مطهری: اگر با تحويل سال نو، محصوران همچنان در حصر باشند، خلف وعده صورت گرفته است
بايد به وعده‌اي كه از سوي مقامات ارشد نظام درخصوص «رفع حصر در نوروز 97» مطرح شده، اميدوار بود؛ چراكه به‌گفته او، علت تكذيب خبر از سوي سخنگوي دستگاه قضا، صرفا «بي‌اطلاعي» نسبت به اصل خبر بوده و درنتيجه، اگرچه تنها چندروز بيشتر تا فرارسيدن نوروز97 نمانده اما همچنان بايد اميدوار بود كه چنان‌چه وعده داده‌اند، عمل كنند و مرتكب «خلف وعده» نشوند
كدخبر: 107885
1397/12/27

به گزارش «پیغام» اعتماد نوشت: 25 اسفندماه 96، تنها چند روز مانده به نوروز 97، علي مطهري، نايب‌رييس مجلس بر موضعي درخصوص «حصر» تاكيد كرد كه از به نتيجه رسيدن بيش از 7 سال تلاش و پيگيري او و ديگر همكفرانش در مجلس و بيرون مجلس همزمان با فرارسيدن نوروز97 حكايت داشت و مي‌گفت كه اگر با تحويل سال نو، محصوران همچنان در حصر باشند، «خلف وعده» صورت گرفته است؛ خبري كه اگرچه از ماه‌ها پيش‌تر مطرح شده بود اما تنها چندروز پيش از آن روزِ اسفندماه 96 بود كه با واكنش رسمي مسوولان قضايي روبه‌رو شد و به اين اعتبار، غلامحسين محسني‌اژه‌اي، از تريبون سخنگوي قوه قضاييه، در صحت آن ترديد كرد.

مطهري همان روز و در بخش ديگري از آن اظهارات مطبوعاتي اما تاكيد كرده بود كه همچنان بايد به وعده‌اي كه از سوي مقامات ارشد نظام درخصوص «رفع حصر در نوروز 97» مطرح شده، اميدوار بود؛ چراكه به‌گفته او، علت تكذيب خبر از سوي سخنگوي دستگاه قضا، صرفا «بي‌اطلاعي» نسبت به اصل خبر بوده و درنتيجه، اگرچه تنها چندروز بيشتر تا فرارسيدن نوروز97 نمانده اما همچنان بايد اميدوار بود كه چنان‌چه وعده داده‌اند، عمل كنند و مرتكب «خلف وعده» نشوند كه البته اكنون، در آستانه نوروز 98 به نظر مي‌رسد بايد بپذيريم كه چنين شده است.

حالا يك سال از آن روزهاي اسفند 96 گذشته و نه‌تنها ديگر كمتر كسي همچون يك سال پيش، از «حصر» و گشايش آن مي‌گويد، بلكه اين موضوع بيش از هر زمان ديگر، در گوشه ذهنِ افكار عمومي رنگ باخته و نگراني اصلي اينكه، ديگر اين واژه نامانوس «نااميدي» تنها مختص بحث حصر و گشايش در وضعيت سياسي كشور نيست، بلكه انگار رگه‌هايي از آن در بحث‌ها و مساله‌‌هاي ديگر رسوخ كرده و هر روز هم بيشتر از قبل، عموميت مي‌يابد.

احتمالا حالا شما هم شبيه به ما، وقتي از اينجا، در آستانه نوروز 98 به گذشته نگاه مي‌كنيد، اين‌طور مي‌پنداريد كه از آغاز اين روزهاي تلخ و اين ماه‌هاي سخت، سال‌ها گذشته و حالا مدت‌هاي مديد است كه همگي، صرفا درگير صفوف طويلِ نان و برنج و گوشت و مرغيم. اما واقعيت آن است كه نقطه آغاز اين دشواري‌ها، شايد به تعبيري همان بحبوحه زمستان 96 و بهار 97 باشد و همه اين تلخي‌‌ها از وقتي به كام‌مان نشست كه زمستان 96 گذشت و جاي خود را داد به اين سالِ سختِ نود و هفت.

تا پيش از آن، اما اوضاع هرگز چنين نبود. اوايل 96 تا پايان ارديبهشت‌ماه و حتي تا آخرين روزهاي تابستان آن سال كه هنوز همگي، اميدوار بوديم و حتي، چنانچه رييس‌جمهور منتخب در سخنراني‌هاي انتخاباتي‌اش وعده مي‌داد، گمان مي‌كرديم حالا كه آراي روحاني از مرز 20 ميليون گذشته، پس بايد بيش از 4 سال نخست، به تدبير روحاني اميد ببنديم.

اما آنگاه كه زمستان 96 از راه رسيد، نوبت رسيد به يكي از سردترين فصول سياست ايراني. فصلي از اعتراضات معيشتي مردم در بيش از يكصد شهر و شهرستان در سراسركشور كه ثمره‌اش، ميوه‌اي تلخ بود به ‌نام «نااميدي»! احساس گنگ و مبهمي كه يك سال تمام كنارمان و همراه با تك‌تك‌مان زندگي كرده و حالا تنها اميدمان در آغاز سال نوي خورشيدي، اينكه اين «نااميدي» منحوس، عمري بيش از همين يك سال نداشته باشد؛ اميد به اينكه مگر با پايان اين سالِ سختِ نود و هفت، بار ديگر «اميد»، تنها «تدبيرِ» راهگشاي مشكلات مملكت باشد و بار ديگر، همگي، «اميد»مان معطوف شود به «تدبير» در امور و شكستنِ حصر مشكلات.

منبع: