برچسب، پرخاش و خشونت به ناطق نوری و باهنر
کسی هم نیست از رئیس سازمان تبلیغات اسلامی بپرسد این که کسی را با طعنه به نام خانوادگی اش بی هنر بنامی، آیا از روش های تبلیغات اسلامی است؟
كدخبر: 190024
1404/07/25

به گزارش پیغام به نقل ازعصر ایران - چند روز پیش، حجه الاسلام علی اکبر ناطق نوری، روحانی معروف جریان اصولگرایی که در انتخابات دوم خرداد، رقیب اصلی سیدمحمد خاتمی بود، گفت: از نظر من، تصرف سفارت آمریکا به عنوان «لانه جاسوسی» اشتباه بزرگی بود؛ بسیاری از گرفتاری‌ها از همان نقطه آغاز شد.

این یک نظر است که می تواند درست باشد یا نادرست یا نسبتاً درست یا نسبتاً نادرست. ولی نمی خواهیم درباره این که گزاره آقای  ناطق نوری مصداق کدام یک از این شقوق چهارگانه است بحث کنیم. فقط می خواهیم نگاهی داشته باشیم به نحوه مواجهه مخالفان اصولگرای این سخن:

کیهان با اشاره به سخنان ناطق نوری، به جمله ای رهبری استناد کرده و با هزینه کرد از ایشان، ناطق نوری را متهم به ضعف کرده و افزوده که ضعیفان کشور را به باد فنا می دهند و هشدار داده که ناطق‌نوری  از "وسوسه خناسان زاویه‌دار" غافل نباشد.

حجه الاسلام حسن علی اخلاقی امیری، نماینده مشهد هم این گونه به ناطق تاخته که او پیر و فراموشکار شده است.

  

همشهری او، آیت الله سید احمد علم الهدی - امام جمعه مشهد - هم ناطق را فردی توصیف کرده که "دچار گسست" شده و گفته است: متأسفانه بعضی از عزیزان ما یا دچار گسست سدند و یا به ستوه آمدند.

این چند نمونه را داشته باشید تا به نحوه مواجهه همین طیف با محمدرضا باهنر که او هم از اصولگرایان است بپردازیم، زمانی که او گفت: دیگر با بی حجابی برخورد نمی شود و بگیر و ببند جمع شده است.

حجه الاسلام قمی، رئیس سازمان تبلیغات، با طعنه به نام خانوادگی "باهنر" ، او را  مسؤول بی هنری خواند که «نظرات خطا و بی‌جا» می دهد.

  

حجه الاسلام نقدعلی، نماینده جبهه پایداری در مجلس هم خطاب به او گفت: از خون برادر شهیدت خجالت بکش!

 کیهان هم نوشت که باهنر "فقر معرفتی" دارد و سخنگوی ستاد امر به معروف هم توئیت کرد: وقتی تمام سرمایه سیاسی‌تان با شعار‌های حزب‌اللهی بوده و حالا حزب اللهی‌ها را «۱۰ درصد» می‌دانید، مصداق رفتار محافظه‌کارانه مذموم است.

  

نگاه کنید! کسی حرفی زده که درست با غلط به مذاق آقایان خوش نیامده است. به جای آن که حرف را به صورت مستندل، مستند و علمی نقد کنند، خود سخن را رها کرده و به گوینده فحاشی می کنند!

این درد جامعه امروز ماست: به جای گفت و گو، "سنگ توهین" به این و آن پرت می کنند و به جای منطق و برهان، "برچسب" می زنند.

کسی هم نیست به عنوان مثال به آقای علم الهدی بگوید "دچار گسست" دیگر چه صیغه ای است، اگر حرفی برای گفتن داری، برو با اتکا به دلیل و منطق بگو، چرا افترا می زنی و توهین می کنی؟ یا از رئیس سازمان تبلیغات اسلامی بپرسد این که کسی را با طعنه به نام خانوادگی اش بی هنر بنامی، آیا از روش های تبلیغات اسلامی است؟ یا به کیهان بگوید کی می خواهی برچسب زدن به خلق الله را کنا بگذاری؟

جالب اینجاست که همه این ها که زبان به طعنه و تهمت گشوده اند، ادعای تدین هم دارند و بسیاری شان لباس روحانیت پوشیده اند و لابد بارها این آیه را برای دیگران خوانده اند که «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتی هی احسن» (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه‌ای که نیکوتر است بحث کن) ولی در عمل ، نوبت خودشان که می رسد به جای عمل به این آیه، شروع می کنند به بد و بیراه گفته به هر که از او یا سخن و موضع اش خوششان نمی آید. بعد هم انتظار دارند، مردم که شاهد این رفتارهای غیر عقلانی اند، شیفته شان شوند و از ایشان خوششان بیاید!

  

اینان حتی دعوت به مناظره را نیز بر نمی تابند تا خدای ناکرده، گفت و گویی شکل نگیرد! ترجیح می دهند از دور سنگی بیندازند و متکلم وحده شود؛ نمونه اش سعید جلیلی است که بیش از 10 سال است از پذیرش دعوت علنی و چندباره بیژن زنگنه برای مناظره درباره کرسنت طفره می رود!

ایران ما، زمانی در مسیر توسعه قرار  می گیرد که "گفت و گوی برابر چند طرفه" جای "خشونت" و "پرخاش های کلامی یک طرفه" بنشیند و "انگ" به نفع "عقل" کنار رود چرا که اَنگِستان، محل تباهی است و عقلستان، بلندای توسعه.

منبع: