هفته قبل، مقدمه ای در باره فروپاشی اخلاق در جامعه و ضرورت روانشناسی اخلاق برای در امان ماندن از این همه بداخلاقی مطالبی را تقدیم خوانندگان عزیز کردم. باید اضافه کنم که ما اگر نتوانیم وضعیت موجود جامعه خویش را و یا واضح تر بگویم باتلاقی که در آن دست و پا می زنیم را به درستی بشناسیم و آثار ویرانگر این همه رذایل اخلاقی را که غرق در آنیم شناسایی کنیم، بنا به عادت – که از خصیصه های اصلی انسان است – به سرعت غرق در وضعیت موجود می شویم و ناخواسته ما نیز به جمع دروغگویان و ریاکاران و متلمقان خواهیم پیوست و عمر گرانمایه در این سفاهت به سرعت به سر خواهد شد. برای برون رفت از این باتلاق اخلاقی، روانشناسی به ما می تواند خیلی کمک کند بنابراین در باره رابطه روانشناسی اخلاق بیشتر بدانیم:
رابطه روانشناسی و اخلاق
1- روانشناسي معاصر به ما كمك ميكند تا در اخلاق اجتماعي (ايثار، احسان، اهانت، غيبت) موفقتر باشيم به عنوان مثال چگونه به كسي احسان کنیم تا احساس حقارت نکند.
2- روانشناسي روش های قابل توجهی براي تغيير و اصلاح رفتارهاي زشت و عادات بد و تبدیل آن به رفتارها و عادات خوب نیاز داریم.
3- رعايت اخلاق (توجه به فطرت، وجدان، عقل و ترك حسد، كينه و...) انسان را از بسياري از تعارضهاي دروني كه منشأ بيماريهاي روانتني است مثل سردرد و زخم معده، نجات ميدهد.
4- به وسيله اصول روانشناسي ميتوانيم در امر تربيت اخلاقي كمك بگيريم.
5- روانشناسان امروزه براي بسياري از بيماران خود توجه به اخلاق (دعا، اميد و...) را توصيه ميكنند و عقيده دارند كه كساني كه براي خود تكيهگاهي قدرتمند، عالم و حكيم (مثلا خدا) دارند هيچگاه در زندگي احساس پوچي، يأس و شكست نميكنند.
6- امروزه بسياري از روانشناسان براي كمك به برخي از بيماران از شيوه معنا درماني كمك ميگيرند و معنادرمانی هم ارتباط زیادی با حوزه اخلاق است.