من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى
جهان همیشه محتاجِ رهبرانی است که روحِ بزرگ داشته باشند، رهبرانی معنوی که از اعماق وجودشان به راست گویی و درست کرداری اعتقاد داشته باشند، رهبرانی خردمند که در زندگیِ شخصی شان آبرومند زیسته باشند و حقوق همسر و فرزند و همسایه را محترم شمرده باشند، رهبرانی که با اعتماد به نفس، به دشمنانِ خود هم احترام بگذارند، اهلِ گفت و گو، مدارا و تساهل و تسامح با مخالفان خود باشند
كدخبر: 101062
1397/04/13

جهان همیشه محتاجِ رهبرانی است که روحِ بزرگ داشته باشند، رهبرانی معنوی که از اعماق وجودشان به راست گویی و درست کرداری اعتقاد داشته باشند، رهبرانی خردمند که در زندگیِ شخصی شان آبرومند زیسته باشند و حقوق همسر و فرزند و همسایه را محترم شمرده باشند، رهبرانی که با اعتماد به نفس، به دشمنانِ خود هم احترام بگذارند، اهلِ گفت و گو، مدارا و تساهل و تسامح با مخالفان خود باشند، رهبرانی ساده که از خودکامگی و استبداد به دور باشند. تنها این گونه رهبران هستند که واقعا می توانند ملتی را از بدبختی و فلاکت نجات دهند. تنها این رهبران هستند که مردم می توانند با افتخار از آن ها با عنوان "پدر" یاد کنند. جهانِ ما سخت نیازمند این گونه رهبران است، رهبرانی ذاتأ مهربان و آن قدر مهربان که بتوانند خشونت را با مهربانی پاسخ دهند، جنگ را با قدرت صلح برچینند و زندگیِ از دست رفته را به مردم بازگردانند. مهاتما گاندی یا روح بزرگ، پدر و رهبر فقید هند از این گونه رهبران بود.
در این یادداشت شرح مختصری از احوال او را می خوانیم و سپس در کلام حکمیانه او در ارتباط با سلوکِ با دیگران می اندیشیم:
"مهانداس کارامچاند گاندی (به انگلیسی: Mohandas Karamchand Gandhi)، زاده: ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت: ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸ / ۱۰ مهر ۱۲۴۸ - ۹ بهمن ۱۳۲۶، رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد. فلسفه بی‌خشونتی گاندی که خود نام ساتیاگراها (در سانسکریت به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت و تحت‌اللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبش‌های مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارده‌است.
از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ م / 1296 ش.  را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیون‌ها نفر از مردم او را با لقب "ماهاتما" یا روح بزرگ یاد می‌کردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی می‌شناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رهبران تاریخ تلقی می‌کنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد می‌کنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی "جایانتی" نام دارد.
گاندی توانست با استفاده از شیوه ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوه مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آن‌ها را در راه استقلال میهن خود تشویق می‌کرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همه این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.
گاندی همیشه می‌گفت که اصول او ساده هستند و از باورهای سنتی هندو به نام‌های ساتیا (حقیقت) و آهیمسا (ضدخشونت) گرفته شده‌اند. او می‌گفت «من چیز جدیدی ندارم که به دنیا یاد بدهم. حقیقت و ضدخشونت بودن هم‌سن کوه‌ها هستند».(ویکی پدیا)
کلامی حکیمانه از این روح بزرگ:
"من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم.
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است.
و تو هم به یاد داشته باش:
من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى، من را خودم از خودم ساخته‌ام،
تو را دیگرى باید برایت بسازد و
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى
و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه
ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى.
می‌توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.
می‌توانى از من متنفر باشى بى‌هیچ دلیلى و من هم،
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسان‌هاست،
پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می‌ستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز می‌ستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتّا رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم.
یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد
به خاطر بیاورى که آن‌هایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى
همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،
اما همگى جایزالخطا.
نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى،  و یادت باشد که کارى نه چندان راحت است...
مهاتما گاندی

 

منبع: