ارغوان
این چه رازی ست که هر بار بهار با عزای *دل ما می آید!؟*
كدخبر: 125389
1400/01/26

 امیر حسام حق پرست

من در:

کوهسارانِ سردسیرِ بویر احمد درست در نقطه ای که مرز میان بویر احمدی ها و‌بختیاری هاست و بیتوته ای تمام کمال و عیار؛

صدای زیبای موسیقیِ کبک مست شده از بهارِ نو رسیده!

آبشاران؛

چنان دل کوه را شکافته انگار دلش خون فشان از روزگار!و چهار مضرابِ خروشانش که انتها و ‌پایانی ندارد تو‌ گویی تمام جهان را می خواهد آبیاری کند!

من در خیالِ؛

جنگِ تا مُرادی

در هوای شیر سنگی

در میان اوراق تاریخ و شیر علی مردان

و آن سو‌ صدای اسب قشقایی دلم را بُرد و بُرد تا قره قاج!

که صدای کِلِ  وارونه ای از خلیج فارس خیالم را در امواج دریای جونُم غرقه ساخت؛

بوشهرم؛

خاکی که سرم را روی خاکش خواهم گذاشت و بهار را زیرِ گُل ابریشم هایش خواهم گذراند به تاریخ!

منبع: