اسماعیل منصورنژاد
این روزها درباره جهان پساکرونا زیاد شنیدهایم و خواندهایم. به نظر میرسد برای همه ما تصویری تقریباً واضح از دنیای جدید رسم شده که بخش مهمی از این ذهنیتها، در آینده به واقعیت تبدیل خواهد شد.
تحولات مهمی که در طول تاریخ در جهان رخ داده، ریشه در عوامل گوناگونی داشته که مهمترین آنها «بیماری» و جنگ است. از طاعون آتن در سال 430 میلادی بگیر تا آنفولانزای اسپانیایی در سال 1918 میلادی.
بیماریها برخلاف قدرت کشندگی، باعث بهبود بهداشت در جهان شده است. در کنار بهبود وضعیت بهداشتی و علم، مقولههای انسانی مانند فرهنگ، هنر، اخلاق، دین و... نیز از آنها به شکل مثبت یا منفی متأثر شدهاند. «فرانک اسنودن» (استاد تاریخ پزشکی) با یادآوری پیامدهای مرگ سیاه (طاعون سالهای 1347 تا 1351 میلادی در قاره اروپا) میگوید: «این بیماری تأثیر مخربی بر همه ابعاد و مناسبات جامعه داشت. هنر، دین و اقتصاد از آن به شدت متأثر شد. این بیماری فراگیر قدرت دولت مدرن را ارتقا داد، زیرا جوامع باید برای جلوگیری از این بیماری سازماندهی پیدا میکردند و این کار نیازمند یک اقتدار متمرکز اساسی بود.
بیماریهای کشنده و تحولزای قرون گذشته مربوط به دورهای است که سطح دانش به طور عام نسبت به قرن بیست و یکم، شبیه فهم یک کودک از آسمان نسبت به فهم یک ستارهشناس از منظومه خورشیدی است.
با این حساب: یک ویروس کشنده مانند «کرونا» در یک چهارم اول قرن بیست و یکم، هشداری بسیار گران به مردم عصر دیجیتال است تا بدانند که با همهی داشتههای خیرهکننده و حیرتانگیز، چه کم دارند و در کجا نتوانستهاند خودشان را با الزامات دنیای جدید هماهنگ کنند.
در جهان پساکرونا ضمن اینکه روابط انسانی، فرهنگ، اقتصاد، بهداشت عمومی و فردی، اعتقادات دینی و... تأثیر میپذیرند، پرانتزی هم باز میشود تا «انسان» دغدغههایش را با ترازوی تواناییهایش بسنجد و به فکر جبران کسریهایش باشد؛ با این پیشفرض که تواناییهای انسان قرن بیست و یک نیز در مقابل ناشناختههای جهان آینده بسیار ناچیز است. فرقی هم نمیکند که این کسریها جنبهی فکری و فرهنگی داشته باشد یا علمی.
علاوه بر کرونا که آغازگر دورهای جدید در زندگی و مناسبات انسان است، حوادث طبیعی و برخی ناگهانی و دور از انتظار چند دهه گذشته به ما هشدار داده است که جهان آینده، جهان «مقابله و رویارویی» با حوادث برای «بقا» است. به عبارتی به ما آموخته است که هر چه جلوتر برویم، بیشتر باید برای «دفاع» از خود آماده باشیم.
جهان آینده، احتمالاً جهان پررنجی است که با چشمپوشی از رخدادهای طبیعی و همیشگی، بخشی از آن نتیجهی رفتار ما با «خود» و «طبیعت» خواهد بود. طبیعت بسیار هوشمند عمل میکند و در «انتخاب طبیعی» با هیچ کس سر شوخی ندارد. در چهار دورهای که زمین به خود دیده، هر موجودی که شرایطش را نداشته و در لیست «انتخاب طبیعی» قرار نگرفته، از بین رفته است. «انتخاب طبیعی» از سوی طبیعت، همان توانایی سازگاری ما با شرایط جدید است. این توانایی هم در چارچوب علوم انسانی قابل بررسی است، هم در دانش زیستشناسی.