کد خبر : 123938       تاریخ : 1399/10/28 15:09:14
 عشق بازی در آسمان
روایت یک کبوتر باز قدیمی بوشهری از دنیای کبوتربازی

عشق بازی در آسمان

پیغام: حاج علی اخشی کبوتر باز قدیمی بوشهری می گوید: کبوتر بازی و عشق به کبوتر، اعتیاد عجیب و غریبی است که ترک آن هم مشکل است.

مهدی جهان بخشان

کبوتر بازی بخشی از فرهنگ مردمی است که هم سابقه تاریخی دارد و هم نشانه گذاری خاص خود را دارد.

کبوترها نقش نامه بری و انتقال اطلاعات را هم داشته اند  که مبحثی گسترده است و کاربردشان در گذشته در روابط عاشقانه مخفی میان شاهزاده ها و شاهان بوده، در جنگ جهانی اول و دوم هم برای ارسال اطلاعات محرمانه از وجود کبوتر استفاده می شد. البته کبوتر در زندگی مدرنیته و اطراف فرودگاهها خطراتی را هم ایجاد کرده که گاه منجر به سقوط وسایل  نقلیه پروازی شده است.

    

برای گفتگو با یک کبوتر باز قدیمی در بوشهر به سراغ حاج علی اخشی رفتم که با پذیرایی گرم خود و خانواده اش مواجه شدم.

متاسفانه به علت کم بینایی وبیماری کرونا نتوانستیم رو بوسی کنیم یا کنار هم بنشینیم یا بایستیم.

به هر حال، خاطرات اش را این گونه آغاز کرد:

متولد سال 1322 در محله ی جبری بوشهر (خرمایی ها) هستم. پدرم مرحوم حاج رضا اخشی معروف به میش رضا اخشی، انباردار گمرک بوشهر بود. در محل زندگی مان سه تا سرا خانه داشتیم که هر سه را به مبلغ 600 تومان فروختیم و به محله بنمانع آمدیم و همین زمین فعلی را به قیمت 800 تومان از حاج رحمان نبی پور خریدیم.

تا کلاس ششم درس خواندم ولی بخاطر یک اتفاق نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. مدرسه های من دبستان فردوسی در خیابان صفوی و دبستانهای چوبک و پهلوی در محله سنگی و بیسم بودند.

از من اطلاعاتی راجع به کبوتر بازی خواستید، اولا عرض کنم کبوتر بازی و عشق به کبوتر، اعتیاد عجیب و غریبی است که ترک آن هم مشکل است.

شش سالم بود که در بازار به اتفاق پدرم در حال خرید بودیم، چشم ام به دو کبوتر افتاد، با اصرار من پدرم آن جفت کبوتر را برایم خرید و از همان نقطه کبوتر بازی من شروع شد و تا امروز که نزدیک به هشتاد سال دارم عشق کبوتر از قلب من بیرون نرفته است و در جوانی بجز کبوتر، بلبل،و کبک،مرغ ، خروس، بوقلمون و غاز هم به آن اضافه شد .

همیشه تعداد کبوتران من زیاد بود تا اینکه دچار کم بینایی شدم و نگهداری کبوتران برایم مشکل شد این بود که خیلی از کبوتران را رد کردم تا بروند.

گرفتن کبوتر غریبه هم یکی دیگر از رسم ورسوم کبوتر بازی بود بدین صورت که گاه کبوتری از محله دیگری به محله ما می آمد و هر کسی سعی می کرد صاحب آن کبوتر شود.

گرفتن کبوتر به دو صورت بود یکی اینکه کبوتر را کیش می دادند تا به بام های دیگر برود وسپس خستگی و گرسنگی کبوتر او را از پای در می آورد و بر یک بام می نشست و با به صدا در آوردن دق الباب منزل به صاحبخانه می گفتند کبوترم بالای بام شما نشسته وسپس بالای پشت بام می رفت و کبوتر را می گرفت.

در همین مورد خاطره جالبی دارم، ناصر گلابیان شریک من در کبوتر بازی بود و حتی کلید قفل کُله را در دست داشت. کُله را با سنگ وگچ وسیمان می ساختند و دری هم برای آنها می گذاشتند. گاه از همین کُله ها کبوتران را می دزدیدند، بسیاری از کبوتران مرا از کُله دزدیدند.

القصه، ناصر گلابیان کبوتر غریبه ای را دید ودرصدد برآمد که آن را بگیرد، لذا کوچه به کوچه دنبال کبوتر رفت، تا اینکه کبوتر بر بام عمارت گنگویی(معروف به  عمارت گنجی) در محله بنمانع نشست. از آنجا که ناصر از این کبوتر دست بر دار نبود خود را به خر پُشته عمارت رساند، عمارت بسیار فرسوده بود، ناصر یواشکی به سوی کبوتر دورخیزکرد و آن را در آغوش کشید ولی ناگهان اتفاق بدی افتاد، از روی سر پشته یا خر پشته از بام سقوط کرد و تمام بدن اش غرق خون بود با کبوتری در دست به سوی خانه ما آمد.

گفتم ناصر چرا کبوتر آش ولاش شده را در دست گرفته ای؟ اگر فراموش نکرده باشم بخشی از شکم اش هم پاره شده بود.

از حاج آقای اخشی می خواهم در مورد نامگذاری کبوترها توضیح بدهد، می گوید:

کبوتر پشت سبز: کبوتر سفیدی است که پشت کمرش سبز به نظر می‌رسد، کبوتر کت ماریا کت مهر: کت به معنای بال و مهر هم به دلیل سیاهی که به اندازه یک ریالی روی بال اش بمانند مُهرنقش بسته، کبوتر لیلکی: کبوتری است که در دم اش از دوازده پر، سه پر سیاه است، لیلکی سلب دار: که به اندازه یک ریالی روی سرش سیاه بود که برخی هم تحت الفظی می گویند لیلکی سَلّار: کبوتر سیاه، کبوتر دم چتری، همه این کبوترها گلال دارند، کبوتر پشت چینی: که پشت کمرش گل گلی وسرخ است، کبوتر هندی: که سفید و بدون گلال اند که ناخداها آنها را از هند به بوشهر می آوردند، کبوتر زرد و پشت زرد: سفید هستند و پشت کمرشان زرد است، کبوتر چوینی: که گلال دارند وبه رنگ خاکستری هستند و شبیه کبوترانی هستند که در چاه کشاورزی زندگی می کنند. همه این کبوترها پا پر هستند. کبوتر سفید: که یکدست سفیدند و پایشان بدون پر است که به آنها مچ پر هم می گویند. کبوتر سیاه: که هم مچ پر و هم پا پر هستند. کبوتر کت سبز که یک بالشان بطور کامل از پر سبز پوشیده شده است. همچنین کبوترهای کت مار سلبدار، کت سوز (سبز) سلبدار و سوز (سبز) سلبدار.

حاج آقا در خصوص گوشت کبوتر می گوید که بسیار گرم است ولی حتی اگر به عنوان دارو هم به من بدهند، هرگز آن را نمی خورم

از اتفاقات عاشقانه سوال می کنم که آیا کبوتر بازها که به خانه می رفتند عشق و عاشقی هم به میان کشیده می شد؟

جواب می دهد: نه، گاه کبوتر بازی هنگام بازدید از کُله کبوتری دیگران، دختری را می دیدند و برای پسر یا برادرش خواستگاری می کردند.

حاج آقا در مورد شیوه خاص صید کبوتر توضیحاتی می دهد و می گوید:

وقتی که کبوتر غریبه ای در هوا مشاهده می شد ما چند کبوتر خیلی آموخته شده را به سوی او پرواز می دادیم وتعدادی کبوتر را در حیاط به حالت دانه چینی پخش و پلا می کردیم، کبوترغریبه با آن کبوتر آموخته شده به پایین می آمدند و به دانه خوردن و آب خوردن مشغول می شد، در همین حین کبوتران را به سوی کُله کیش می دادیم، کبوتر غریبه هم با دیگر کبوتران  می رفت، سپس خودمان به کُله رفته کبوتر غریبه را گرفته و بالهایش را قیچی می کردیم تا نتواند خانه را ترک کند. پس از مدتی با کبوتر دیگری جفت می شد و ساکن کُله ما می گردید. اگر صاحب کبوتر هم می آمد کبوتر را به او پس نمی دادیم.

از حاج آقا می خواهم که کبوتر بازهای مشهور بوشهر را نام ببرد.

وی از علیباش جبار که دایی آقای گیتی زاده بود  و شغل سقایی  داشت نام می برد.

حسین صلاحی، محمد گلابیان،اوسا اسماعیل بنا،حسین بنچاری، اوسا محسن کل ابول یا محمدیان، علیباش صلاحی، اسماعیل صلاحی، رسول حمیدی،حاج مراد گچی زاده،اصغر زنگویی از کبوتربازان محله بلبلیها و بنمانع بودند.

چهار محل بافت قدیم چندان کبوتر باز نداشت فقط می توان از محمد تقی و میرزا مجاب در دو محل شنبدی و کوتی نام برد.

در جبری حسین محمد غلام یا حسین محغلوم، خوشکار و محمد وحیدر ابراهیمی وناخدا علی معروف بودند. در ظلم آباد هم حاج علی تنباکویی معروف بود. در محله جفره حاج ابراهیم کنگونی، حسن زارعی و ناخدا محمودی از کبوتر بازان مشهور بودند.

در محله بنمانع حمید و اکبر شبل الحکما از کبوتربازان نامی بودند. تل کوتی و عسلی هم دارای چند کبوتر باز بود که عبارت بودند از: محمد وحسین میگلی، رمضان بلوردی، حاج حسین عصار سنگی.

کبوتر بازهای محله شکری هم عبارت بودند از :حمید حمزه ییان و مرحوم چماچم که نی انبان زن معروفی بود.

لازم است از کبوتر بازی فانتزی بچه ها نیز چند کلامی بگویم:

بعد از ظهر های تابستان از ساعت چهار به بعد از خانه بیرون می زدیم و در سایه ی خانه همسایه، با سنگریزه ها برای خودمان کُله می ساختیم، زیر کُله ها پَر مرغ نگهداری می کردیم، پَر مرغ مثل پرهای مرغان امروزی سفید نبودند بلکه رنگ رنگی بود واز مرغ و خروس های خانگی بودند. این پرها را بالای کُله ودر هوا رها می کردیم، اگر روی کله خودمان می نشست که فِبها ولی اگر روی کله دیگران می نشست، جز کبوتران آنها محسوب می گردید.

 

چند اصطلاح کبوتربازی

کبوتر دُو = کبوتری که به خانه و بامی آشنا شده و هرگز آنجا را نه گم و نه فراموش می کند.

اُووگُلُپک= بوس و کنارکبوترها

کُمترشُوگشته = کبوتری که تا تاریکی هوا از خانه اصلی جدا مانده و در هوا پرواز کرده و پس از آن قادر نیست به خانه اصلی برگردد.

کموترپرخ کردن= وقتی کبوتر غریبه ای در آسمان محله پدیدار می شود، کبوتربازها برایش کبوتر، پروازمی دهند تا آنرا صید کنند، پرواز کبوتر خودشان را کموترپرخ کردن می گویند

کُمتِرِ غریبه= کبوتری که از محله دیگر به روی آسمان محله خودی بیایید.

تخم کمتر= بنابه عقیده کبوتربازها،خوردن تخم کبوتر، در بازشدن زبان کودکانی که قادر به تکلم نیستند، موثر است


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=123938

نظـــرات شمـــا