به بهانه تقارن ماه بهار جانها با آخرین ماه از فصل بهار
بهار در بهار
ماه پُرطراوت شعبان به پایان خود نزدیک می شود و همین امروز و فرداست که ماه جان بخش رمضان از راه برسد و همزمان با آمدنش فرشتگان الهی دربهای آسمان را به روی ساکنان کُره زمین بگشایند و بندگان ربودود را به میهمانی پُرشکوهش دعوت کنند.
كدخبر: 99211
1397/02/29

حسین حشمتی
ماه پُرطراوت شعبان به پایان خود نزدیک می شود و همین امروز و فرداست که ماه جان بخش رمضان از راه برسد و همزمان با آمدنش فرشتگان الهی دربهای آسمان را به روی ساکنان کُره زمین بگشایند و بندگان ربودود را به میهمانی پُرشکوهش دعوت کنند.

 امسال اما به روایت حضرت سعدی، هنوز بقیتی ازگُل بُستان موجود است که ماه شب های روشن و روزهای تابناک فرا می رسد، ماهی که در فراسوی عبادات واجب،گنجینه گران بهای قُرب جوار حضرت دوست برای تمام بندگانش از هر نژاد و مذهبی میسر می گردد، مگرنه این است که خودش فرمود، ای پیامبر اگر بندگانم سراغ مرا از تو گرفتند بگو من به آنان نزدیکم؟
هرچند محور این یادداشت تفسیر ویژگی های ماه رمضان از منظرشعرای متاخر و معاصرایران است اما ضرورت دارد قبل از ورود به اصل مطلب ابتدا، سخنان گُهربار نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی «ص» و ائمه علیهم السلام را زینت بخش این مقاله نمائیم. زیرا وقتی به فرمایش حضرت والا پیامدار اسلام، رمضان ماهی است که ابتدای آن رحمت، میانه اش مغفرت و پایانش آزادی ازآتش جهنم قراردارد و به تعبیر نخستین امام شیعیان جهان حضرت علی«ع» خواب مسلمان روزه دارعبادت است، سکوتش تسبیح،دعایش پذیرفته و ثواب اعمال واجب و مستحبی او دو برابر محسوب می شود و همچنین بنا به روایت وارده از امام محمد باقر«ع» برای هرچیزی بهاریست و بهارقرآن ماه رمضان است دیگر شعر شعرای ایرانی هرچند هم شیرین باشد مسلما به فصاحت و بلاغت اولیا الله نخواهدرسید با این وصف اما نگارش فصولی از نازک خیالی های آنان خالی از لطف نیست.

 

درادبیات فارسی، ماه مبارک رمضان همواره مورد توجه سخنوران چیره دست خصوصا شاعران نامدار ایران زمین قرارداشته و از رودکی و اوحدی مراغه ای گرفته تا سعدی، حافظ، مولاناو...سروده های شورانگیزی در مورد محاسن این ماه عزیز به یادگارمانده است تا جایی که حجم این سروده ها درادبیات ملل بی نظیراست ،در این میان اما ازآن جایی که بعضی ازتعبیرات بی همتا در اشعار این شاعران وجود دارد که اعمال ماه رمضان را به تصویرکشیده و از درخشندگی و برجستگی بیشتری برخوردارند، نگارنده برآن سراست تا به بعضی از آنها اشاره نموده و توضیحاتی مختصر بنویسد.
روزه
این واژه در شعربسیاری از شاعران تکرار شده است.روزه درشعرسرایندگان کمتر به نخوردن و نیاشامیدن اشاره دارد بلکه بیشتر به نگاهداشتن نفس درپرهیز از گناهان صغیره و کبیره تاکید دارد، به بیان دیگر شاعر اگر در شعرش،روزه داران را به امساک از خوردن و آشامیدن پرهیز و تشویق نموده نه به معنای حقیقی آن نیازهای جسمانی بوده بلکه منظورش، دوری از هوای نفس است کما این که اوحدی مراغه ای دراین باب به صراحت، هدف از روزه داری را به صورت مختصر و مفید شرح داده است:
       

         روزه دار و به دیگران بخوران       نه مخور روز و شب شکم بدران

استادمحمدحسین شهریار در سروده زیبای خویش به فلسفه روزه داری پرداخته وحق مطلب را ادا نموده است.
                
حکمت روزه داشتن بگذار         بازهم گفته ونوشته شود

             به خدا گرگرسنه ای نالید             تسمه ازکُرده ها کشیده شود
 

افطار
افطار در معنای عامه، شکستن روزه در غروب آفتاب است اما در ادبیات این معنا در موارد نادری کاربرد دارد زیرا افطار در شعر شعرای متاخر،رسیدن به معبود عزشانهُ و وصالی است که پس از فراغت و سختی به انسان روزه دار عرضه می شود، افطارکردن در شعر شعرا به دو معنا وموقعیت نمود پیدا می کند، یکی آن که شاعرآرزو دارد افطارکند که به معنای امید به رسیدن به وصال معبود است و دیگری آنجا که شاعرافطارکرده و حالادارد وصف العیش می کند، ابیات زیر از شاطرعباس صبوحی و سعدی شیرازی، ترجمان احساس آنان در زمان افطار بوده است.

         گفت ای فلان ترک آزارکن                         یک امشب به نزدمن افطارکن   «سعدی»
      روزه دارم من وافطارم ازآن لعل لب است         آری افطاررُطب دررمضان مستحب است  «شاطرعباس»

 

سحر
سحراز آن دسته واژگان هایی است که برای شاعر و مخاطب،معانی فراوانی را تداعی می کند لیکن عمومی ترین مفاهمی که در این واژه پنهان است، زمان تزکیه،دعا،آمرزش،آغاز یک فرصت تازه برای توبه و...درپیشگاه رب جلیل می باشد، مهم ترین زمانی که از سحردرادب فارسی سخن رانده شده ،درماه مبارک رمضان است،گویی سحردر این ماه رنگ و بویی مجزا از سحردر دیگرماه های قمری دارد والبته چنین برداشتی از سحر به واقعیت نزدیکتر است زیرا شاعرسالک، درآن ساعات بهتر می توانسته  به تزکیه نفس عماره بپردازد، حضرت حافظ دراین باره می فرماید:  من آن مرغم که هرشام وسحرگاه     زبام عرش می آید صفیرم
مولانا جلا الدین مولوی اما به جنبه ی عرفانی سحر گرایش دارد،آنجا که ملامت گرایانه می گوید              

  نی تورا هرشب مناجات وقیام       نی تورا در روزه پرهیز وصیام
 

شب های قدر
درادبیات فارسی اندک شعرایی را می توان یافت که حتی بیتی از این گل واژه دراشعارشان نیامده باشد،خاصه آن که شب های قدر،زمان تزکیه نفس است وآدابی دارد که البته شاعران ونویسندگان متاخر ومعاصرایران توجه ویژه ای به این موضوع داشته ومرادشان از شب قدرفی الواقع«شب مراد» بوده بیینید حضرت حافظ چه زیبا این شب ها را به تصویرکشیده است.

                     شب قدراست وطی شد نامه هجر      سلام الفیه حتی مطلع الفجر

شهریار شعر ایران ،استاد محمدحسین شهریار اما حالات مولای متقیان حضرت علی «ع» را در شب قدر این چنین ترسیم کرده است

             شب زاسرارعلی آگاه است          دل شب محرم سرالله است
            روزه داری که به مهر اسحار             بشکند نان جوین درافطار
          شهسواری که به تاریکی شب        می برد نان یتیمان عرب  والخ

 

عید فطر
دیگرواژه و ترکیبی که در شعر شاعران ایران از فراوانی بسیاری برخوردارمی باشد عیدفطراست، در اغلب اشعار عید فطر با افطار معنایی مشترک دارد با این تفاوت که عید فطر جشن باشکوهی برای پایان مسیرتزکیه است و هدیه ای که حضرت دوست به بندگانش عنایت می فرماید، درافطارهم چنین است اما افطارشادی آفرینی اش بسیار کمتر از عید فطرمی باشد برای بنده ای که یکماه تمام به امید رضای خداوند و دود به درگاه ملکوتی اش نالیده و عذرگناه خواسته است، دراین مورد،لسان الغیب حافظ شیرین سخن ابیات زیبایی دارد                   

حافظ منشین بی می ومعشوق زمانی           که ایام گُل ویاسمن وعید صیام است 

روزه هرچند که مهمان عزیزاست ای دل           صحبت اش موهبتی دان وشدن انعامی

 

امید است حضرت حق جل الجلالهُ ت.توفیق عبادت وبندگیش را دراین ماه عزیزی که به زودی ازراه خواهد رسید به تمامی مسلمانان جهان وایران واین بنده کمترین عنایت فرماید، آمین.
           

منبع: