نظم خودجوش و کارکردهای اجتماعی
به جرات می توان گفت که نظم خودجوش دارای آنچنان اهمیتی در شکل گیری برخی نهادهای انتزاعی همچون بازار است که عقل ابزاری با هر کیفیتی امکان مهندسی آن را درعالم واقع به صورت ارادی و هدفمند نخواهد داشت.
كدخبر: 175847
1403/07/30

مسعود ساکی

نظم خودجوش را شاید بتوان یکی از مفاهیمی به شمار آورد که در قرون گذشته تا به امروز، در حوزه های مختلف علوم اجتماعی به ویژه اقتصاد، کارایی به سزایی داشته است.

نظریه ای که بی شک یکی از مهمترین دستاوردهای اندیشه لیبرالیسم کلاسیک به شمار می رود.

رد پای جلوه هایی از نظم خودجوش را می توان در تاریخ اندیشه اقتصادی و اجتماعی به شکلی قابل فهم درک کرد.

لیکن شکل گیری نظم خودجوش به مثابه یک نظریه را باید به فیلسوف و اقتصاد دان قرن اخیر یعنی فردریش فون هایک نسبت داد.

هایک در آثار متعدد خود به تفصیل اثر گذاری این مفهوم را در شکل گیری نهادهای نهادهای اجتماعی به خصوص نهاد بازار،  که در دستگاه فکری هایک از جایگاه خاصی برخوردار است را مورد نقد و بررسی قراداده است.

گرچه هایک در طرح این نظریه از اندیشه های اقتصاددانانی چون منگر، باورک، اسمیت و نیز فیلسوفی چون هیوم بهره برده است. اما یقینا مهمترین شخصیت علمی که هایک با استفاده از نظریات او به درک این نظریه پی برده است لودویک فون میزس استاد هایک بوده است.

میزس با نقد برنامه ریزی مرکز محور سوسیالیسم،  بر این باور بود که اطلاعات در جامعه به صورت پراکنده و نامتمرکز در اختیار طیف گسترده ای از افراد قرار دارد و هیچ فرد یا نهادی امکان دسترسی به این دانشهای گسترده و پراکنده را نخواهد داشت.

این ایده به هایک کمک کرد تا با درک غیرممکن بودن تجمیع، طبقه بندی و آنالیز دانشهای ضمنی در نزد اشخاص و یا نهادهای مشخص، به درک نظمی غیر ارادی وناخواسته پی ببرد، که در یک روند تکاملی، نقش غیر قابل انکاری در شکل گرفتن برخی نهادهای اجتماعی دارد.

به جرات می توان گفت که نظم خودجوش دارای آنچنان اهمیتی در شکل گیری برخی نهادهای انتزاعی همچون بازار است که عقل ابزاری با هر کیفیتی امکان مهندسی آن را درعالم واقع به صورت ارادی و هدفمند نخواهد داشت.

بازار در عرصه اقتصاد و زبان(language)  در عرصه فرهنگ به وضوح از محصولات نظم خودجوش می باشند. که هر کدام در جای خود داری چنان کارکرد منحصر به فردی هستند که حذف آنهادر اجتماعات بشری به هیچ روی امکان پذیر نخواهد بود.

نهاد بازار که گفته شد یکی از محصولات نظم خودجوش در عرصه اقتصاد است،  نظام عرضه وتقاضا و به تبع آن قیمت را به صورت خودکار در درون مکانیزم خود نظم می بخشد.

خصوصیت کاتالاکسیکال بازار، موجب می شود که این نهاد این مزیت شگفت انگیز خود تنظیمی را در خود داشته باشد به این صورت که در بستر همین نظام ساده عرضه و تقاضا و قیمت گذاری ، تمام تحولات مربوط به کالا، از تهیه مواد خام تا دستمزد، نوآوری، تولید، حمل ونقل، توزیع و عرضه و دیگر مسائل، همگی در قالب عاملی به نام قیمت بروز پیدا کنند. تمام این مراحل، از مصادیق نظم خودجوش مستتر در مکانیزم بازار هستند.

همچنین خاصیت رقابتی بودن بازار به عنوان یکی دیگر از نمودهای نظم خودجوش از مصرف کننده در برابر افزایش قیمتهای بی دلیل و بی پشتوانه محافظت می کند.

که همرا با این خصوصیت ارتقا کیفیت نیز برای مصرف کننده تضمین خواهد شد.

در پایان، بازار به منزله نهادی که افراد در درون آن قدرت انتخاب دارند، جلوه ای از آزادی های فردی را بروز می دهد. همچنین پراکندگی کالا در دست افراد مختلف نافی انحصار ونماد توزیع قدرت در میان افراد جامعه می باشد

 

منبع: