در شماره پیش، به مناسبت دهمین سال برگزاری نشستهای بازخوانی متون کهن در هفتهنامه پیغام، دیدگاههای شرکت کنندگان در این نشست را در پاسخ به چند پرسش انتشار دادیم. یکی از شرکت کنندگان ثابت قدم این نشستها دکتر مسلم زمانی است که دیدگاههای خود را در پاسخ به پرسشهای ما بیان نموده بودند اما متأسفانه در فرآیند صفحهآرایی نشریه، نوشته ایشان انتشار نیافته بود.
با پوزش از ایشان، دیدگاهشان را در قالب یک گفت و گوی کوتاه انتشار میدهیم:
شما از چه سالی به نشست بازخوانی متون کهن پیوستهاید؟
اگر در یادداشت برداریهایم اشتباه نکرده باشم، نخستین نشستی که در آن شرکت کردم، نشست یکشنبه ۱۴ مهر ۹۲ بود. بجز دکتر معتمد(پی افکن این بنا) آقایان و خانمها دکتر عاشوری نژاد؛ دکتر پرهیزکاری؛ حسین حشمتی؛ صالح دروند؛ بردخونی و یکی دونفر دیگر در آن نشست حاضر بودند. آن زمان، «کلیله و دمنه» خوانده میشد؛ آن هم با صدای گیرای استاد حشمتی.
چه کتابهایی را در این نشستها مطالعه کردهاید؟
باز هم بر اساس آنچه دریادداشت هایم دارم، کلیله و دمنه را ادامه دادیم تا ۱۸ اسفند همان سال(۹۲) که این کتاب به پایان رسید.
دومین کتابی که شاگردی کردم، سفرنامه ناصر خسرو بود که از یکشنبه ۲۴ فروردین ۹۳ آن را باز کردیم.
مهر ۹۳ پس از دو سه ماهی که به استان برگشتم، دیدم دوستان «فیه ما فیه» را میخوانند که آن هم ۲۴ اسفند ۹۳ تمام شد.
چهارمین کتابی که در این کتابخانهی بزرگ باز شد تاریخ بیهقی بود؛ دقیقا یکشنبه ۱۶فروردین ۹۴(البته این تاریخ ارزشمند را پیش از آن یکبار دیگر خوانده بودند ولی بنا به تقاضای بسیاری دوباره به میدان آورده شد). بازخوانی دوم این تاریخ بی نظیر ۶ دی ۹۴ به پایان رسید.
پس از آن و احتمالا هفته بعدی آن، «قابوسنامه» به میان آمد. البته من فقط در دو نشست آن توانستم حاضر شوم.
ششمین کتابی که برای بازخوانی انتخاب شد مرزباننامه بود که بنده در بیش از دو نشست توفیق نیافتم که حضور یابم.
هفتمین کتاب، «تمهیدات» بود که اسفند ۹۶ و فروردین ۹۷ خوانده میشد.
در بازخوانی این کتاب نیز بجز دو جلسه، به قول هنری عزیز، "شوربختانه" نتوانستم حاضر شوم.
هشتمین کتاب، سیاست نامه بود که از اردیبهشت ۹۷ شروع شد و تا مهر آن سال ادامه داشت.
نهمین کتاب «نفثةالمصدور» و دهمین کتاب، «کیمیای سعادت» بود که نخستین نشست آن ۵ خرداد ۹۸ بود و همچنان ادامه دارد.
بهترین کتابی که در این نشستها خواندهاید کدام بوده است؟ چرا؟
بدون تردید تاریخ بیهقی بسیار بر دلم نشست؛ زیرا نویسندهی آن را زیبا راستگو و با انصاف و بدور از تعصب دیدم: سه خصلتی که حتی یکی از آن سه کمتر در وجود مورخی یافت میشود و همین سه خصلت است که به نظرم از بیهقی انسانی ماندگار ساخته است. خوشبختانه این تاریخ عزیز با نثری بسیار وزین و در عین حال شیوا در مصر به عربی ترجمه شده است.
نقاط قوت این نشستها و همچنین نقاط ضعف آن چه بوده است؟
از نقاط قوت آن میتوان از دخالت ندادن عقیده و سیاست در انتخاب متن، احترام به نظر و عقیده همه، پربار بودن نشست، آزادی اظهار نظر بهطور یکسان برای همه، برگزاری متوالی آن در طول دهه گذشته، تسلط استادان متنخوان بر کتابهای انتخابی، باز بودن در آن برای پیوستن به آن و نیز گسستن از آن برای همه و ... نام برد.
این بنده نقطه ضعفی در خور ذکر در آن ندیدم.
چه خاطرهی خاصی از این نشستها دارید؟
سرتاسر همه این نشستها خاطرههای خوش بوده است چون وقتی کسی وارد بحثهای شیرین ادبی آن میشود از همه دغدغههای زندگی، که کم هم نیست، آسوده خاطر میشود.
بد نیست نکتهای از خودم بگویم و آن این که شش سال پیش وقتی که نخستین بار به این نشست عالی راه یافتم، میپنداشتم باسوادم ولی هنوز یکی دو جلسه بیشتر نگذشته بود که جایگاه خودم را یافتم؛ از این روست که اکنون معمولا چیزی بر زبان نمیآورم تا تمام وقت از خرمن پربرکت سرورانم خوشهچینی کنم.