تحریم تسلیحاتی ول هاویدا..
مهدی جهانبخشان
كدخبر: 120256
1399/08/10

داشتم پیاز داغم هم می زدم که دیدم تو کیچه صِدُی غِناهشتی میاد..غِرررررر،غِرررررر.زیر پاتیلم خاموش کردم، رفتم دُم دَر سیل کردم تا پناه بر خدا، یه تانک جنگی داره میاد هِلِ خونه مون.گفتم یا ایمام رضا، چه خبرن، چه شده، بوی ریم سیاه نکنه جنگ شده. نه خدا نکنه ما خو با همه جی دنیا سر صلح داریم، دیگه چه جنگیین؟ یِکُشه، دی محسین زارعُواس سرش از تو تانک در اُورد، گفت: دی غلومرضا، دی غلومرضا، سیل تانکم بکن چه قشنگن. گفتم دی محسین، چه سی خوت پلورده می کنی، تانک چننن، چی چنن؟ مگه تو می تونی تانک بخری؟ گفت: ها می تو خبر نداری؟ تحریم تسلیحاتی ول هاویدا، برو سی خوت بخر تا تموم نشده، الان ما می تونیم هم اسلحه بخریم، هم اسلحه بفروشیم. گفتم: راس می گی والله؟ دی محسین گفت: ها بوا، دروغم چنن.

اسدیم رفتیم تو میدون پس خونه مون تا بووووی، رختن زن و مرد که جاو راه نیس. یکی تانک می خرید، یکی مسلسل می خرید، یکی تیر تفنگ می خرید، یکی ضدهُووی می خرید.

پیل زیادی نبرده بیدم، مو فقط چند کیلو تیر تفنگ خریدم اومدم خونه پلو تیر ساختم، ظهر خوردیمش . خدا شکرت شکرت.

منبع: