رفاقتِ پایدار
دکتر عباس عاشوری نژاد
كدخبر: 124287
1399/11/14

رفاقت در داستان زندگی جایگاه ویژه ای دارد. رفاقت آیینی دارد که اگر آن آیین شناخته و رعایت شود، زندگی راحت تر می شود و اگر آن آیین شناخته و رعایت نشود، زندگی بیش از پیش سخت می شود. شناخت حقّ دوستی و آیین رفاقت از راه های متفاوت میسّر است، یک راه مطمئن برای این امر، مطالعه و تدبیر در کلام قرآن کرم است.

قرآن می فرماید: "الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقینَ" / روزی دوستان دشمن یکدیگرند مگر پرهیزکاران.

اگر چه در این آیه، منظور از آن روز، روز قیامت است اما در واقع هر روز ما می تواند روز قیامت باشد و ما شاهد پیامدهای افکار و رفتارمان باشیم. اغلب ما به تجربه دریافته ایم که بسیاری از دوستان ما در گذر زمان به دشمنان ما تبدیل شده اند و برخی از دوستان ما برای مدت زیادی در کنار ما مانده اند و مایه آرامش ما هستند. اگر نیک بنگریم متوجه می شویم دوستانی که در کنار ما مانده اند و رفاقت آن ها با ما ادامه یافته است و مایه امنیت و آرامش ما هستند، کسانی هستند که در مجموع ویژگی های مشترکی دارند. قران کریم از اینان با عنوان متقین یاد کرده است. با اندیشه در آیات قرآن کریم پنج صفت از اوصاف عالى و انسانىِ پرهیزکاران عبارتند از:

  آنها در همه حال انفاق مى کنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند '' ( الذین ینفقون فى السراء و الضراء ). آنها با این عمل ثابت مى کنند که روح کمک بدیگران و نیکوکارى در جان آنها نفوذ کرده است و بهمین دلیل تحت هر شرائطى اقدام به اینکار مى کنند، روشن است که انفاق در حال وسعت به تنهائى نشانه نفوذ کامل صفت عالى سخاوت در اعماق روح انسان نیست، اما آنها که در همه حال اقدام به کمک و بخشش مى کنند نشان میدهند که این صفت در آنها ریشه دار است. جالب توجه اینکه در اینجا نخستین صفت برجسته پرهیزکاران انفاق ذکر شده، زیرا این صفت نقطه مقابل صفات رباخواران و استثمارگران می باشد، به علاوه گذشت از مال و ثروت آنهم در حال خوشى و تنگدستى روشنترین نشانه مقام تقوا است.

آن ها بر خشم خود مسلطند '' ( و الکاظمین الغیظ ). کظم در لغت به معنى بستن سر مشکى است که از آب پر شده باشد، و بطور کنایه در مورد کسانى که از خشم و غضب پر مى شوند و از اعمال آن خوددارى مى نمایند بکار میرود. غیظ به معنى شدت غضب و حالت برافروختگى و هیجان فوق العاده روحى است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست مى دهد. حالت خشم و غضب از خطرناکترین حالات است و اگر جلوى آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگى و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خود - نمائى مى کند، و بسیارى از جنایات و تصمیمهاى خطرناکى که انسان یک عمر باید کفاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالى انجام مى شود، و به همین جهت در آیه فوق دومین صفت برجسته پرهیزکاران را فرو بردن خشم معرفى کرده است.
پیغمبر اکرم مى فرماید: «من کظم غیظا و هو قادر على انفاذه ملأه الله امنا و ایمانا؛ آن کس که خشم خود را فرو ببرد با اینکه قدرت بر اعمال آن دارد خداوند دل او را از آرامش و ایمان پر مى کند». این حدیث مى رساند که فرو بردن خشم اثر فوق العاده اى در تکامل معنوى انسان و تقویت روح ایمان دارد.

آنها از خطاى مردم مى گذرند '' ( و العافین عن الناس ). فرو بردن خشم بسیار خوب است اما به تنهائى کافى نیست زیرا ممکن است کینه و عداوت را از قلب انسان ریشه کن نکند، در این حال براى پایان دادن به - حالت عداوت باید کظم غیظ توام با عفو و بخشش گردد، به همین جهت بدنبال صفت عالى خویشتن دارى و فرو بردن خشم، مسئله عفو و گذشت را بیان نموده، البته منظور گذشت و عفو از کسانى است که شایسته آنند نه دشمنان خون آشامى که گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها مى شود.

آنها نیکوکارند '' ( و الله یحب المحسنین ). در اینجا اشاره به مرحله عالیتر از عفو شده که همچون یک سلسله مراتب تکاملى پشت سر هم قرار گرفته اند و آن این است که انسان نه تنها باید خشم خود را فرو برد و با عفو و گذشت کینه را از دل خود بشوید بلکه با نیکى کردن در برابر بدى ریشه دشمنى را در دل طرف نیز بسوزاند و قلب او را نسبت به خویش مهربان گرداند بطوریکه در آینده چنان صحنه اى تکرار نشود. بطور خلاصه نخست دستور به خویشتن دارى در برابر خشم، و پس از آن دستور به شستن قلب خود، و سپس دستور به شستن قلب طرف مى دهد. این مرحله عالیتر از مرحله قبل است.

  آنها اصرار بر گناه نمى کنند '' ( و الذین اذا فعلوا فاحشة ... ). فاحشة از ماده فحش و فحشاء به معنى هر عمل بسیار زشت است و انحصار به اعمال منافى عفت ندارد زیرا در اصل به معنى تجاوز از حد است که هر گناهى را شامل مى شود. در آیه فوق اشاره به یکى دیگر از صفات پرهیزکاران شده که آنها علاوه بر اوصاف مثبت گذشته اگر مرتکب گناهى شوند بزودى بیاد خدا مى افتند و توبه مى کنند و هیچگاه اصرار بر گناه نمىورزند. از تعبیرى که در این آیه شده چنین استفاده مى شود که انسان تا یاد خدا است مرتکب گناه نمى شود آنگاه مرتکب گناه مى شود که به کلى خدا را فراموش کند و غفلت تمام وجود او را فرا گیرد، اما این فراموشکارى و غفلت در افراد پرهیزگار دیرى نمى پاید، بزودى بیاد خدا مى افتند و گذشته را جبران مى کنند، آنها احساس مى کنند که هیچ پناهگاهى جز خدا ندارند و تنها باید آمرزش گناهان خویش را از او بخواهند ( و من یغفر الذنوب الا الله ) کیست جز خدا که گناهان را ببخشد.

منبع: