دیگه حَرف سِیم نمیا..
دیگه حرفم نمیاد. بخدا بمرگ بوی غلومرضا، به سر کچلش قسم، به عصاش قسم، به دسش قسم . امرو صبان که همه چی واپیچه، از ای هل سیل می کنی تا گیرونی و نداری و ناخوشی، مث اُو از ری سر مملکت در رفته...
كدخبر: 114085
1398/09/27

دیگه حرفم نمیاد. بخدا بمرگ بوی غلومرضا، به سر کچلش قسم، به عصاش قسم، به دسش قسم . امرو صبان که همه چی واپیچه، از ای هل سیل می کنی تا گیرونی و نداری و ناخوشی، مث اُو از ری سر مملکت در رفته، از اُوهل سیل می کنی تا دست آدمی نا اهل تو خزونه مملکتن که سرقضا هرچی هم می برن، سیرمونی ندارن، از یه هلی سیل می کنی تا دروغ و نمانما کردن و پیشونی سیاه کردن، شده مث اُوخوردن، حالا کار به ناخوشی درد گیرونم نذارم که گت و کوچیک هاسی بیسی می کنه قبرسون، تصادف ومرگ یکجا نیسه هم خو دیگه حرفش نزدنین .

ای بچه یکو هم خو گرفتنش صبا بینیم بگه کیا رفیقم بیدن و اسرار مملکت سبم بیسی می کردن . یا ایکه خدی نکرده تو دهنش بیلن تا مخالفاشون بکوبن دم دیوار .

خدایا خوت ختم بخیرش کن .

کاشکی بشیرو حالش خش بید برفتم پیشش، تا روشنمون کنه تو مملکت چه خبرن.

 

منبع: