احمد عبدالهی
تلگدون در هر محله از محلات اهرم وجود داشت که هر روزه مردم خاکروب های حاصل از جارو زدن حیاط و تمیز کردن و جارو نمودن زیر پای احشام و آغل گوسفندان و دیگر موارد ضایعات خانه و مرغ و دام و سگ و گربه های مرده را بر آن میریختند بهعلاوه کاه و فضولات و علوفههای بهجامانده از خوراک دام و احشام و بازمانده سفره غذا و غیره را هم بر روی تلگدون خالی مینمودند. گاهی هم که پشه کورکها آزارشان میداد تلگدون را آتش میزدند تا بهوسیله دود آتش تلگدون از شر پشههای مزاحم آسوده گردندو وقتی هم که تلگدون در حال سوختن بود، افرادی که گاو در خانه داشتند، بشکه حلبی 20 لیتری را آب کرده مقداری هسته خرما در آن ریخته در میان آتش تلگدون قرار میدادند تا هسته خرما پخته شود. بعد از چند روز هسته خرما بر اثر آتش کاملاً پخته و حجم آن چند برابر میگشت که غذایی بسیار مقوی برای خوراک گاو بود. هسته خرمای پخته شده را وقتی که به گاو شیرده داده میشد، شیرگاو دو برابر میگشت. همچنین کسانی که میخواستند خشت و یا ساروج بسازند از کاه و فضولات احشام وعلوفههای خشک که بر روی تلگدو ریخته شده بود، استفاده میکردند. که بُخ(1) را بر خر نهاده با بیل کود گاو و فضولات و هر خش و خاشاکی که روی تلگدو بود، در آن ریخته به گوده شُلی( گل) میبردند. بر روی تلگدون همه چیز یافت میشد؛ از کوزه و شیشه شکسته تا ظروف غیرقابل استفاده نخاله ساختمانی پاره خشت آجر که از خراب کردن خانهها حاصل میشد و هرخس و خاشاکی جایش روی تلگدو بود. لاشه مرغ، گوسفند و سگ و گربه و ... همچنین تلگدو جای مناسبی برای مرغ، خروس و جوجههای محل بود که جیک جیک کنان به دنبال مادرشان در تلگدو خاکها را زیر و رو میکردند و به دنبال غذا میگشتند.
از خاکسترحاصل از آتش روی تلگدون برای دفع آفات سبزیجاتی مانند پرپین و ترب سفید استفاده میشد. وقتی سبزیهای مذکور دچار آفت شته میگشت، با پاشیدن خاکستر در کرت سبزی خوردنی آفات سبزی برطرف می گردید. بهعلاوه خاکستر پاک کننده خوبی برای برطرف کردن چربی و لایه زرد رنگ روی ظروف چینی، بلور و شیشهای بود. خاکستر را با قطعهای لیف خرما بر روی ظروف مذکور میکشیدند تا لایه زردرنگ ظروف برطرف گردد. کاه گل(2) هم پاک کننده خوبی برای شستن ظروف منزل بود. کاه گل را بر روی لیف خرما ریخته و ظروف چرب و آلوده به غذا را میساویدند تا چربی و مواد دیگری که به ظرف چسبیده بود، جدا گردد سپس آنها را آب کشیده دوباره مورد استفاده قرار می دادند.
خروسهای محل بر روی تلگدو آواز کنان مرغهای محل را فرا میخواندند سپس آنها را نوازش میکردند و در آغوش میکشیدند که مرغان هم بعد از نوازش خروس تکانی به خود داده و بدین وسیله از لطف و نوازش خروس سپاسگزاری میکردند! در فصل پاییز و زمستان روی تلگدون سرسبز میشد. علفهای گوناگون از گندم و جو گرفته تا شِوِت (شوید) ، شبدر و زنگل(3) و خندل(4) خر تا گشنیز و توله(5) و سلم(6) و کاکل(7) و غیره سبز میشد که همراه با احشام و دام هایی که بر روی آن مشغول چرا بودند، صحنه چشمنوازی به خود میگرفت. تلگدون را معمولاً از گودهایی که بر اثر ساروج وخشت زدن برای ساخت خانههای مردم محل به وجود آمده بود، انتخاب میکردند که به مرور زمان گود پر میشد و بعد از آن به صورت تل و تپه در میآمد.
از سبزه های سبز شده بر روی تلگدون برای بریدن و خشک کردن و ایثار کردن برای احشام و دام استفاده نمیشد برای این که میگفتند این علفها ریشه در کثافت دارند. درمورد توله یا پنیرک که گیاهی خوردنی بود و درخشکسالیها آن را میکاشتند و میخوردند و تخم آن سالها در کوزهها نگهداری میکردند. وقتی بر روی تلگدو سبز میشد واتفاقاً خیلی رشد میکرد، میگفتند توله اگر سرش به کُه(کوه) برسد ریشه در گُه دارد. دختران زیباروی بیخانواده و بی اصل و نسب را به گیاه روییده بر روی مذبله تشبیه میکردند و در مورد آنها از رسول خدا روایت شده که در مورد ازدواج با آنها فرموده بود ایّاکم و خضراء الدّمن از گیاه روی مذبله استفاده نکنید. اشاره ایشان به ازدواج با دختران زیبا از خانوادههای بی اصل و نسب بود.
1. وسیله ای که از گلبرگ های سلقه نخل بافته و دوخته می شد
2. مخلوط کاه نرم با خاک
3. نوعی علف شبیه گندم و جو که خوشه آن همانند زنگوله بود
4. گیاهی شبیه ترب و با مزه ترب که از علوفه های مرغوب بود و از تخم آن که سیاه بود در بعضی غذاها به کار می رفت.
5. پنیرک
6. گیاهی بوته ای شور مزه که همراه توله پخته وخورده می شد
7. گیاهی شورمزه و خوردنی