مشروطه،پیوند قانون و اقتدارگرایی
جنبش مشروطه یکی از مهم‌ترین دوره‌ها در تاریخ معاصر ایران است که نقشی بی‌بدیل در تغییرات بنیادین نظام سیاسی کشور داشته است ایران در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم غالباً جامعه‌ای روستایی بود که به لحاظ میزان سواد، سطح بهداشت و فقر فراگیر و نبود خدمات کاملاً در شرایطی پیشا مدرن به سر می‌برد
كدخبر: 179939
1403/10/19

مسعود ساکی

جنبش مشروطه یکی از مهم‌ترین دوره‌ها در تاریخ معاصر ایران است که نقشی بی‌بدیل در تغییرات بنیادین نظام سیاسی کشور داشته است ایران در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم غالباً جامعه‌ای روستایی بود که به لحاظ میزان سواد، سطح بهداشت و فقر فراگیر و نبود خدمات کاملاً در شرایطی پیشا مدرن به سر می‌برد جامعه‌ای که به لحاظ معیشتی از زمان ناصرالدین شاه چندین آشوب، موسوم به بلوای نان در آن شکل گرفته بود،همانطور که از نام این آشوب‌ها پیداست مسئله مردم در این آشوب‌ها تامین نان به عنوان قوت قالب بود هرچند که معیشت تنها مشکل در ایران آنزمان نبود اما قطعا یکی از اساسی ترین بحرانها مسئله معیشت بود، ساختار حکومت هم به لحاظ شکل و محتوا در هماهنگی با همان جامعه و در ابتدایی ترین حالت ممکن بود به این صورت که تمام اختیارات یک حاکمیت مطلقه در آن وجود داشت ولی ابزار حاکمیت مطلقه به لحاظ دیوانی و لشکری در حالتی بسیار ناکارآمد قرار داشت و با اینکه مردم از لحاظ ملزومات ناشی از این نوع حکومت به شکلی تام متضرر می‌شدند ولی از اندک مزایای نسبی این نوع حکومت‌ها مثل امنیت نیز برخوردار نبودند به عبارت ساده‌تر حاکمیت در ایران قدرتی بی‌مهار در استبداد اما ناکارآمد در تأمین مطالبات بود سوالی که در اینجا طرح می‌شود این است که چگونه فکر تحولی چنین عظیم در جامعه‌ای با شرایط آن روزگار ایران ممکن می‌شود به نظر می‌رسد که برای پاسخ به این سوال باید به اواخر قرن نوزدهم میلادی یعنی به زمان وقوع جنگ‌های ایران و روس در زمان فتحعلی شاه قاجار و ولایت عهدی عباس میرزا برگردیم یعنی زمانی که برخلاف گذشته که موازنه ای نسبی در شکست‌ها و پیروزی‌های وجود داشت،نتیجه جنگهای ایران و روس در آن زمان شکست های پی در پی بود. پس از اولین رویارویی سپاه فتحعلی شاه قاجار با سپاه قدرتمند روسیه که به شکست سخت سپاه ایران منجر شد فتحعلی شاه و عباس میرزا علت شکست را نداشتن فتوای جهاد از سوی مراجع دینی تصور کردند و به همین دلیل دفتری به نام جهادیه تاسیس کردند و از تمام مراجع وقت از مشهورترین آنها سید محمد مجاهد و تمام مراجع عتبات عالیات گرفته تا مراجع محلی فتوای جهاد گرفتند و این بار با سپاهی بزرگتر به جنگ روسیه رفتند ولی در نهایت حیرت شاه و ولیعهدش این بار نیز شکستی سنگین‌تر از جنگ اول را متحمل شدند.

وقتی عباس میرزا در گفتگویی تاریخی با ژوبر نماینده ناپلئون، دلیل شکست‌های متوالی ایران از روسیه را جویا می‌شود پاسخ ژوبر عباس میرزا را متوجه غفلتی تاریخی میکند و دلیل ناکامی های متوالی ایران را، به جا ماندن ایران از تحولات چند قرن گذشته پیوند می زند و هشدار می دهد که اگر صد بار دیگر سپاه ایران با روس‌ها وارد جنگ شود هر بار باید منتظر شکستی سخت‌تر از قبل باشید به این دلیل که به عقیده ژوبر ارتش روس‌ها در نتیجه بهره‌گیری از نتایج تحولاتی که در اروپا شکل گرفته بود موفق به ایجاد ارتشی مدرن و منظم شده، در حالی که در ایران کماکان استفاده از ارتشی سنتی و متشکل از ایلات و قوای روستایی تنها ابزار مواجهه با این ارتش مدرن است. آگاهی از این موضوع بود که عباس میرزا را بر آن داشت تا عده‌ای را برای فراگیری از علوم جدید به غرب روانه کند تا علاوه بر آموزش فنون جدید با تحولات غرب نیز آشنا شوند.

این رویه در سال‌های بعد نیز ادامه می‌یابد که به آشنایی برخی از منورالفکرهای ایرانی با اندیشه‌های غربی از یک سو و استفاده از برخی محصولات مدرنیته مانند صنعت چاپ از سوی دیگر می‌انجامد و همین امر منجر به ایجاد نشریات برای نشر افکار و اندیشه‌های غربی در کنار رساله‌هایی مانند یک کلمه مستشارالدوله، تنظیمات غیبی ملکم خان، مکتوبات آخوندزاده و سه مکتوب میرزا آقاخان کرمانی و..... می‌شود تحت تاثیر این روشنفکران و آثار آنان بود که مفهومی به نام قانون عامل پیشرفت و آزادی‌های غربی از نظر بخشی از مردم ایران تلقی می شود. یعنی همان چیزی که مراد و منظور یوسف خان مستشارالدوله از یک کلمه بود، مفهومی که در گذر تاریخ ایران تحول نیافته بود آنچنان که در غرب از قانون طبیعی فلسفه یونان و حقوق رومی در دوران باستان و فلسفه اسکولاستیک در قرون وسطی و حقوق طبیعی در رنسانس و تفکرات نشأت گرفته از انقلاب‌های بورژوایی و صنعتی در یک سیر تحولی مداوم، مضمون این مفهوم یعنی قانون در تناسب با تحولات سیاسی و اجتماعی  غرب متحول گشته بود. اما روشنفکران ایرانی با غفلت از این گسل بزرگ، در مفهوم قانون و شکل متحول شده غربی آن، همان نسخه را بدون هیچ گونه اجتهادی برای ساختار متصلب شده در سنت اجتماعی و سیاسی ایران تجویز کردند. و منطقا نتیجه این درمان برای دردهای عمیق ایران موثر واقع نگردید. کمااینکه با از بین رفتن اتوریته ناکارآمد ولی حداقل موجود حاکمیت که هیچ نهادی برای جایگزینی آن در اجتماع و سیاست غرق در سنت ایران شکل نگرفته بود تادر شرایط حکومتی جدید وضعیت اقتصادی را به سامان برساند و آزادی‌های اجتماعی ایجاد کند، بلکه آنچنان مناطق مختلف ایران را دچار نابسامانی و هرج و مرج کرد که در گوشه و کنار ایران حکومت‌های محلی و قبیله‌ای سر برآوردند و غارت و ناامنی تمام کشور را فرا گرفت تا آنجا که به تعبیر تورج اتابکی( پژوهشگر نامدار ایرانی)، روشنفکرانی که تا آن زمان آزادی و پیشرفت را دو بال مشروطه می‌دانستند پس از وقوع این بحران‌ها جای آزادی را به امنیت دادند و با کنار گذاشتن آرمان های آزادی‌خواهانه تقریباً به شکلی یک صدا خواهان حکومتی اقتدارگرا شدند تا بتوانند مملکت را از شرایط بغرنجی که در آن گرفتار شده بود رها کنند.

علی دشتی رضاخان را اردشیر بابکان نامید، علی اکبر داور از نفوذ خود در مجلس برای روی کار آمدن رضاخان دفاع می کرد، مؤتمن الملک او را نجات دهنده و اصلاحگر می نامید و تیمورتاش می‌گفت که برای نجات ایران از بحران‌های سیاسی و اقتصادی، قدرت باید به شخصی با ویژگی‌های رضاخان تفویض شود. محمد تقی بهار و ذکاءالملک و دهخدا و....... نیز هر کدام به نوعی در نشریات آن زمان از قبیل سور اسرافیل، نسیم شمال، شفق سرخ، مرد آزاد، رعد و..... به مخالفان سلطنت قاجاریه و انتقال قدرت به رضاخان تبدیل شده بودند.

در این شرایط بود که جمعه ۲۹ بهمن ۱۲۹۹ برابر با ۱۸ فوریه ۱۹۲۱ هنگ قزاق با ۲۲۰۰ مرد جنگی به همراه ۱۰۰ ژاندارم و با فرماندهی سرهنگ رضاخان با نادیده گرفتن فرمان‌های مکرر احمد شاه قاجار پادگان خود در نزدیکی قزوین را ترک کرده و سه‌شنبه سوم اسفند ۱۲۹۹ وارد تهران می‌شوند، ادارات و مراکز حساس به اشغال آنان در می‌آید ده‌ها تن از رجال سرشناس و سیاسیون وقت دستگیر و زندانی شده و احمد شاه و ولیعهدش محمد حسن فراری می‌شوند. سپهدار رشتی نخست وزیر به سفارت انگلستان پناهنده می‌شود و به این ترتیب کلید خوردن گذار از مشروطه خواهی نا فرجامی که فاقد ابزار و ملزومات لازم برای کارکردی موثر بود در قامت انتقال قدرت از قاجاریه به رضاخان برای تداوم حیات سیاسی و اجتماعی ایران در همراهی و همصدایی روشنفکران وقت رقم می خورد.

منبع: