تئاتر استاد صغیری رسانه‌یی نشات گرفته از آیین
پیشکش به بنیان گذار تئاتر آیینی ایران استاد ایرج صغیری به مناسبت زادروزشان ۱ آذر ماه
كدخبر: 176168
1403/08/29

 محمد لطفی  

من معتقدم که تمامی نظریه‌های ریشه‌ی آیینی تئاتر به وضوح مشخصه‌ای ایدئولوژیکی دارند. ارتباط عمیق بین "آیین" و"تئاتر" رنگ و بوی استعاره‌ای ماوراءالطبیعی به تئاتر عطا می کند؛ هویتی اسرارآمیز و غریب که برای تماشاگران حقیقت تئاتر بازتاب نوعی نوستالژی ناب آیین‌های کهن حتا در دنیای مدرن و پست مدرن می شود. از نظر من این جذابیت رسانه‌ی تئاتر از آیین نشات گرفته است، اما چه رمز‌ و رازی در جذابیت ادعاهای مبتنی بر ارتباط عمیق بین آیین و تئاتر است؟ پاسخ، خلاقیت و علم  انسانی ست که در هیات نویسنده و کارگردان به "استعاره‌" جان می بخشد و آن چه کارگردان در ذهن پرورانده از جگرگاه بازیگران‌اش بر صحنه فریاد می کند.

انسان‌ها به دلایل خیالی مشتاق‌اند "آیین" چشمه ساری باشد تا عطش ایشان را به مدد زیباشناختی از مرز کاتارسیس فراتر ببرد.

تئاتر به عنوان رویدادی مهم و جریان ساز برای استاد "ایرج صغیری" این امکان را می دهد که در پیوند بین آیین و تئاتر، سخن و پیام اش را به گونه‌ای زیباشناسانه درهوش مخاطب ثبت کند تا همواره ماندگار بماند.

  

همین هویت و حقیقت تاریخی تئاتر صغیری است که همیشه یک گام جلوتر از زمان خود بوده است. ممکن است این هویت استعاره‌ای، بازتاب نوعی نوستالژی ناب برای کهن آیین‌هایی باشد که ایرج صغیری آن را چنان ساخته و پرداخته می کند که بعضی آثار وی بعد از نزدیک نیم قرن حتا در دنیای مدرن و پست مدرن امروزی هم به وضوح دیده می‌شود و مخاطب هر بار مشتاقانه‌تر به عنوان الگویی از تئاتری ناب بارها به نظاره‌شان می نشیند.

تئاتر صغیری رسانه‌ای است که از "آیین" نشات گرفته و گاه حتا به عنوان میراثی ارزشمند افسوس می خوریم که چرا دیگران ارزش های یک قوم و قبیله را این گونه به زیبایی نشان نداده‌اند یا نمی دهند.آیا تئاتر، زبان مردم یک سرزمین نیست که در قامت "تئاتر ملی" قد می کشد؟

اصلاً "تئاتر ملی" چیست جز آیین و اشکالی از نمایش در ایران که پیشینه‌ای طولانی دارد؛ پس‌زمینه ای که به دوران باستان برمی‌گردد که بعدها به گونه‌ی تعزیه، روحوضی، خیمه‌شب‌بازی و سیاه بازی شکل گرفته تا این که در دوره ی قاجار، تئاتر به ‌اصطلاح مدرن از راه می رسد. آیا این روند جز همین داشته های آیینی و قومی بوده که از آن سوی تاریخ و از دل آیین‌ها به ما رسیده است؟

چگونه است که بعد از حضور ایرج صغیری در تئاتر این مرزوبوم، اتفاقی شایا در این حوزه روی نداد، هر چند فرآیندهای نو درجهان مدرن به تئاترجفا کرد و درهیچ ناکجا آبادی، فکری درخور انسانی‌ترین هنر به سرانجام نرسید و به مثابه یک رسانه‌ی اجتماعی و تاثیر‌گذاربه آن توجه نشد اما نمی توان حضور و نوزایی تئاتر ایران به شکل آیینی را وام‌دار استاد ایرج صغیری ندانست، نخست او بود که با همه‌ی محرومیت‌ها نشان داد می‌توان خود بود و جهانی شد.  

تئاتر صغیری هنری ست مقدس و ازلی. تئاتر او عصیان و درد ملاحانی است ستیزنده با جبر جغرافیا و در جدال با موج و بمبک و لهیمر که هر کدام واریته‌هایی است از جدال با طبیعت برای بقا. ناب‌ترین نمایش بر پهنه‌ی هستی که به تطهیر روح‌مان می آید تا به معنویت گره بزند. تئاتر برای استاد صغیری یعنی نشان بلوغی فراتر از آن‌چه به تماشا نشسته‌ای، یعنی جاودانگی و حضور همیشگی تئاتر در زندگی. تئاتر او یادآور آیین‌هایی است که به ما امکان می دهد تا بر صحنه‌ی تصور و تفسیرخلوت خالی خیال، واگویه خوان اندوهان خود باشیم که زندگی چیست و تئاتر چه نقشی دارد؟

این حس ازلی که تئاترش می نامیم چه سان رفیق راهی می گردد در وادی حیرانی؟ در ریاضت‌های لذت بخش شناخت خویشتن، چگونه است که با این همزاد جاودان به آفرینش‌هایی دست می یابیم فراتر از ژرفنای هستی شناسی آن گونه که تا حد زیادی توانایی‌مان در بیان بازگو کردن آن‌ها غیرممکن می شود. تئاتر استاد صغیری، تئاتر رهیدگی است، زبان مردم است و رسالت واقعی تئاتر جز این چیست؟

تئاتر او عمق باورهایت را نشانه می رود و با تمام هستی اش به صحنه می آید آن‌گونه که گاه گویی خود را در مقدس‌ترین مهراب به قربانگاه برده باشد، چنان که پنداری عطشان به جست و جوی راز خویشتن و دریافت پرسش‌هایش از هستی است.  

 تئاتر از نظر استاد صغیری، معنا شدن تا رسیدن به مانایی است. واکاوی جهان خویشتن در فرا آوایی کلام در مرز تخیل و واقعیت با دو رویکرد دوآلیسم تا رسیدن به مینویی درونی. 

ایرج صغیری از عمق باورهایش به تئاتر می آید از این رو ریتم و نبض زندگی در تئاترش جاری ست و اگر اغراق نباشد تتاتر برای او در اتمسفری ست که استنشاق می کند.

زادروزت خجسته استاد.

منبع: