....و بالاخره بوی نابِ مدرسه
شنبه دوم مهرماه از درب مدرسه که وارد شدیم، همه خنده بود و شادی، و هر کس از ظن خود با کسی یا گوشه‌ای از مدرسه یار شده بود، این نه حال و هوای مدرسهٔ نوساز من - حضرت خدیجه کبری(س) آبدان - که هوای تازهٔ همه مدارس کشور بود و هست.
كدخبر: 149198
1401/07/07

حدیث شاکرراد - دانش‌آموز متوسطهٔ اول

اسفند ۹۸ که کرونا آمد و زودتر از همیشه به استقبال تعطیلات نوروز رفتیم، فکر نمی‌کردیم «تعطیلی مدرسه» که دلچسب هر دانش‌آموزی است؛ آن‌قدر به درازا بکشد که دل‌مان برای تک‌تک هم‌کلاسی‌ها، معلمان، مدیر، معاونان و هر آن کس و هر آن چیز که بوی مدرسه بدهد تنگ شود؛ اما شد!

این دلتنگی وقتی بیشتر آزاردهنده شد که اضطرابِ محروم شدن ابدی از بوی مهربانِ دوست و معلم؛ با یاغی شدن کرونا به جان‌مان نشست، و هر روز و هر لحظه پیگیر حال دوستان و هم‌مدرسه‌ای‌ها و معلمان‌مان می‌شدیم و به انتظار سرکوب اژدهایی ماندیم که هر سرش را که می‌زدیم، از جای دیگر رشد می‌کرد و به جان‌مان می‌افتاد. انتظاری که با ایمان به کادر درمان دلسوزمان؛ امیدوارکننده و در دسترس بود.

حالا بعد از دو سه سال دوری از شادی‌ها و بازی‌های راه و درون مدرسه، عطر ماه مهر در کوچه پس‌کوچه‌های شهر لبریز شده و صدای خنده و بازی و دست‌های در دست و دور گردن دانش‌آموزان به نگاه‌ها جان دوباره داده است.

شنبه دوم مهرماه از درب مدرسه که وارد شدیم، همه خنده بود و شادی، و هر کس از ظن خود با کسی یا گوشه‌ای از مدرسه یار شده بود، این نه حال و هوای مدرسهٔ نوساز من - حضرت خدیجه کبری(س) آبدان - که هوای تازهٔ همه مدارس کشور بود و هست.

چشم‌های زهرای بازیگوش که می‌گفت دلش برای رخت‌خوابش تنگ شده و مهسایی که دلش امتحانات غیرحضوری و به‌قول خودش گروهی می‌خواست هم می‌گفت از بودن در مدرسه و جمع دوستانشان ذوق دارند.

زهره و نگار هم دل‌شان برای مدرسهٔ سابق تنگ شده بود و چند نفری هم از بچه‌هایی می‌گفتند که حالا در مدرسه و مقطعی دیگر حضور داشتند.

من در کنار تماشای ذوق هم‌سالانم، از دیدن خانم‌معلم‌های جدید ذوق داشتم و دلم هم هوای خانم‌معلم‌های گذشته می‌کرد، معلمانی که فرصت نشد پیش از رفتنشان یا رفتنمان؛ آن‌گونه که باید قدردانشان باشیم، در ابتدای ماه مهر و از درون مدرسه آرزو کردم هر جا هستند مهر و مهربانی در قلب و خانه و خانواده‌شان در اوج باشد و بماند.

کرونا اگر چه فرصت‌های زیادی از ما گرفت اما به ما تلنگر زد که قدر موقعیت‌ها، دوستان، دورهمی‌ها، معلمان و هر آن‌چه و هر آن‌کس که به ما می‌آموزد و لبخند هدیه می‌کند بدانیم، در این سال‌ها ما مهر را از نگاه زل زده معلمان به صفحات مجازی دریافت می‌کردیم و امروز با نگاه‌مان هم که شده؛ دلتنگی و قدرشناسی‌مان را به نگاه مهربانشان بازگرداندیم تا در کنار هم در مسیر «ایران قوی» قدم برداریم.

ایرانی که چشمش به همراهی، همدلی و تلاش ماست تا همچون کرونا، هر ویروسی که به جانش افتد؛ نابود کنیم و دست در دست هم، با لبخند و دل‌خوشی به سوی فردایی بهتر گام برداریم، فردایی که بچه مدرسه‌ای‌های امروز قرار است آن را بسازند.

به امید و به سوی آن روز

 

منبع: