توهم دانايي در هزاره ناداني
بي ترديد نوع و ميزانِ تخريب اين بيماري در ميان طبقات مختلف جامعه فرق مي كند اما به گمانِ من سطح و ميزانِ تخريب اين بيماري در ميانِ تحصيل كرده ها و به خصوص معلمان، استادان دانشگاه و مديران بسيار ويرانگرتر است.
كدخبر: 110028
1398/05/17

اين روزها كه در كارِ مطالعه "توهم دانايي: علل و پيامدهاي آن" هستم و طي چند هفته اخير يادداشت هايي در اين باره نوشته ام، بسيار ترسيده ام.

بسيار ترسيده ام چون كه هر چقدر بيشتر مي خوانم و بيشتر مي انديشم، ابعاد جديدتري از اين بحرانِ ويرانگر، آشكار مي شود، بحراني كه مي رود بنيادِ زندگي فردي و اجتماعي ما را در آينده نه چندان دور، نابود كند.
متاسفانه اين بيماري حيرت انگيز به سرعت در سطح و عمق حيرت انگيزي در حالِ شيوع است و تقريبا هيچ راه حلِ موثرِ كوتاه مدتي به نظر نمي رسد و هيچ اقدامي هم جهت پيشگيري از شيوع آن، از سوي هيچ دستگاه علمي، فرهنگي، اجتماعي و اجرايي صورت نمي گيرد.

عجيب است كه اين بيماري نه تنها در ميان اقشار كم سواد بلكه در ميان افرادِ باسواد هم به سرعت در حال گسترش است، افراد باسواد كه مطالعه را ترك كرده اند و معتاد فضاي مجازي و اجتماعي شده اند.

بي ترديد نوع و ميزانِ تخريب اين بيماري در ميان طبقات مختلف جامعه فرق مي كند اما به گمانِ من سطح و ميزانِ تخريب اين بيماري در ميانِ تحصيل كرده ها و به خصوص معلمان، استادان دانشگاه و مديران بسيار ويرانگرتر است.

فعلا از معلمان و استادان دانشگاه كه بگذرم بايد بگويم كه  اين روزها از نزديك مشاهده مي كنم كه برخي از مديران ارشد به اتكاي همين توهم داناييِ منتج از فوران اطلاعات ِمنتشر شده در شبكه هاي اجتماعي در جلسات مهم سخن مي گويند و باسف مضاعف بسيار سخن مي گويند و بر همين اساس هم تصميم گيري مي كنند. اطلاعاتي كه سطح آن وسيع و عمق آن بسيار ناچيز است و اغلب به راست و دروغ آميخته و اصلا نمي تواند مبناي تصميم سازي قرار گيرد.

اين روزها بسياري از اين مديران آن چنان دچارِ توهم دانايي شده اند كه حتي ديگر خود را نيازمندِ مشاوران خبره و اتاق فكر هم نمي بينند، يكي از پيامدهاي اين بحرانِ فرهنگي، افزايشِ فزاينده حَرّافي هاي بي تامل و نابساماني و آشفتگي ها در دستگاه هاي اجرايي و در نتيجه در ميان جامعه است.

يادداشت قابل تاملِ زير نوشته دكتر حسين ارجمند را در اين باره با هم مي خوانيم:

"در روزگاری زندگی می کنیم که فضای مجازی و رسانه های اجتماعی غرور و اعتماد به نفس کاذب در افراد ایجادمی کند و نسلی از شبه خردمندان را به وجود آ ور ده است که در تمام زمینه ها اظهار نظر می کنند و خود را دانای کل می پندارند بی آ ن که تخصص چندانی داشته باشند وبیماری «توهم دانایی» مانند ویروس در حال ریشه دواندن در بطن جامعه است.

حجم زیاد اطلاعات در فضای مجازی و سرعت انتقال آن  گاهی اوقات باعث می شود حتی دانایان  هم به خاطر ظاهر مطلب فریب  بخورند و قدرت تشخیص سره از ناسره را از دست بدهند و در حوزه غیر تخصصی شان گرفتار توهم شوندو به همین دلیل است که خطر « توهم دانایی » این روزها بسیار جدی شده است و هرکس می تواند با آسمان ریسمان بافتن وتحریف واقعیت ادعای دانایی کند و کمتر کسی هم در صدد تحقیق برمی آ ید تا انطباق یا عدم انطباق مطالب ارائه شده با واقعیت را بسنجد .

گزافه نیست اگر این دوران را « عصر توهم دانایی » در هزاره نادانی بدانیم چون ما در جامعه ای زندگی می کنیم که هنوز شالوده و بنیان خرد ورزی در آ ن از استحکام کافی برخوردار نیست و عزمی جدی برای پی ریزی بنیان های خرد ورزی هم در آ ن وجود ندارد و دانش فاقد ارزش گردیده و به کالایی تبدیل شده که بر سر هر کوی و برزن در جستجوی مشتری است و از درو دیوار این جامعه، کارشناس و متخصص در تمام حوزه های فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و مذهبی سبز می شود و با در دست داشتن انواع و اقسام رسانه سعی در القای گفته های خود دارد بدون آن که از مبانی و اصول آن آ گاهی کافی داشته باشد علی الخصوص در سال های اخیر که عطش سیری ناپذیر مدرک گرایی کشور را در بحران جدی فرو برده و فرهیختگی و روشنفکری را به ورطه سقوط کشانده است و ما شاهد ظهور نسلی ازاندیشمندان و متفکران به وسعت یک اقیانوس و به عمق یک بند انگشت هستیم.

افراد امروزه متاسفانه چیزهایی کمی در مورد جهان پیرامون خود و اتفاقات واقعی آ ن می دانند وتمام اطلاعات آن ها مبتنی بر مطالب ارائه شده در شبکه های اجتماعی است وباید اذعان داشت هرقدر تاریخ به جلو می رود دانش انسانها به دلیل عدم مطالعه کمتر می شود چون آن ها با ساده انگاری باور نکردنی تصور می کنند بسیار می دانند درحالی که جهان روز به روز پیچیده تر می شود و جریان های اقتصادی ، علمی و ساز وکارهای سیاسی گسترده تر می گردد .

معمولا افرادی که یک شبه ره صد ساله را طی کرد ه اند و به اصطلاح به آ لاف و الوفی رسیده باشند، بیشتر در معرض ابتلا به بیماری وخیم «توهم دانایی» قرار می گیرند. شیوع این مرض در بین افراد مشهور خیلی زیاد است اکثر هنرمندان، سیاستمداران و مدیران ارشد و حتی میانی که بصورت روزانه در معرض ارتباط با افراد متملق و چاپلوس قرار دارند، همواره در معرض ابتلا قرار دارند و اکثر مبتلایان به این مرض معمولا تا پای گور این توهم را همراه دارند."

 

منبع: