غلامحسین نظامی، مورخ و نویسنده : مطلب کوتاهی با عنوان «کاشت یا دفن نخل در بوشهر: بازخوانی یک سوء برداشت تاریخی در خوانش آثار موریس پزار» به قلم آقای محمدرضا بلادی یکشنبه، ۵ مرداد ۱۴۰۴ در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) منتشر شد، این مطلب مبنی بر یک برداشت اشتباه از طرف «فرانچسکا گرلوت سوسینی» (به نقل از گزارش موریس پزار) بود درباره دفن نخل در بوشهر در دورهای که گویا یک تدفین آیینی ایلامی برای ایزد بانوی لیان، کیریریشا بوده است. هنکلمن این نقل قول را چنین آورده است: «یک رسم محلی جالب توجه، یعنی کندن گودالهایی [؟] برای دفن نخلها [؟] توسط پزار در شبه جزیره بوشهر، لیان باستانی، مشاهده شده است. او در این خصوص به سازهای باستانی اشاره میکند که ظاهراً برای همین منظور طراحی شده بود، اما در مورد قدمت آن اظهار نظری نمیکند. گرلوت نیز با احتیاط مراسم دفن نخل را به آیینی مرتبط با کیریریشا نسبت داده است».
در پی آن سید عبدالعزیز بلادی علاقهمند به مطالعات دوره باستان بوشهر، عبارت دفن نخل را به عنوان یک آیین مذهبی رد میکند و میگوید این یک شیوه کاشت «نخل، انگور و انجیر» در بوشهر بوده که آن را گودال هایی میکاشتند و به آن چاه انگوری یا کره انگوری میگفتند. محمدرضا بلادی نویسنده مطلب هم با ذکر نقل قولهایی از سفرنامه هنری گری، جهانگرد بریتانیایی و لوریمر در کتاب دانشنامه خلیج فارس در مورد کاشت انگور در چاهک مانندی در بوشهر اشاره میکند.
اما باید دید سرچشمه این سوء برداشت کجاست؟ نظر فرانچسکا گرلوت در مورد دفن نخل در بوشهر دوره ایلامی بهعنوان یک آیین، غیر واقع و اشتباه است. از طرفی نقل قول هنکلمن بهعنوان ایجاد گودالهایی در شبهجزیره بوشهر برای کاشت نخل نیز اگر استناد به متن گزارش پزار باشد، منطبق با متن نیست.
اما نتیجهگیری در مورد کاشت نخل در شبه جزیره بوشهر در چاهک مانندی نیز جای تامل دارد. نظر به اینکه نخستینبار در سال ۱۳۸۴ گزارش حفاری باستانشناسی موریس پزار از سوی آقای سیدضیاء مصلح ترجمه و مقدمه، حواشی و توضیحات آن به همت نگارنده نوشته و چاپ شد، بنابراین با توجه به احاطه بر گزارش مذکور، توضیحاتی درباره این برداشت داده میشود.
موریس پزار فرانسوی در سال ۱۹۱۳ در ماموریتی به حفاری معبد ایزد بانوی لیان در نیمه جنوبی شبهجزیره بوشهر پرداخت و بعد در سال ۱۹۱۴ در بازگشت به فرانسه، گزارش حفاری باستانشناسی خود را از معبد مذکور و شبه جزیره بوشهر منتشر ساخت. در قسمت پایانی بخش اول گزارش وی با عنوان «شناسنایی آثار باستانی شبهجزیره» به معرفی محلی در حوالی میانه مهمانسرای دریانوردان و دبیرستان جوشن در شمال شرق محله بهمنی بوشهر، به یک گودی با دیواره آهکی و دهانه نسبتاً باز و عمیق اشاره میکند که درخت خرمایی در انتهای آن دفن شده و ادامه میدهد که گویا این یک رسم معمول بوده است.
پزار برای حالت درخت خرما از واژه enterer استفاده میکند که به معنی دفن است. به دنبال این عبارت است که فرانچسکا گرلوت و هنکلمن به یک رسم معمول و دفن آیینی نخل برای ایزدبانوی لیان رسیدهاند. با این حال، با دقت در گزارش پزار در مییابیم که اولاً این اقدام «تنها در یک نقطه شبه جزیره دیده شده است» و مشابه ندارد. بنابراین کاربرد عبارت «گودالهایی» برای دفن و حتی کاشتن «نخلها» در شبهجزیره بوشهر، صحیح به نظر نمیرسد.
از سوی دیگر هم آندره اس که در سال ۱۸۷۵ م در بوشهر در معبد ایزد بانوی لیان کاوش کرد و هم موریس پزار در گزارش مفصل خود که نگارنده در انتشار آن در سال ۱۳۸۴ دخیل بودم و جزء به جزء آن را چندین و چند بار خواندهام، به جز شرح آثار یافته شده اعم از اشیاء و کتیبهها، هرگز به شکل معبد، آداب و رسوم و آیینهای مرتبط با ایزد بانوی لیان در شبه جزیره بوشهر که دفن نخل هم یکی از آیینهای آن باشد، اشارهای نکردهاند.
حال میماند کاشت «نخل»، انجیر و انگور» در چاهک مانند که مصداق اشتباه موریس پزار دانسته است. در این مورد هم باید گفت نقل موریس پزار به صورت جمع نیست که ایجاد گودالهایی برای کاشت نخلها در شبهجزیره بوده است، بلکه همانطور که گفته شد، در متن گزارش به یک مورد برای نخل اشاره است و ذکر عبارت «رسم معمول» از سوی پزار احتمالاً منطبق با واقع نباشد. از طرفی در سفرنامههای دیگر هم این روش برای کشت انگور نقل شده است.
نکته دیگر در مورد مثال موریس پزار محتمل است که مورد اشاره شده رویش طبیعی یک هسته خرما در یک گودی بوده و کاملاً تصادفی به لحاظ شرایط آن خاک و مکان تبدیل به نخلی خودرو شده باشد که نمونه نخل خودرو در منطقه کم نیست. از طرف دیگر، بیشترین روش قدیمی که هنوز هم ادامه دارد ساخت دیواره حدود یک متری یا کمی بیشتر، از خاک و تل مانند است که به آن «بند باغ» میگویند و برای نگهداشت آب باران و آبیاری نخل ها کاربرد دارد.