بحثی پیرامون تحزب در ایران
درکشورمان، ایران عزیز، از زمان تشکیل حکومت مشروطه هیچگاه و درهیچ زمانی چنین احزابی تشکیل نشده و اگر شده به عنوان نمونه بوده که آن هم پس ازچند سال به دلیل ساقط شدن شرایط ایجابی و اغلب دادگاهی و زندانی شدن موسسان حزب، تشکیلات آنها هم به خودی خود منحل گردیده است.
كدخبر: 113248
1398/11/16

حسین حشمتی

در یکی از یادداشت های پیشین اشاره ای داشتم به نتیجهء نگرخواهی تعدادی از همسفران سفرهای درون شهری با این توضیح که بخشی از طرف های گفتگو با طرح مشکلاتشان تلویحا می گفتند، شرکت آنان در انتخابات قبلی مجلس نتیجه ای برای رفع مشکلاتشان نداشته و به عنوان مصداق، وعده های نماینده ای را به عنوان دلیل می آوردند که در زمان تبلیغات انتخابات به آنان قول داده بوده که اگر حمامی او باشند و برایش رای جمع کنند تا به مجلس برود، در اولین فرصت خواسته هایشان را برآورده خواهد کرد اما نشان به همان نشانی که بعد از جلوس بر کرسی سبز رنگ مجلس، همه قول و قرارها را فراموش کرده و دیگر به تماس های تلفنی آنها هم  جواب نمی داده است.

به دنبال چاپ آن یادداشت، یکی از مسئولان دست اندرکار که قرابتی هم با نگارنده دارد دریک دیداری ، بحث انتخابات را پیش کشید و گفت، فلانی از شما بعید است که موضوع مهم انتخابات را تنها از منظر توقعات بعضی از رای دهندگان از نامزدهای نمایندگی مجلس دیده و مورد بررسی و پژوهش قرارداده ای و حال آن که میدانی وظیفه نمایندگان مجلس این نیست که خواسته های شخصی رای دهندگان را مرتفع نمایند چون وظیفه  آنان، قانونگذاری است و نظارت بر اجرای قوانین مصوبه توسط دولت، باری  بحث های زیادی دراین باره کردیم و نهایتا به او گفتم حرفت منطقی است اما در عمل انجام شدنی نیست و نمی توان در هیچ زمینه ای بخصوص انتخابات مجلس، مطابق مُر قانون عمل کرد کما این که درطول۷۰سال عمری که ازخدا گرفته ام، ندیده ام کاندیدایی با رعایت مُر قانون پیروز میدان رقابت انتخابات شده باشد.

در زمان رژیم گذشته که وضع از حالا هم بدتر بود چون تعداد باسوادها خیلی کم بود و سیستم ارباب و رعیتی حاکم بود لذا داوطلبان نمایندگی مجلس، کدخداها و مباشران ارباب را می دیدند و رای می گرفتند اما حالا کاندیداها مستقیما با خود رای دهندگان ارتباط برقرار می کنند و مشخص است که تا وقتی که چنین رویکردی معمول باشد بالاخره طرف های مذاکره شونده هم توقعاتشان را مطرح می کنند و نامزدها مجبورند وعده هایی بدهند که می دانند برآورده کردن همه آنها میسر نیست و نتیجه همین می شود این که فعلا شاهدش هستیم و این درحالی است که احزاب واقعی درتمام کشورهای اروپایی و بعضی از کشورهای آسیایی، وظیفه عضوگیری، کادر سازی و آموزش را از چند قرن پیش برعهده گرفته و موفق شده اند حداقل بیش از۵۰ درصد اعضای تحت پوشش حزب را آموزش دهند .

 در عین حال، با شناسایی افراد شایسته و مستعد برای احراز شرایط سمت نمایندگی، آنان را به جامعه شهری و روستایی معرفی کنند و بخواهند که اعضای حزب به آنان رای بدهند و چنین می شود که درآن کشورها نمایندگان واقعی ملت در مجالس قانونگذاری حضور یافته و برای مصالح عالیه کشور به وظایف قانونی خویش عمل می نمایند بدون این که به رای دهندگان بدهکار باشند.

درکشورمان، ایران عزیز، از زمان تشکیل حکومت مشروطه هیچگاه و درهیچ زمانی چنین احزابی تشکیل نشده و اگر شده به عنوان نمونه بوده که آن هم پس ازچند سال به دلیل ساقط شدن شرایط ایجابی و اغلب دادگاهی و زندانی شدن موسسان حزب، تشکیلات آنها هم به خودی خود منحل گردیده است.

ماحصل کلام این که احزاب در کشورمان از گذشته دورتاکنون همیشه نقش " زینت المجالَس" را بازی کرده اند و تنها در زمان انتخابات کاربرد فصلی داشته اند.

البته درکنار این نتیجه گیری کُلی، این واقعیت هم وجود داشته و دارد که حداقل دو جریان کلان سیاسی درکشور به صورت غیررسمی وجود دارند و فعالیت می کنند، جریان هایی همچون اصلاح طلبان و اصولگرایان والبته، اعتدالگرایان وابسته به دولت مستقر که به قولی ازهمین الان( وجودخارجی) ندارد اما آن دو تای دیگر به عنوان، جریان، نامیده می شوند، جریان هایی که صدها حزب و تشکل سیاسی زیر مجموعه آنها می باشند تا آنجا که می توان آنها را ( ابر حزب) نامید، ابر احزابی که به صورت رسمی حزب نیستند، تشکیلاتی ندارند اما هزاران هوادار وسمپات دارند که در فصل انتخابات بنا به مقتضیات و شرایط روز هم تنور انتخابات را گرم می کنند وهم افراد مورد نظر را با ابزار تبلیغات و راه اندازی شورو نشاط خیابانی روانه ساختمان پاستور یا خانه ملت می نمایند!

سردمداران این دو جریان شناخته شده سیاسی، اگر سیمرغ های قدرت بخواهند وبه جد از آنها حمایت و تقویت نمایند بالقوه می توانند با همین عناوینی که دارند همچون دو حزب پُر قدرت با طی کردن مراحل قانونی، رسمیت یافته، تشکیلات حزبی خود را در سراسر کشور مستقر سازند، کادر سازی کنند وبه مسئله مهم آموزش بپردازند، اگر چنین سیاستی اتخاذ شود مطمئنا به مرور و طی یک دهه، کشور جمهوری اسلامی ایران هم صاحب احزاب واقعی خواهد شد والا حقه مهر بدان نام و نشان است که بود.

منبع: