لطفا دهان خود را ببندید، اگر...
از گذشته های دور تا امروز، معیارِ زیبایی در هر دوره ای و در هر جغرافیایی فرق می کرده است، هم معیارِ زیبایی در معماری و هم لباس ها و هم آدمیان. ما آدمیان که در جریان زمان گذشتیم و اسم آن گذشتنِ زمان گذاشتیم و ارتباطاتمان بیشتر شد...
كدخبر: 100634
1397/03/23

از گذشته های دور تا امروز، معیارِ زیبایی در هر دوره ای و در هر جغرافیایی فرق می کرده است، هم معیارِ زیبایی در معماری و هم لباس ها و هم آدمیان. ما آدمیان که در جریان زمان گذشتیم و اسم آن گذشتنِ زمان گذاشتیم و ارتباطاتمان بیشتر شد، در برهه ایی از تاریخ، درباره بعضی اموراتِ زندگی از جمله معیارهای زیبایی، به فهم های مشترکی رسیدیم. مثلا به فهمِ مشترک رسیدیم که اگر سقف خانه هایمان کوتاه نباشد و پنجره ها بلند باشد و حیاطِ خانه ها وسیع باشد تزیینِ گل و آب نما و چمن، خانه ها زیباترند و یا اگر رنگِ پیراهن با رنگِ شلوارمان همخوانی داشته باشد( قهوه ای سوخته با کِرِم) و یا کاملا متضاد باشد(سفید و سیاه) زیباترند و اگر چشم ها درشت تر باشند قیافه زیباتر است و....
این معیارهای نسبیِ مشترک اگر چه همچنان وجود داشته و دارند و این احساس های مشترک اگر چه همجنان در حال تغییرند ولی جالب است که برخی از معیارها که به روح و شعورِ آدمیان مربوط می شود خیلی تغییر نکرده است، مثلا از زمانی که انسان خودش را بیشتر شناخت، بیشتر فهمید که روح و جسم او اگرچه در ارتباط هستند ولی دو ماهیت و دو شرایطِ متفاوت دارند و هر کدام برای زنده ماندن و فربه شدن، نیاز به غذاهای متفاوت دارند و فهمید کدام فانی است و کدام باقی. و همان طور که او می گذشت و زمان می گذشت و تجربه اش بیشتر می شد و بیشتر در حال و روز خود می اندیشید و اندیشمندان و پیامبران آمدند، بیشتر متوجه شد که دانایی منشاءِ توانایی است و بنابراین یکی از مهمترین معیارهای زیبایی، دانایی است و بدین ترتیب برای مدت های زیادی بین ملل مختلف دنیا این معیارِ زیبایی یعنی دانایی، برقرار بوده است. اگرچه بعدها در باره راه های رسیدنِ به دانایی بحث و گفت و گوها و اختلاف نظرها پیدا شد و همچنین ادامه دارد ولی اکثریتِ قریب به اتفاق پذیرفته اند که مطالعه ی کتاب یکی از راه های اساسیِ دانایی است.

خوشحالم این را بگویم که هنوز این معیارِ زیبایی در بسیاری از کشورهای متمدنِ جهان مورد توجه و احترام است و هنوز دانایی و مطالعه کتاب، شاخصِ زیبایی است. همین یکشنبه (20 خرداد1396) که در جلسه هفتگیِ "بازخوانی متون کهنِ پارسی" بودیم، دوست عزیزتر از جانم دکتر "رضا معتمد" با خوشحالی و شادمانی فراوان گفت: بر روی یک "بیلبورد/ Board  Bill " در کشور فرانسه نوشته شده است: "اگر از آخرین باری که مسواک زده اید یا کتاب خوانده اید بیشتر از 24 ساعت می گذرد، لطفا دهان خود را ببندید !!!

   اما متاسفم که این را هم بگویم که در برهه هایی از زمان، بنا به شرایطی که پیش می آید، چیزهایی شاخصِ دانایی می شود که مایه ی حقارت و وهنِ انسانیت است. از جمله در این زمانه و در کشور ما. این روزها به فراوانی می بینیم که برای بسیاری از فرزندان و حتّا بزرگسالانِ ما، زنان و با تاسف بیشتر، مردانِ ما، دیگر دانایی و مطالعه ی کتاب شاخصِ زیبایی نیست، از جمله پول شاخص زیبایی شده است و قیافه و در میان اجزای قیافه "دماغ" جایگاه ویژه ای را یافته است و افسوس می خورم که ما چرا و چگونه و با این سرعت، این قدر به عقب رفتیم و نمی دانم این داستان غم انگیز تا کی و کجا ادامه خواهد داشت!؟ 
من از یاداشت های خانم دکتر "عرفان نظرآهاری" خیلی خوشم می آید و یادداشت هایش را می خوانم، قبلا نیز در کتابِ "دیوانگی و عاقلی" از چند یادداشت ایشان استفاده کرده ام. به مناسبت این بحث، یادداشتِ زیبایی از  او را با عنوان "نشانی دکترم را به شما می دهم" با هم می خوانیم:
"ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشم هایمان رنگی نبود ؛ رفتیم و کتاب خواندیم ؛ و با هر کتابی که خواندیم ، دیدیم که زیباتر شدیم ، آنقدر که هر بار که رفتیم در آینه نگاه کردیم ، گفتیم : خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت.
می دانی آن جراح که هر روز ما را زیباتر می کند ، اسمش چیست؟ اسمش« کتاب» است.
چاقویش درد ندارد ، اما همه اش درمان است.
هزینه اش هم هر قدر که باشد به این زیبایی می ارزد.
من نشانی مطب این پزشک را به همه زنان می دهم:
به اولین کتابفروشی که رسیدید ، بی وقت قبلی داخل شوید، آن طبیب مشفق ،آنجا نشسته است، منتظر شماست." Erfannazarahari)@ID)

منبع: