در جامعه ما که به دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و... دچار بحران اخلاقی شده ایم و انواع رذایل اخلاقی از سر و روی جامعه می بارد و بسیاری ساختارها دچار فساد احلاقی شده است، روانشناسی اخلاق می تواند ما راه نجاتی باشد برای افرادی که می خواهند دامن خود را از فساد و رذایل اخلاقی برچینند. مطلب زیر در باره چیستی روانشناسی اخلاق صحبت می کند و کوشش خواهم کرد تا هفته های بعد در باره راهکارهای این روانشناسی برای حفظ سلامت انسان مطالبی را تقدیم خوانندگان عزیز نمایم.
"روان شناسی اخلاق شاخهای از علم روان شناسی است که به آنچه در روان یک انسان اخلاقی میگذرد، میپردازد. فهرست مهمترین مباحث مطرح در روان شناسی اخلاق عبارتاند از:
بحث در مورد اموری که درون ذهن اشخاصی که با پدیده اخلاق، اخلاقی زیستن و اخلاقی بودن سروکار دارند، در جریان است و آنها را به اخلاقی بودن کمتر یا اخلاقی بودن بیشتر سوق میدهند.
بحث درباره آن دسته از نیازهای روانی که سبب شدهاند انسان، نهادی به نام اخلاق را تأسیس کند. بحث درباره آن گروه از نیازهای روانی که باعث میشوند انسان به اخلاق روی بیاورد یا از آن روی گردان شود.
بحث در مورد آثار و نتایج روانی مترتب بر اخلاقی زیستن. یعنی افرادی که اخلاقی زندگی میکنند، از این اخلاقی زیستن چه آثار و نتایج مثبت یا احیاناً منفیای در درون خودشان تجربه و احساس میکنند؟
بحث درباره معیارها و ملاکهای روان شناختی نظامهای اخلاقی و نهایتاً بررسی این موضوع که آیا میتوان با یک سلسله ملاکهای روان شناختی، یک نظام اخلاقی را بر نظام اخلاقی دیگری ترجیح داد یا نه؟
تحلیل پیش فرضهای روانشناختی اخلاق. اخلاق پیش فرضهای روان شناختی دارد. مثلاً یکی از پیش فرضهای روان شناختی اخلاق این است که انسانها مختارند و نه مجبور، چرا که اگر انسان مجبور باشد، در آن صورت سخن گفتن از اخلاق معنایی ندارد و روان شناسان باید درباره درستی یا نادرستی این پیش فرض مطالعه کنند.
بحث در مورد راه کارهای روان شناختی اخلاقی زیستن. یعنی اگر معنای درست اخلاقی زیستن را دریافتیم، چگونه میتوانیم خودمان اخلاقی زیست، شویم و از دیگران نیز افرادی اخلاقی زیست بسازیم؟ به عبارت دیگر، چگونه میتوانیم خود یا، دیگری را از انسان غیر اخلاقی به انسان اخلاقی تبدیل کنیم؟ یا چطور میتوان از انسان کمتر اخلاقی انسان بیشتر اخلاقی ساخت؟"(درسگفتار مصطفی ملکیان)