کد خبر : 127761       تاریخ : 1400/02/21 12:35:01
شادمانی های کوچک

شادمانی های کوچک

دکتر عباس عاشوری نژاد

 یکی دیگر از عجایب روزگار ما، این است که هر چه دانش ما بیشتر می شود و بر قدرت ما افزوده می گردد و سیطره ما بر طبیعت بیشتر می شود و امکانات و رفاه افزایش می یابد، اندوه و ما نیز بیشتر می گردد...

 متاسفانه، با وجود این همه امکانات، اندوهی بزرگ تقریبا سرتاسر جهانِ ما را فرا گرفته، اندوهی جانکاه که تا مغزِ استخوان را می سوزاند، اندوهی حاصلِ از مناسباتِ ظالمانهِ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اندوهی بزرگ، حاصل از ناتوانی ما در درک ماهیتِ انسان، زندگی و فلسفه هستی...

این وضعیت روزگار ماست و در کنار آن این واقعیتِ تلخ، واقعیت دیگری هم هست و آن این که زندگی کوتاه است، بسیار کوتاه و این دوران کوتاه نیز به سرعت می گذرد... در این روزگارِ گذران و اوضاعِ آشفته و احوالِ پریشان، به گمان من مهم ترین مساله ما این است که آیا اساسا می توانیم از اندوهِ زندگی بکاهیم و یا دست کم آن را قابل تحمل کنیم؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟

آن چه مشخص است این است که حتما یک جای کار به طور اساسی می لنگد و باید چاره ای اساسی بیندیشیم و یک نکته اساسی دیگر این که به بیان "آلبرت اینشتین" با فکری که مشکل به وجود آمده نمی توان مشکل را حل کرد بنابراین ما باید حتما گونه ای دیگر اندیشه کنیم و مسیر زندگی را عوض کنیم وگرنه عمر کوتاه در اندوه بی پایان به سر می رسد. و انگار نه انگار که پای زندگی در میان بود!

من هم بر این باورم که اگر چه ماهیت هستی با رنج و درد سرشته است اما مسیرهایی وجود دارد که می تواند از اندوه بکاهد. میزان آن بستگی به نگرش ها و رویکردهای ما نسبت به زندگی دارد و مسیرهایی که در پیش رو می گیریم و شهامت و جسارتی که در تغییر اوضاع می دهیم.

یکی از این مسیرها، تامل در زندگی و آثار اندیشمندانی است که قبل و یا همزمان با ما، با مساله درد و رنج به طور جدّی مواجه بوده اند و در نتیجه تاملات و تجربیات خویش موفق شده اند از انده زندگی خویش بکاهند و دریچه ای رو به زندگی بگشایند.

یکی از این اندیشمندان "هرمان هِسهِ" است. هسه  (زاده ۱۸۷۷ - درگذشته ۱۹۶۲ میلادی) ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی- سوییسی و برنده جایزه ادبیات  نوبلِ ۱۹۴۶ است. او در روند و و فرآیندِ ستیز با خویشتن و جهان برای درک ماهیت پیچیده زندگی، دستاوردهای ارزشمندی داشت که حاصل آن در تالیفاتش انعکاس یافته است.

هسه، انسانی ساده و صمیمی بود. او توانست خود را از قید و بندِ بسیاری از نام ها و عناوین رها کند. هرمان بسیار کوشید آن طور که دوست دارد زندگی کند، حتی این جسارت را داشت که در برهه ای از زمان شهر را رها کرد و زندگی را در روستایی دور ادامه داد...

"هسه و شادمانی های کوچک" نام یکی از کتاب های اوست. این کتاب ارزشمند که آن را "پریسا رضایی" و "رضا نجفی"، به فارسی ترجمه کرده اند، در واقع مجموعه گزینه ای است از شادمانی های کوچک، خاطرات، اشعار، داستان های کوتاه و نامه نگاری های او.

هسه، در این کتاب به اشکال متفاوت به تجربیات خود در مواجهه با مساله زندگی می پردازد و در نتیجه راهکارهایی عملی در جهت تحققِ شادمانی بیان می کند. دیدگاه ها و راهکارهای او در واقع دریچه هایی سبز و روشن و قابل دسترس رو به زندگی شادمانه هستند، دریچه هایی که اگر از آن منظر، به زندگی بنگریم و از مسیرهای پیشنهادی اش عبور کنیم، می توانیم به باغِ زندگی وارد شویم و شادمانی را در آغوش گیریم: یک شادمانی واقعی، یک شادمانی درونی.با هم قسمتی از کتاب را می خوانیم:

 "دوستان عزیز! سرهایتان را بالا بگیرید. یک باز هم شده بیازمایید، همه جا درختی یا دست کم پهنه ای از آسمان را می توان دید. آسمان هم که نباید همیشه آبی باشد، همیشه نور خورشید را به گونه ای می توان احساس کرد. خود را عادت دهید که هر روز صبح دمی به آسمان بنگرید. در این حال ناگهان هوای پیرامون خود و نسیم فرحبخش بامدادی را که در فاصله میان خواب و آغاز کار به شما ارزانی شده است، احساس خواهید کرد. در خواهید یافت که هر روزی و هر تکّه ای از یک شیروانی، جِلوه و درخشش ویژه خود را دارد. اندکی در آن تامل کنید و برای باقی روز ذخیره ای از احساس خوشی و ذره های همزیستی با طبیعت  را با خود همراه سازید. اندک اندک، دیدگان بی هیچ کوششی خود به خود، برای انتقال فریبندگی های گوناگون کوچک، برای تماشای طبیعت و خیابان ها و درک طنزِ پایان ناپذیر این زندگانی کوتاه، تربیت خواهد شد. از این مرحله تا دستیابی به دیدی هنرمندانه، نیمهِ کوتاه تر راه باقی است، جان مطلب، آغاز کردن و گشودن چشم هاست.

پهنه ای از آسمان، دیوار باغی با شاخه های سبز فروآویخته از آن ، اَسبی چابک، سگی زیبا، گروهی از کودکان، چهره های زیبا، هیچ را نخواهیم خواست از کف بدهیم. انکه آغازیده باشد، می تواند در میانه راه یک خیابان، بی آنکه دقیقه ای از وقت خود را از دست دهد، بسی چیز های با ارزش ببیند. این تماشا نه تنها هیچ گونه دشواری در پی ندارد که نیروبخش و شادی آور نیز هست و آن نیز نه تنها برای چشم، بلکه برای پیش از آن، هر چیزی جنبه ای شایان تماشا دارد، حتّی چیز هایی فاقد جذابیت یا زشت، فقط باید بخواهیم آن را ببینیم و به دنبال دیدن است که شادمانی، عشق و حال و هوای شاعرانه به دست می آید. آن که برای نخستین بار گل کوچکی را می چیند تا در هنگام کار کردن آن را در کنار خود داشته باشد. در آفریدن شادمانی در زندگی گامی مثبت برداشته است."

 

 


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=127761

نظـــرات شمـــا