بررسی کتاب «مقدمه ای بر نقش تساهل و تسامح در فراز و فرود تمدن اسلامی در دوره عباسیان»
این اثر یک مقدمه و پنج فصل دارد که در ابتدا به مفهوم شناسی و سابقه تساهل و تسامح در تمدن اسلامی  پرداخته و در ادامه در فصل دوم مروری بر خلافت عباسیان در گستره تمدن اسلامی داشته است.
كدخبر: 119068
1399/07/22

 

  دکتر بشیرعلوی: کتاب "مقدمه ای بر نقش تساهل و تسامح در فراز و فرود تمدن اسلامی در دوره عباسی" نوشته مؤلفان دکتر عباس عاشوری نژاد و  محمد علی گشمرد و مهدی شاهسوندی که در سال 1396 با انتشارات نای بند در 153 صفحه روانه بازار نشر شده است. موضوعی که کاملاً بکر و تازه و نو است و به نظر می رسد خروجی پایان نامه ای سنجیده و چکش کاری شده است. پرداختن به این موضوع ریز که در درون انبوهی از موارد و موازین  حکومت رانی و خلافت را در دورهای معلوم و مشخص می نماید، از ذهنی موضوع یاب و خوش خوان بیرون می آید. در همین آغاز دست مریزادی خدمت دکتر عاشوری نژاد و جنابان گشمرد و شاهسوندی دارم که در گیرودارِ بد موضوعی به موضوع خوبی دست زده و مورد واکاوی قرار داده اند.

 این اثر یک مقدمه و پنج فصل دارد که در ابتدا به مفهوم شناسی و سابقه تساهل و تسامح در تمدن اسلامی  پرداخته و در ادامه در فصل دوم مروری بر خلافت عباسیان در گستره تمدن اسلامی داشته است. در فصل سوم و چهارم نقش تساهل و تسامح در تکمیل و انحطاط تمدن عباسیان روی آورده و در نهایت در فصل پنجم نتیجه گیری از این موضوع می نمایند و کتاب را به اتمام می رسانند.

 در مروری که در فصل اول بر پیشینه و جایگاه تساهل و تسامح در فرهنگ اسلامی دارد، این واژهها را در فرهنگ لغت و قران و روایت مورد واکاوی قرار داده و به خوبی به این سوال که آیا این تساهل و تسامح همه جا رواست یا خیر؟ جواب داده است. برای اثبات ادله خود به موضوع آزاد نمودن اسرا بوسیله پیامبر اسلام در صورت ده نفر سواددار نمودن، اشاره کرده است و بیان می کند که «در همه موارد و مصادیق تساهل و تسامح، بر این عنصر اساسی تأکید می شود که شخص نسبت به دیگری می بایست مدارا کرده و اجازه ندهد تا اختلافات عمیق شده و به درگیری و یا خشونت منجر شود»(عاشوری نژاد، 1396: 13).

در فصل اول برای معرفی و مفهوم شناسی این دو واژه، فراوان از آیات قران و جریان های دوره پیامبر استفاده شده که در اقناع کردن خواننده بسیار مؤثر واقع شده است. در پایان، دست به کار نیکی زده شده و دیدگاه غیر مسلمانانی مانند گوستاولوبون، ویل دورانت، میشو، روبرتسون، کوئت هانری دی کاستری و آدام متز را در مورد تساهل و تسامح مسلمانان به میان آورده است که در این زمینه کاری پژوهشی و هموار صورت گرفته است. و از زبان کوئت هانری دی کاستری آورده شده که «اگر از جنس یهودی تا به حال کسی در این جهان به جای مانده است، در اثر همان دولتهای اسلامی بود که در قرون وسطی آنان را از دست مسیحیان نجات دادند»(همان: 29).

گستره تمدن اسلامی در دوره عباسی در فصل دوم توسط نویسندگان به چهار دوره تقسیم شده است: دوره اول132تا232، دوره دوم 232تا 334، دوره سوم334تا447 و دوره چهارم447تا 656. در همه دورهها ترتیبی از نام خلفای آن دوره به صورت نموداری و مطابق دادن دوره حکومت قمری با میلادی داده شده است. در ادامه به پیشینه بنی عباس و آغاز کار آنان و دعوت عباسیان پرداخته اند. کاری که در این فصل صورت گرفته، این است که تساهل را در ساختارهای سیاسی – اجتماعی خلافت عباسیان در فصلی آعاز نموده اند که نام فصل، مروری بر خلافت عباسیان در گستره تمدن اسلامی است. هرچند چیزی از ارزش پژوهشی و علمی کتاب کم نشده، ولی اگر این موضوع را در فصلی جداگانه با عنوانِ «تساهل و تسامح در آغاز کار عباسیان» قرار می گرفت، به نظر می رسد که کار منظم تر پیش می رفت. بگذریم. در این قسمت به گونه ای حرفه ای و کاملاً پژوهشی و نو و بکر، تساهل را در خلافت عباسیان آغاز نموده و در جایگاههایی مانند مقام وزارت و ارتشیان و بازرگانان و موالی و در نظام دیوانسالاری و دیوان اشراف و دیوان عرض و دیوان رسائل و دیوان مظالم و دیوان برید و... نشان داده اند که در نوع خود بی نظیر و تازه است و بیان فرموده اند که در این زمینه تفکرات و پیشه حکومت داری ایرانیان مدِنظر عباسیان قرار گرفته است.

از فصل سوم اثر، سوال اصلی پژوهش را آغاز می شود. عنوان فصل نقش تساهل و تسامح در تکمیل و تکامل تمدن اسلامی در دوره عباسی است. نخست با تساهل در جذب نخبگان و دانشمندان آغاز نموده اند و در ادامه به تشویق و تأکید اسلام در یادگیری علم و دانش پرداخته است. به تساهل دولت عباسیان در اعتماد به دانشمندان و نقش ترجمه در این مبحث و تکامل سیستم اداری و تسامح با ایرانیان و تسامح علمی- اخلاقی امامان شیعه(ع) در دوره عباسیان از جمله مواردی است که در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل نیز به آراء افرادی مانند ویل دورانت و آدام متز و اولیری و ابن ندیم و غفرانی و حتی و الحموی بغدادی و اقبال و زیدان و زرین کوب و بدوی و جعفریان و... بهرههایی بجا شده است. در این فصل در مورد اثر ترجمه در پردازش به بحث تساهل و تسامح آمده است که «ترجمه کتب و آثار علمی حکما و متکلمان بزرگ یونانی به زبان عربی است»(همان: 103) و اینکه «در روزگار امام جعفر صادق(ع) و در آغاز دوره خلافت عباسیان، نحله ها و رشته های کلامی و فلسفی زیادی به وجود آمده بود و عقاید گوناگون و گاه بسیار ناسازگار و مخالف یکی دیگر وجود داشت و صاحبان عقاید، در یک فضا و محیط به دور از تنش، در کنار هم می زیستند و هر کس از عقاید و مرام خود دفاع می کرد»(همانجا).

در فصل چهارم به نقش تساهل و تسامح در انحطاط و انقراض تمدن اسلامی در دوره عباسیان روی آورده که در حقیقت ادامه پژوهش اصلی و جنم خاص این کتاب است. در این فصل به مقاومت در یادگیری علوم جدید بعد از دوران اقتدار، مسامحه نسبت به توصیه های قرآنی و سنت پیامبر(ص)، تضعیف روحیه تسامح میان مذاهب اسلامی، استبداد سیاسی و سختگیری نسبت به مخالفان و تضعیف روحیه عقل گرایی، تسامح در برابر مغولان و تسامح در برابر صلیبیان پرداخته است. آن عواملی که در فصل سوم باعث قدرت گرفتن عباسیان شده است در این فصل باعث تزلزل و سختگیری شده است.  در این فصل به زیبایی به مواردی که نقش تساهل و تسامح در تضعیف عباسیان داشته اشاره کرده و از این منظر به علل و سقوط عباسیان پرداخته است. در این فصل بیان شده که عقل گریزی از جمله عناصری است که تأثیر شدیدی در افول این تمدن داشته است.(ر.ک.ص118). و به نظر بعضی از پژوهشگران اشاره می کند که «علل افول تمدن اسلامی را به قرن سوم هجری قمری باز می گردانند و آن را در عقبگرد دولت عباسیان از گرایش عقلگرای "اعتزالی" به رویکرد ظاهرگرای "اهل حدیث" پی می جویند»(همان:115).

در فصل پنجم کتاب به نتیجه گیری می پردازد و در پنج صفحه مخاطب را از نتیجه کار و پژوهش آگاه می سازد. در نهایت نیز پیوستی از نقشه های قلمرو عباسیان در ایران می آورد و کار کتاب را با منابع و مآخذ به اتمام  می رساند.

در اینکه ذهن موضوع یاب خوبی به این اثر دست زده است، شکی نمی توان کرد که این هوش و ذهن با فراست تمام توانسته است موضوع را برای مخاطب بشکافد و معلوم کند که علل ضعف و قدرت عباسیان را می توان در همین تساهل و تسامح نسبت به امور مطرح شده، دانست. فصلها به خوبی به متن پرداخته اند و با مهارت موضوع را مورد بررسی قرار داده اند. در کنار همه این نیکی ها و تلاش ها کاش کار تایپ و صفحه آرایی و پارگراف بندی نیز مناسبتر صورت می گرفت تا کار بهتر جلوه داده شود، البته این مورد تأثیری بر فهم و اصالت پژوهش این متن نمی کند. سوال بزرگتری که من به عنوان خواننده از اول خوانش این اثر در ذهن داشتم که نه به طرح پرسش آن در خلال متن رسیدم و نیز نتوانستم که برای خود جواب قانع کننده ای بیابم. سوال این است: آیا نقش تساهل و تسامح که در این کتاب به دوره عباسیان مطرح شده، خاص همین دوره است یا می توان این عنوان را در همه دوره ها ساری و جاری کرد. اگر در همه دوره ها می توان جاری نمود که شاید شود مثل موضوعاتی که تازگی ها  در حوزه ادبیات در بعضی از دانشگاه های معلوم الحال به عنوان پایان نامه مطرح می شود. به طور مثال؛ تشبیه در سعدی، تشبیه در حافظ، تشبیه در سنایی، تشبیه در مولانا، تشبیه در... . و اگر خاص دوره عباسیان است که ای کاش علل و دلایلی که این موضوع و این عنوان خاص این دوره است مطرح و مورد بررسی قرار می گرفت تا خواننده بیشتر از این، سود و بهره می گرفت. این سوالی بود که ذهن من را به خود هنگام خواندن این اثر زیبا و تاریخی و تحلیلی و پژوهشی به خود جلب کرده بود. چه جواب این سوال بیابم و چه نیابم و چه سوالم منطقی باشد و چه غیر منطقی، محال است که بیندیشم این اثر، قابل و ارزش نبود که بلکه بسیار سودمند و ارزشمند بود و الهی که کار برای نویسندگان فرزانه شان بیش بادا و پیش بادا.

 

 

 

 

 

 

منبع: