در حاشیه هجمه‌ها به جایزه ادبی بوشهر
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
کسانی که امروزه علیه نصب بنری از رسول پرویزی فریاد اعتراض بلند کرده‌اند، آیا تا این اندازه خبر دارند که کتاب «شلوارهای وصله‌دار» او که به ساده‌ترین و زیباترین بیان، فرهنگ و عادات بوشهر و تنگستان را روایت می‌کند، پس از انقلاب، چندین و چندبار به‌چاپ رسیده است؟
كدخبر: 109167
1398/03/23

رضا معتمد

رسول پرویزی سناتور رژیم گذشته بوده است؟ انکار نمی‌توان کرد که پرویزی چند سالی از عمر پنجاه و هشت ساله‌اش را در کسوت یکی از رجال سیاسی رژیم گذشته و یکی از اعضای مجلس سنا در آن رژیم گذرانده و با پاره‌ای از عناصر ذی‌نفوذ حکومت پهلوی دم‌خور بوده است. در اشارات تاریخی هم که در باره زندگی‌نامه وی آمده است، غالبا از این برش از زندگی او به‌عنوان نقطه ضعفش اشاره کرده‌اند. اما آیا این تنها وجه از شخصیت این ادیب جنوبی است؟

اهل انصاف می‌دانند که سناتور بودن یکی از وجوه کم اهمیت شخصیت او است. تاریخ ادبیات ایران رسول پرویزی را بیشتر به‌عنوان یک شخصیت ادبی و اجتماعی می‌شناسد تا یک رجل حکومتی و اتفاقا پیوستن او به جمع رجال حکومتی به‌واسطه همین شخصیت ادبی اجتماعی او بوده است.

ما در تاریخ ادبیات ایران‌زمین افراد با شخصیت‌های دوگانه ادبی-حکومتی کم نداریم. دکتر پرویز ناتل خانلری یکی از معروف‌ترین چهره‌های ادبی کشور و از استوانه‌های علمی زبان و ادبیات فارسی، مدتی از عمرش را به‌عنوان وزیر آموزش عالی رژیم پهلوی سپری کرد؛ دکتر سید حسن نصر یکی از برجسته‌ترین چهره‌ها در فلسفه اسلامی و استاد آقای حداد عادل، مدتی رئیس دفتر مخصوص فرح پهلوی بوده است؛ استاد ملک‌الشعرای بهار چند صباحی وزیر معارف رژیم پهلوی بود و بسیاری دیگر که ذکر نامشان فراتر از حوصله این نوشته است.

همه این افراد، پس از انقلاب اسلامی کماکان در فضای فرهنگی ایران حضور داشته و دارند. چرا؟ چون اصولا وجه ادبی شخصیت آنها بر وجه سیاسی و حکومتی‌شان چیرگی دارد. یعنی در حقیقت آن وجه حکومتی با پایان یافتن دوران حکومت شاهنشاهی، زایل شده و در حاشیه قرار گرفته است. چه رسد به رسول پرویزی که مرگش قبل از انقلاب اسلامی اتفاق افتاده یا صادق چوبک که قبل از انقلاب از ایران مهاجرت کرده و اصولا وارد در مناقشات و مباحثات سیاسی نبوده است. از همین رو است که آثار اغلب این افراد همچنان پس از انقلاب در ایران اجازه چاپ دارند.

کسانی که امروزه علیه نصب بنری از رسول پرویزی فریاد اعتراض بلند کرده‌اند، آیا تا این اندازه خبر دارند که کتاب «شلوارهای وصله‌دار» او که به ساده‌ترین و زیباترین بیان، فرهنگ و عادات بوشهر و تنگستان را روایت می‌کند، پس از انقلاب، چندین و چندبار به‌چاپ رسیده است؟ از این مهم‌تر آیا اطلاع دارند که یکی از داستان‌های این کتاب با عنوان «قصه عینکم» چند سال است در کتب درسی متوسطه در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی قرار گرفته است؟

اگر تاکنون اطلاع نداشته‌اند، خب بروند در مقابل وزارت آموزش و پرورش تجمع کنند و علیه قرار گرفتن داستانی از تنها نویسنده بوشهری اعتراض کنند و خواهان حذف آن شوند و این افتخار را به‌نام خود ثبت کنند! و اگر اطلاع دارند، چرا فکر نمی‌کنند که مدیر مؤسسه فرهنگی و ورزشی شهرداری بوشهر و دست‌اندرکاران دوسالانه ادبیات استان بوشهر، به‌دلیل همین جواز، تصور کرده‌اند که قرار دادن نام او در زمره ادیبان بوشهر و نصب عکسی از وی در شهر فاقد اشکال است؟

پرسش دیگر آن است که اصولا چند درصد مردم، به ویژه نسل جوان این استان از «سناتور» بودن رسول پرویزی یا عقاید دینی و مذهبی چوبک چیزی می‌دانند؟ و اصولا عقاید و سلوک شخصی افراد معروف تا چه اندازه نسبت به وجه فرهنگی و اجتماعی‌شان اهمیت دارد؟ چون معمولا بعد از مرگ افراد، آنچه از آنها مورد قضاوت قرار می‌گیرد، آثار آنها است و در آثار ادبی هم غالبا جنبه «ادبیت» آثار مورد توجه است نه حتی محتوا و اغراض نویسنده.

بنابراین مردم و بخصوص علاقه‌مندان ادبیات اگر هم رسول پرویزی و صادق چوبک و علی دشتی را بشناسند این شناخت تنها متوجه نویسندگی و شخصیت ادبی آنها است و این وجه از شخصیت آنها را نیز از طریق کتاب‌هایشان شناخته‌اند.

از این‌رو گمان نمی‌رود که اقدام مؤسسه فرهنگی در نصب عکس و بنر این افراد نیز با هدفی جز معرفی داشته‌های ادبی و فرهنگی استان آن هم از منظر تاریخ ادبیات صورت گرفته باشد. چنان‌که در زیر نام و عکس و بنر همه شاعران و نویسندگان معرفی شده از جمله این سه تن، چیزی غیر از عنوان «شاعر» یا «نویسنده» و ذکر آثار شعری و داستانی‌شان نیامده است.

اگر یک نهاد فرهنگی بخواهد به بهانه یک همایش ادبی ملی داشته‌های ادبی استان بوشهر را معرفی کند، چگونه می‌تواند برخی از مطرح‌ترین چهره‌های ادبی را قلم بگیرد؟ معرفی وجه ادبی رسول پرویزی با آثار مهم و مشهورش، یا معرفی صادق چوبک به عنوان مبدع سبک «ناتورالیسم» در ایران، نیز نه با هدف مقابله با نظام و دین بلکه صرفا با هدف معرفی داشته‌های فرهنگی و ادبی استان، صرف نظر از سوابق فکری و عقیدتی‌شان بوده است.

ای کاش در قضاوت‌هایمان به بزرگی چون ابوالفضل بیهقی اقتدا می‌کردیم و چنان‌که او در توصیف بوسهل زوزنی گفته، عیب و هنر افراد را با هم می‌دیدیم:

«این بوسهل مردی «ادیب» و «امامزاده» و «محتشم» بود
اما شرارت و زعارتی در طبع وی مؤکد بود...»

به فرموده حافظ:
«عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو...»

از این گذشته، فرض کنیم حق با معترضان باشد. وقتی یک روز پس از اعتراض و دیدن برخی حساسیت‌ها، مؤسسه فرهنگی، اقدام به جمع‌آوری عکس این سه شخصیت کرده است، تداوم جنجال‌ها و ایراد انواع اتهام‌ها و نارواها به یک‌نهاد فرهنگی و مسئول آن با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ آیا می‌توان باور کرد که این فریادها برای رضای خدا است و به‌قصد تسویه‌ حساب‌های سیاسی و منافع باندی و گروهی نیست؟

از تتلو تا پرویزی

یکی از اتفاقات جالب در این روزها، همزمانی این داد و فریادها با انتشار ویدیویی از امیر تتلو در فضای مجازی است که با مستهجن‌ترین کلمات و رکیک‌ترین الفاظ به روحانیت شیعه، تاخته است. این امیر تتلو همان کسی است که در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته، علی‌رغم سوابق شخصیتی‌اش، توسط همین مدعیان اعتقاد به ارزش‌های دینی، به‌عنوان شخصیت فرهنگی حلوا حلوا شد تا جایی که به او اجازه دادند بر روی عرشه یکی از ناوها به اجرای موسیقی بپردازد و در انتخابات هم او را در کنار نامزد اصلی خود نشاندند. اما دیری نپایید که فرد هدایت شده و تواب، جنون ضد دینی و ضد فرهنگی خود را نشان داد.

کسانی که حتی خودشان دوره سناتوری رسول پرویزی را هم به یاد ندارند و به نبش قبر سابقه چهل و چند ساله او رفته‌‌اند، ای کاش دو سال پیش را هم به‌خاطر می‌آوردند. و ای کاش کتاب رسول پرویزی را یک بار تا آخر می‌خواندند تا ببینند اثری از نمونه فحاشی‌های تتلو نسبت به اسلام و مذهب و یا بسیار خفیف‌تر از آن، در کتاب او یافت می‌شود؟ فاین تذهبون!

منبع: