اختاپوس مرگ در نبود ساخت یک جاده‌ی نیمه امن
ز بوشهر تا دیر چندین سال است که اختاپوس مرگ در نبود ساخت یک جاده‌ی نیمه امن دست به دست می‌شود.  یا بودجه‌ی تخصیص یافته به این جاده ناتمام می‌ماند و یا اینکه سر وقت و در بازه‌ی زمانی آن و بودجه‌ی بروز آن بی‌اقدام ساخت می‌ماند و مرگ پشت مرگ و فاجعه اندر فاجعه خروجی آن است
كدخبر: 123832
1399/10/23

اسکندر احمدنیا

 تمام بدبختی مردم ساحلی، از بی‌برنامگی دولت‌های بعد از انقلاب است، هم دولت و هم ایستایی مردم در ممانعت‌های مقطعی و عدم ثبات سلیقه هایی که از مسئولان محلی، یک شبه نازل می‌شوند.

از بوشهر تا دیر چندین سال است که اختاپوس مرگ در نبود ساخت یک جاده‌ی نیمه امن دست به دست می‌شود.  یا بودجه‌ی تخصیص یافته به این جاده ناتمام می‌ماند و یا اینکه سر وقت و در بازه‌ی زمانی آن و بودجه‌ی بروز آن بی‌اقدام ساخت می‌ماند و مرگ پشت مرگ و فاجعه اندر فاجعه خروجی آن است و شخصیتی مثل والی استان وقتی در حد توانش به این در و آن در می‌کوبد و به نتیجه نمی‌رسد، به جهت اینکه  به جا و مرتبه‌ی پستی که دارد خدشه‌ای وارد نشود، می‌فرماید که ساخت این جاده ضرورت اقتصادی ندارد و بعداز گذشت چند سال نقطه سرسطری که ره آوردش بجز ماتم و شیون نیست.

 نمایندگان استان هم که به خود مشغول‌اند و یا بفکر ادامه‌ی روند ماندگاری‌شا ن در ادوار پیش‌روی مجلس‌اند ویا....   .

دراین میان این مردمند که ول معطلند و به این جهت که از معاش و فقر بگریزند، دست به خرده‌کارهایی می زنند که با جنگ وگریز در دریا وخشکی (جاده ها) مواجه می‌شوند و.....این قصه تمام شدنی نیست و به افسانه و قصه ی موهوم پالان خر دجال مبدل شده است.

 چه جوان‌ها و چه غیر آن در این جاده راهی گورستان‌ها شده‌اند و بازهم می‌شوند. در مدت  تشکیل مجلس کنونی نمایندگان  جدید الی ماشاالله در زیبا سخن گفتن صاحب رکوردند (چهارنماینده ما) ولی اثری از تحقق فرمایش‌هایشان مشاهده نگردیده است. در این ساحل نه رودخانه است و نه آب درستی که کفاف کشاورزی کند. هرچه هست، هجوم به دریا است. اماراتی‌ها اذیت می‌کنند، بحرین که روزگار وصلش را از ما بریدند و بعد از جدایی هم از ما بریده شد، پاره‌ی جدا شده‌ای از تن واحد ایران ما که اکنون در جرگه‌ی مخاصمان با ما است. این مردم ساحل از بوشهر تا  دیر یا زیر چرخ  ماشینند و یا ته دره‌ها و برهوت مرگ و یا.... در سفرهای دریا‌یی هم  ناکام خروجی‌های سیاسی و روابط دولت‌های امیرنشین که از یک سو بیم قهر غربیان تهدیدشان می‌کند و در سوی دیگر هم  که مجبورند یا یکی به میخ بزنند و الباقی به نعل.

 چه باید کرد؟ چنان درهم تنیده شده‌ایم که ناله و زاری داریم ولی گوشی که توجهی به آن کند،یا به عمد  کر است و یا  ......خدایا  ما را  به سر منزل و سامانی نیمه  انجام برسان!

منبع: