روایتی عاشقانه از دل سیاست و مقاومت
خیرالنساء تنگستانی؛ باشکوه، مقاوم، و آرام.
زنده یاد بانو خیرالنساء تنگستانی (بدرالملوک) متولد ۱۲۹۹ ه.ش، دختر محمدباقر خان، مبارز مشروطه‌خواه و مدیر روزنامه جنوب بود. با آن شال سفید همیشگی و موهای سپیدش، مرا به یاد قله‌ی دماوند می‌انداخت؛ باشکوه، مقاوم، و آرام. همیشه سخنان ناگفته بسیار داشت. همه را با محبت «پسرم» و «دخترم» صدا می‌زد. مهربانی‌اش مادرانه بود و نگاهش سرشار از وقار، فهم و تجربه.
كدخبر: 189388
1404/05/14

امید زاهد- پژوهشگر بنیاد ایران شناسی شعبه بوشهر
هر بار که به کتابخانه بنیاد ایران‌شناسی شعبه بوشهر می‌آمد، با زحمت از پله‌ها بالا می‌رفت، عصا به دست نداشت که تکیه گاهی برای خود ساخته باشد، قامتش همچنان استوار بود و صدایش گرم، رسا و پرصلابت.

زنده یاد بانو خیرالنساء تنگستانی (بدرالملوک) متولد ۱۲۹۹ ه.ش، دختر محمدباقر خان، مبارز مشروطه‌خواه و مدیر روزنامه جنوب بود. با آن شال سفید همیشگی و موهای سپیدش، مرا به یاد قله‌ی دماوند می‌انداخت؛ باشکوه، مقاوم، و آرام. همیشه سخنان ناگفته بسیار داشت. همه را با محبت «پسرم» و «دخترم» صدا می‌زد. مهربانی‌اش مادرانه بود و نگاهش سرشار از وقار، فهم و تجربه.

 علیمراد فراشبندی از او چنین یاد کرده: "اين بانو واجد صفات حميده و خصال پسنديده بسيار، به‌خصوص در فراست و کياست، شهامت و شجاعت کم‌نظير است. با توجه به روحيه و خصوصيات و درک اجتماعی اين بانو به‌خوبی می توان دريافت که چرا نامبرده را پدرش وارد کارها می کرد و از اظهار نظر و رأی صائب و تدبير او استفاده می نمود". او زنی فراتر از زمانه خود بود : «نه هر زنی به دو گز مقنعه است کدبانو نه هر سری به کلاهی سزای سرداری است…»

    

خیرالنسا از تبار دلیران تنگستان بود. زنی که از چارچوب‌های سنتی عبور کرد و با پشتکار و استقلال، جایگاه ویژه‌ای برای خود در تاریخ رقم زد. او همسر دکتر مرتضی یزدی بود؛ جراح برجسته، از رهبران حزب توده، وزیر بهداشت دولت قوام‌، عضو گروه ۵۳ نفر و فرزند شیخ حسین یزدی، رئیس مجلس مؤسسان در زمان تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی.

 بانو خیرالنساء در گفت‌وگویی درباره آشنایی و ازدواج‌شان چنین گفت: «در خانه پدری‌ام با او آشنا شدم؛ مردی خوش‌اخلاق، باوقار و دل‌سپرده به مردم. با وجود تفاوت سنی زیاد، زندگی‌مان سرشار از احترام و همراهی بود. عقدمان ساده و محرمانه برگزار شد، چون او فعالیت سیاسی داشت. عروسی هم در خانه پدرم بود.

  

زندگی مشترک‌مان را در خانه‌ای در باغ سپهسالار که خودش ساخته بود، آغاز کردیم.» پس از زندانی و فراری شدن دکتر یزدی «دیدارهایمان پنهانی بود. یک‌بار گفت: “بیا خانه‌ام.” گفتم: “نه... اگر دستگیر شوم، جای تو را لو می‌دهم. بهتر است ندانم.” چون عاشق بودم».

خانه متعلق به خاندان تنگستانی در بهمنی را به مشورت و سفارش دکتر عبدالکریم مشایخی به میراث فرهنگی بندر بوشهر اهدا کرد. خیرالنساءتنگستانی سال ۱۳۹۲ از دنیا رفت و در بهشت زهرا، تهران به خاک سپرده شد؛ اما نام و یادش در تاریخ زنان این سرزمین، جاودانه خواهد ماند.

روحش شاد

منبع: