خارق العاده، اعجاب انگیز، موجودی قابل توجه دارای سه بعد جسم، ذهن و روح به نام انسان. نگاهی گذرا به دستاوردهای علمی و شهودی عصر حاضر بیش از پیش حاکی از معطوف شدن توجه جمعیت اندکی از انسان ها در حدود 2 تا 5 درصد به کشف خود و حقیقت زندگی است برای مثال اگر به مهمترین و پرکاربردترین اختراع بشر در حال حاضر یعنی کامپیوتر دقت کنیم مکانیسم فعالیت مغز و سیستم عصبی خود را در آن خواهیم یافت که به هزار زبان گویایی توجه و الهام گیری مخترع از خویش است. اما چرا این آمار تا این اندازه خجالت آور است و حدود 95 درصد جامعه بشری همچنان در خواب گران غفلت به سر می برد!؟
از آنجایی که اکثریت مردم در طول مسیر زندگی فقط سرگرم تامین نیازهای فیزیولوژیک (خواراک، پوشاک و مسکن) هستند بنابراین هرگز قادر به شناخت بعد های دیگر وجود خویش و هدف زندگی نخواهند بود و تا زمانیکه از وجود این تله روانی آگاه نشوند نمی توان انتظار داشت چیزی بیشتر از فیزیک خود را تجربه کنند زیرا آنها بسان الکترونی هستند که فقط توانایی حرکت بر روی یک مدار را دارد واز وجود مدارهای دیگر بی خبر است در نتیجه از مهارت جهش به روی آنها بی بهره می ماند این یعنی به طور رسمی خاموش کردن دکمه خلاقیت انسان و آغاز بی پایان تکراری های کسالت آور و افسردگی، چنانچه حضرت حافظ می فرماید: سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم/آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم.
نشانه گذر از پایین ترین سطح نیازها، کنجکاوی در علت بروز رفتارهای فردی و اجتماعی و در جستجویی چرایی و چگونگی آنها بودن است مراجعه به روانپزشک، روانشناس و حجم بالای عرضه و تقاضای برای کتاب هایی از این دست خود گواه تغییر نگرش انسان و آغاز توجه او به مکانیسم بعد ذهنی زندگی خویش است. اما آیا می دانید ذهن چیست و چگونه کار می کند !؟ آیا می دانید بسیاری از ناکامی ها و رنج های انسان ریشه درعدم شناخت ضمیر ناخوادگاه دارد!؟
ذهن قسمتی از مغز و فعالیتی از جنس انرژی دارای سه قسمت آگاه، نیمه آگاه و جهانی است. در مطالعه و بررسی چگونگی کارکرد ذهن محققین دریافتند که قسمت میانی ذهن یا ضمیر ناخوادگاه مملو از عادت ها، تصاویر، ایده ها و الگوهای رفتاری درست و غلط بنام پارادایم است که کنترل بی چون و چرای زندگی بشر را در دست دارد هر آنچه در تمام دوران زندگی از کودکی تا کنون روی داده در این قسمت ثبت و ضبط و بایگانی گردیده است از آنجاکه کنترل کلیه اعمال حیاتی بدن نیز مانند تنفس، گوارش، گردش خون و... بر عهده ضمیر ناخوادگاه است می توان پی برد که وظیفه اصلی این بخش حفظ بقاست نه زندگی کردن و لذت بردن از مشخصه های دیگر این قسمت عدم تشخیص مرز بین واقعیت و تخیل است از این رو کلیه رفتارها و الگوهای جدید که بخواهند جایگزین الگوهای قدیمی (پارادایم) شوند را پس می زند چرا که تصور می کند با نقض کردن الگوهای پیشین که حکم قانون را دارد بقای شخص به مخاطره خواهد افتاد. چیزی که در این دوران نیز تجربه می کنیم بسیاری از موارد قانونی و عرفی که عملا تاریخ مصرف گذشته هستند و کارایی سابق را ندارند اما از آنجا که حذف آنها منافع گروهی را به مخاطره می اندازد بر آنها پافشاری و به جامعه تحمیل می شوند.
بنابراین انسان برای خروج از این هزارتو جز آگاهی از چگونگی مکانیسم فعالیت ضمیر ناخوادگاه و فرایند یادگیری (انگیزش- رفتار- پاداش- تکرار ) چاره دیگری ندارد. ضمیر ناخودآگاه مانند حجابی میان جسم و روح انسان عمل می کند و مانع طی مراحل رشد، رسیدن به بلوغ و سپس تعالی روح وی می گردد چنانچه حضرت حافظ به زیبایی و زیرکی می فرماید: میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
اکنون با اطلاع از مکانیسم فعالیت ذهن بخصوص بخش ناخوادگاه آن اگر از شما بخواهند خودتان را معرفی کنید چه خواهید گفت: آیا همچنان پاسخ شما همان معرفی های کلیشه وار نام، شهرت، تحصیلات، شغل، ثروت، خانواده و... است یا چیزی بیشتر از آن، احتمالا در این اندیشه اید که بیشتر درباره خودتان بدانید، شما به شناخت خود علاقه دارید باید درباره خودتان کنجکاو باشید و به حس کنجکاوی خود توجه کنید در جستجوی پاسخ سوال های خود باشید، به نشانه ها، مقاله ها،کتاب ها، مدرسین مرجع در این زمینه مراجعه کنید و مطمین باشید با کم کردن شعاع گردش پرگار زندگی خود و بازگشت به خویشتن همان نقطه مرکزی پرگار به روح قدسی خود و آرامش درون دست خواهید یافت جایی ورای محدودیت ها و تکرارهای بیهوده. هر چه بر میزان اشتیاق، آگاهی و آموزش ثابت قدم بودن در عرصه خودشناسی افزوده شود بدون شک دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند، انشالله