اسکندر احمدنیا نویسنده و عضو هیئت تحریریه پیغام در ستون "مرکر" شماره 833 هفته نامه پیغام نوشت:
1 در زمان جنگ هشت ساله ، ما مردمی بودیم که یک ژاندارم که سواد خواندن و نوشتن نداشت، مسئولیت بخش اعظمی از مناطق را برعهده داشت ، مردم با پیروی از یک دستور خاص با دست خالی و فریاد و متینگ و درگیری و تبعات خونین آن، انقلاب کردند و جنگ ندیده وآموزش ندیده بی محبا و بی توجه به شرایط سنی به سمت و سویی شتافتند که مهاجمین وادارشده و از پیش آماده شده بتاخت وارد مرزهای کم دفاع و بیشتر بی دفاع شده بودند، مردم هرچه داشتند، از جان و مال و فرزند و.....را نثار پیشگیری از اشغال کشور نمودند و بعد از هشت سال، دشمن را عاصی و وادار به سازش نمودند، در جنگ ودفاع مردم خود برنامه ریز بودند و خود تدارک مایحتاج مورد نیاز را تهیه می نمودند، در جنگ با بیماری کرونا وتورم بیش از حد درجامعه، در جنگ با اختلاس های سریالی و بی خیالی دولت و..... هم ناتوان در معاش و .... این مردم درخانه نشسته اند، از جیب خورده اند، دولت در این میان به یادشان که نیست و نبوده است و بالشان هم هست،گرانی های ناگهانی و سرسام آور، آب سی درصد افزایش برق،گاز و اقلام غذایی که لحظه ای است، در این حیث و بیص بدبختی تصمیمات مرگ آور دولت هم به منزله ی تیرخلاص است، هم نابودی کرونا را می خواهد و هم رونق بازار را ، یک سئوال بی جواب از این دولت همیشه بی پاسخ است،آن هم این همه کمک کشورهای دیگر چه شد؟ ارسال تجهیزات به مقدار زیاد به همسایه های مثل افغان و عراق چه معنی می دهد ؟ در این موقعیت جهنمی این بیماری جهانی، مگرچه شده است که دست دولت همه اش یا توی جیب مردم است و یا دراز به سمت اخذ مالیات های خرد و ریز، آقای روحانی چنان در مدیریت دوران اتمام دولتش ، زخم های کاری بر روح و روان مردمی وارد نمود که در بحرانی ترین ایام با بیش از بیست وچهارمیلیون رای او را به افتخاری کم نظیر نائل نمودند، به عنوان یک رای دهنده و یک فعال تبلیغاتی، لااقل انتظاری که از او من و امثال من داشتیم، رعایت حقوق حقه ی مردم بود، چرا که وی آدمی در لباس تقوا و .......و با تحصیلاتی حقوقی وارد گود شده بود، در برخوردهای تند وغیر مصفانه ای که مجلسیان نو ظهور با دولت او این روزها از جایگاه قانونگذاری لحاظ می نمایند. اگر بگویم خوشحال نیستم، دروغ است!
2 شرکت گاز در نصب علمک های مشترکین، این قدر بی تدبیری بکار برده است که حالا پس از مدتی که از گاز رسانی گذشته است، مشکلات این اقدام ناشیانه اشان بروز نموده است، روزی که برای گازکشی آمدند بعد از چند ماهی کلنجار رفتن و دویدن های اداری و.....هنگام وصل به انشعاب گاز به آقایان گفتم: این کار شما الان هم تداخل در کار مخابرات است و هم فردا اگرکسی آمد و این خانه ی کلنگی را بازسازی کند هم عقب نشینی دارد و هم مکافات های دیگر ، طرف بادی به غبغب انداخت وگفت : شما چه تخصصی داری؟ گفتم جوابت را از مرور زمان خواهی گرفت و.... حالا همسایه آمده است ومی گوید من می خواهم خانه ام را زمین بزنم برو از شرکت گاز بخواه تا بیاید و انشعابت را جابجا کند، گفتم شما که متقاضی هستی و مجوز گرفته ای برو نه من، یه دهن هم این ها بار ما کرده اند و رفته اند وحرف هایی که باید درچاله میدان شاید پیدایشان کنی، چه کنیم، نمی دانیم؟ استاندار داریم، شورا و شهردار هم داریم، جالب است توی همین کوچه دو همسایه یک علمک مشترک دارند و یکی از آن ها می خواهد نوسازی کند، شهر ی آیا در جایی از دنیا این گونه هست؟
3 تلویزیون و پزشک ومسئول وواعظ وخطیب و....می گویند درخانه بمانید وماسک بزنید و.... اما ماسک قیمتش دارد با دلار پیش می رود ، بازار و اماکن همه بازند و...کرونا هم زمین و زمان وآدم را به قعرچاه می برد و در انبوه آهک و خاک مدفون می کند!