آژیر جنگ به زنگ کلاس

برای نمایش عکس تیتر اینجا را کلیک کنید

وقتی می شنوی و می بینی عکسی در فضای مجازی دست به دست می شود که حکایت از مهاجرت ١٣ دانشجوی دانشگاه شریف دارد دلت می گیرد و از این همه غارت خاموش سرمایه کشور دل به تنگ می آید فریاد در قامت قلم ضجه می زند. که چرا و چرا ..؟

رسول سعادت نیا - وکیل پایه یک دادگستری

دوباره نفس شهریور به آخر رسید و دل به تنگ آمد و بی تابانه سر بر در و دیوار قفس می کوبد زیرا که روزپایانی شهریور، روز تلخ یک ملت، روز تحمیل جنگی نابرابر، روز درهم شکستن دو پاره ی یک سرزمین به سود بدخواهان مشترک، روز آوارگی مردم خرمشهر، روز هجوم میک های روسی بر فراز شهرها و آوار بمب و آوای دلخراش توپ و تانک، روز سوت بی امان خمپاره و ناله های دخترکان بی پناه و مادران سرگردان، روزهجوم درد و زخم های بی پایان، روز پرپر شدن لاله های آبادان، روز وابسته به اول مهر، روز زنگ کلاس به آژیر جنگ و یا اینک نه روز آژیر جنگ به زنگ کلاس...!؟

در هجوم ارتش بعثی دژخیم و منافع حکام چه بسیار جوان ها که در هر دو سوی مرز پرپر شدند و بشریت از اندیشه های سبزشان بی نصیب شد. نسلی که سرشار انرژی و اندوخته های گوناگون بود و مجال جوانی شأن را به جای توسعه کشور در میادین دفاع صرف و سپری کردند و عقب نشاندن دشمن بعث از مرزهای غربی کشور ره آورد حراست و پاسبانی آنان از کیان و ناموس این خاک بود.

حفظ تمامیت ارضی که به حکایت مستندات، جنگ هشت ساله ای که طی 2888 روزِ آن 188015 نفر شهید بر جای گذشت و افتخارهمه ایثارگران و بازماندگان آن روز و روزگار بود وهست.

و اما این روزها ذهنم در چالشی عجیب گرفتار است چالشی که تمام آن هم جانفشانی ها و ایثار را در چنبره ای از پرسش، نگارنده را به بند کشیده و درهاله ای مغبون و مغموم ، سرگردان ایام رفته می کند؟!

پرسش های مکرری که چگونه نسل دیروزاستوار و پابرجا در دفاع از کیان این سرزمین پرداختند و امروز به راحتی در مرز شرقی کشور مساحت وسیعی از اراضی کشاورزی مردمان سیستان را در پشت دیوار مرزی خود ساخته جا نهاده و تلاشی در پس گرفتن آن نمی بینم و یا اینکه نمی شود...!؟ و سکوتی مهلک همه را فراگرفته و سرگرم اخبار زرد شده ایم.

چرا بستر کشور به سمتی هدایت شده که سیل مهاجرت نخبگانی و غیره فراگیر شده و چنان به خودی و ناخودی، این وری و آن وری ...گرفتار شده و در جهت گزینش و خالص سازی .. فرو رفته ایم که خواسته یا ناخواسته در حال کوچاندن بهترین سرمایه ی سرزمینمان یعنی نیروی انسانی آن هم نیروهای کارآفرین و نخبگانی گشته ایم و اشتهای سیری ناپذیر کشورها و دولت های دیگر با چراغ خاموش مشغول غارت این سرمایه بی بدیل هستند و متاسفانه اگر نگوییم راهبردی در این زمینه فعال است قطعا سخت درخوابیم.

خوابی که اگر زود بیدار نشویم هرچقدر به لحاظ ... در توسعه باشیم چون از نیروی متخصص و نخبه، کشور در حال خالی شدن است در دراز مدت ضعف در تمامی ارکان اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و امنیتی را شاهد خواهیم شد. و ای کاش این همه تلاش در فرزند آوری و افزایش جمعیت سعی در ایجاد بستر مناسب برای حفظ سرمایه های نیروی کار می شد. نیرویی که پرورش نفر آن بسیار سنگین است و رایگان با مهاجرتشان در اختیار کشورهای دیگر قرار می گیرد.

  

وقتی می شنوی و می بینی عکسی در فضای مجازی دست به دست می شود که حکایت از مهاجرت ١٣ دانشجوی دانشگاه شریف دارد دلت می گیرد و از این همه غارت خاموش سرمایه کشور دل به تنگ می آید فریاد در قامت قلم ضجه می زند. که چرا و چرا ..؟

اگر از هر دلسوز دانایی سوال شود بزرگترین خسارت جنگ چیست قطعا پاسخ خواهد داد کشته شدن و از کف رفتن منبع بزرگ نیروی انسانی است و یک درمقایسه ای ذهنی مختصر میان میزان آمار فرار مغزها و کشته ومجروح کل ایام جنگ به راحتی هویدا می شود سالانه چند برابر دوران جنگ، کشور از نیروی انسانی ارزشمند و تحصیل کرده بی بهره می شود و چارگران فکر و چاره ای برای این آژیر پُر خطر نمی کنند. آژیری که صدای رسای آن در روند رو به رشد ظرفیت خالی نتایج آزمون کنکورها سراسری کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا شنیده می شود.

شوربختانه شاهد مصوباتی درمجلس هستیم که نه تنها بستر جذب سرمایه و ایجاد میل و رغبت در برگشت سرمایه های انسانی بیرون از کشور فراهم نمی کند بلکه با تصویب مصوبات تنگ نظرانه، همین بستر موجود را نیز به سمت گزینشی و خالص سازی برده و سبب و ترغیب فرارمغزها و منزوی شدن افراد کارآمد می گردد.

نگاهی اجمالی به مصوبه اخیرمجلس تحت عنوان « لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب » گویای عدم توجه به خواست عمومی و ایجاد بستر مهاجرت و حرکت به سمت خالص سازی جریان حکمرانی است.

بی گمان انسداد جریان های سیاسی و رفتن به سوی تک صدایی جامعه را به سمت بحران های عدیده می برد و اگر سعی در زنده نگهداشتن جریان های مخالف خود نباشیم خواسته یا ناخواسته خود زنی کرده و دیری نمی پاید که ثمره آن را برداشت و تمام آمال و آرزوها فرو خواهد ریخت.