کد خبر : 99348       تاریخ : 1397/03/02 14:30
به یاد حماسه دوم خرداد ۷۶
یاد بزرگی ها که کردیم

به یاد حماسه دوم خرداد ۷۶

پیغام: دوم خرداد؛ سال روز حماسه بزرگ مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری.

عبدالرسول عمادی

دوم خرداد؛ سال روز حماسه بزرگ مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری. وقتی به ماجراهای منتهی به دوم خرداد فکر می کنم غلغله ای از ماجراها در سرم برپا می شود. حکومت در سال های منتهی به دوم خرداد ۷۶ کاملا قطبی شده بود عده ای خود را صاحب بلامنازع مملکت می دانستند و اکثریت بزرگی از ملت را به گوشه رینگ کشانده بودند و هر یک را به انگی رانده. اگر چه در سال ۷۲  نامزد شدن احمد توکلی و زدن حرف هایی متفاوت قدری فضا را انتخاباتی کرده بود اما احمد توکلی هم نماینده اکثریت مردم نبود و نامزد قشری از حاکمیت بود که اتفاقا اقبال مردمی کمتری دارد و سنتی تر است و در گذر زمان همیشه سیر قهقرایی داشته و هیچ‌گاه قادر به جذب نگاه اکثریتی از مردم‌نبوده است.
احمد توکلی اگر چه بخشی از آرای اکبر هاشمی رفسنجانی را کم‌کرد اما جالب بود که آقای هاشمی هم او را رقیب خود نمی دانست و وقتی در نماز جمعه علت کم شدن آرای خود را توضیح داد به قهر کردن نوه اش اشاره کرد که گفته من هم می روم و به آقای جاسبی رای می دهم. آقای هاشمی رفتن به سمت کاندیداهای رقیب خود را چیزی در حد همین قهر کردن نوه اش تعبیر کرد!
در سال ۷۶ هم محاسبات جریان حاکم در جمهوری اسلامی بر این مبنا استوار بود که آقای ناطق نوری انتخاب می شود و در بر پاشنه سابق می چرخد همچنان اکثریتی مغضوب و اقلیتی مطلوب خواهند بود.
آقای ناطق با یکی از مجلات مصاحبه کرده بود و آن مجله بر روی جلدش عکس و این‌جمله آقای ناطق را تیتر کرده بود که نترسند ما انحصارطلب نیستیم. حرفی که البته کسی آن را باور نداشت. گروهی که در جمهوری اسلامی پس از بیست سال خودش را بلا منازع می دید و به قدرت اکثریت خاموش جامعه باور نداشت از ابزارهای تهدید و ارعاب و تطمیع توسل می جست از رانتهای حاکمیتی بهره می برد از همه داشته های خود استفاده می کرد و باورش این بود که این همه برای رئیس جمهور کردن آقای ناطق نوری کفایت می کند هر روز از بنیانگذار فقید انقلاب هم خرج می کردند و در برنامه های سراسر بد و بیراه به رقیب از قول ایشان تیتر می کردند که نگذارید انقلاب به دست ناهلان و نامحرمان بیفتد و منظورشان از نا اهلان و نامحرمان هم سید محمد خاتمی بود همان که امام خمینی او را فرزند فاضل و فرزانه خودش می دانست! و وقتی که خواستند آخرین تیر را از ترکش خودشان رها کنند و رئیس جمهوری آقای ناطق را چهار میخه کنند که مو لای درزش نرود مرحوم شیخ محمدرضا مهدوی کنی در مطلبی که در آخرین ساعات تبلیغات ریاست جمهوری تیتر اول روزنامه رسالت شد اعلام‌کرد که حس می کند نظر مقام‌معظم رهبری با آقای ناطق نوری است.
در این سوی ماجرا اما داستان پول و قدرت و ثروت و رسانه و ابزارهای تهدید و تطمیع حاکمیتی نبود قصه عشق و سوز بود. سید محمد خاتمی خیلی دیر پا به کارزار انتخابات نهاده بود و وقتی تبلیغات سنگین آقای ناطق شروع شده بود هنوز از پوسترهای تبلیغی خاتمی خبری نبود و ستادها با حداقل امکان پا گرفته بود حتی خود آقای خاتمی فکرش را نمی کرد بتواند از حصاری چندین لایه عبور کند و به ریاست جمهوری برسد یکی از دوستان که مسئول ستاد آقای خاتمی در یکی از استانها بود می گفت خود آقای خاتمی گفته من می دانم که رئیس جمهور نمی شوم اما نامزد شده ام تا نشان دهم ما هم جمعیتی همراه خود داریم و به سادگی قابل حذف شدن نیستیم.
با نامزدی خاتمی و به ویژه پس از شروع تبلیغات تفوق خاتمی کاملا محسوس بود جریان های فکری و اجتماعی چون‌نهرهایی جاری یکی یکی به هم می پیوستند و رودخانه ای می شدند غران و کوبنده که هر چه به دوم خرداد نزدیک تر می شدیم صدای کوبنده غرش آن بیشتر احساس می شد.
دوم خرداد انتخابات شد  عصر روز سوم خرداد ۷۶ که تلویزیون دستار آشفته برخی از حضرات رقیب مستقر در شورای نگهبان را نشان می داد که ظاهرا مجبور به پذیرش نتیجه غیر قابل مقاومت بیست میلیون در مقابل هفت میلیون بودند متوجه شدم که قدرت ملت قابل مقابله نیست
اذ الشعب یوما اراد الحیاه
فلابد آن یستحیب القدر.


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=99348

نظـــرات شمـــا