کد خبر : 102386       تاریخ : 1397/06/15 12:24:41
چند نکته درباره واکنش برخی اصولگرایان به نامه مهدی کروبی و نطق پروانه سلحشوری

چند نکته درباره واکنش برخی اصولگرایان به نامه مهدی کروبی و نطق پروانه سلحشوری

«یک چهره سیاسی متنی نوشته و یک نماینده مجلس هم نطق کرده است. درست یا نادرست، موارد یا ادعاها یا راهکارهایی مطرح کردهاند. اینها همه قابل بحث است حتی موضع تند کیهان که بخش موشکی را نقد کرده ولو با اتهام بهتر از این است که بگویی خودش ننوشته»

مهرداد خدیر: «این نطق را خودش ننوشته»، « آن نامه را برایش نوشته اند» و مانند این عبارات واکنش برخی ازاصول گرایان به پارهای از مواضع اخیر است که در فضای سیاسی سر و صدا به پا کرده آن قدر که رسانه های رسمی مجال انتشار و انعکاس آنها را به طور کامل نیافته اند و مردم از طریق شبکه های اجتماعی در جریان قرار گرفته اند.

این گفتار نمی خواهد وارد بحث محتوایی نامۀ رییس دورههای سوم و ششم مجلس شورای اسلامی به نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و نطق میان دستور خانم پروانۀ سلحشوری نمایندۀ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شود و تنها می خواهد به این دو تعبیر بپردازد.

آقای عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان به ایسنا گفته است: «متن روزهای اخیر منتسب به آقای کروبی یادآور بیانیه های ایشان در سال 88 است. متنهایی که از آنِ ایشان نیست و ظاهرا برای او می نویسند. همانند تصمیماتی که برای او می گیرند. ای کاش ایشان از حصر فکری اطرافیان درمی آمد و خودش فکر می کرد. خودش تصمیم می گرفت و خودش می نوشت.»

پس از نطق نماینده تهران در روز سه شنبه که «راه برون‌رفت از وضعیت فعلی را برگزاری همه‌پرسی دانسته بود» نیز نمایندهای نزد او رفته و گفته بود «چه کسی متن را برای تو نوشته بود؟ تو که آن قدرها سواد نداری!»

چنان که در ابتدا یادآور شدم این گفتار نمی خواهد و چه بسا نتواند به لحاظ محتوایی آن نامه یا این نطق را بررسد اما بر نوع مواجهۀ منتقدان می توان از چند منظر درنگ و پرسشهایی را طرح کرد:

اول: آقای کدخدایی معتقد است نامه ها را برای آقای کروبی می نویسند. به عبارت ساده تر رییس اسبق مجلس فاقد تحلیل و درک سیاسی است اما همین شورای نگهبان که ایشان سخنگوی آن است در سال های 84 و 88 و پس از رد صلاحیت های گسترده بر صلاحیت سیاسی او برای تصدی ریاست جمهوری مُهر تأیید زده بود و همه می دانیم که در چنین نامه نگاری هایی مسبوق به سابقه است و مکتوبات او را می توان کتاب کرد.

ممکن است وقتی بیرون بوده نوشته ها را به مشاوران هم می داده تا دستی به سر و روی آنها بکشند ولی محتوا همان است جز آن که صریح تر یا تندتر شده است. ما در کار صنفی خودمان وقتی در روزنامه نگار بودن فردی تردید می کردیم و مقال های که به نام فرد منتشر شده بود با پیشینهای که می شناختیم سازگاری نشان نمی داد و در موارد معدود از فرد می خواستیم در همان محل که تقاضای عضویت در انجمن صنفی را داشت مطلبی را بنویسد. آقای کدخدایی هم می تواند همین تقاضا را مطرح کند تا خاطرش آسوده شود خودش نوشته یا نه.

دوم: نویسنده نامه همچنان دبیر کل یک حزب قانونی است و به فرض که از اعضای حزب مشاوره گرفته باشد باز مسؤولیت با خود اوست و آیا بهتر نیست سخنگوی محترم دربارۀ محتوا صحبت کند تا این که خودش نوشته یا ننوشته؟!

سوم: بخشی از محتویات نامه های مهدی کروبی در طول سی سال گذشته که در نقد نظارت استصوابی و رفتار شورای نگهبان در رد صلاحیت هزاران کاندیدا یا موارد دیگر نوشته خاطرات شخصی خود او بوده و از دیگری بر نمی آمده است. مثلا خاطرهای را از شورای 25 نفری بازنگری قانون اساسی در سال 68 به مرحوم هاشمی رفسنجانی نسبت داده که هر چند قابل راستی آزمایی و انطباق با مشروح مذاکرات است که کلمه به کلمه منتشر شده اما این خاطره را که دیگری نمی تواند نقل یا جعل کند و اگر هم جعل کند باز مسؤولیت با نقل کننده است.

حتی در رمان های سیاسی هم محل بحث و مناقشه است چه رسد به نامه های سیاسی. کما این که مسعود بهنود در یکی از کتابهای خود نوشته بود: « فرح با لباس خواب پشت در ایستاده بود...» و سیروس علی نژاد روزنامه نگار پرآوازه در نقد کتاب در «آدینه» نوشت: « در آن موقعیت، آن وقت شمای نویسنده کجا بودید؟!» منظور این است که بعضی از خاطرات کاملا شخصی است و قابل نقل نیست و جنس برخی از نوشته های مهدی کروبی هم به سبب حضور مستمر در میانۀ میدان سیاست از این دست است.

سوم: آقای کدخدایی روشن نساخته نثر را قوی و مستند دانسته که گفته خودش ننوشته یا سست دیده که چنین موضع گرفته است. کدهای آن نامعتبر است یا از حافظه مردی که حالا 82 سال دارد دور و بعید دانسته است؟

اینها اما همه حاشیه روی است. رییس دو دوره مجلس شورای اسلامی و نامزد معترض دو دوره ریاست جمهوری و دبیر کل یک حزب همچنان قانونی مواردی را مطرح کرده یا مسؤولیت طرح موارد یا ادعاهایی را پذیرفته و مخاطبان نامه هم روشن اند و اگر آقای کدخدایی می خواهد پاسخ دهد می تواند به آنها بپردازد. یک سره نفی کند یا برخی را توضیح دهد. تشکیک در اصالت نامه اما جز این که حمل بر آن شود که ایشان در واقع سخنگوی شخص آقای جنتی هم هست و از جانب ایشان پاسخ داده تا از موضع بالا تخفیف و تحقیر کرده باشد چه ثمری دارد؟

چهارم: طرح این ادعا که «خودش ننوشته» از زبان یک نماینده مجلس و دربارۀ موضوعی دیگر این گمانه را تأیید می کند که این یک راهبرد است و به جای ورود به محتوا اصل را انکار می کنند.

در عالم سیاست البته اتفاق افتاده که نامه یا نوشت های را ولو به امضای فرد باشد واقعا متعلق به آن شخص ندانند اما آن در هنگامی است که با مواضع و سابقۀ فرد سازگار نباشد.

مثلا در دهۀ 70 و پس از انتشار نامهای منتسب به یک نویسنده که در بازداشت بود ولی گفته می شد به خارج از کشور رفته همسرش گفت ادبیات نامهای که مثلا از آلمان نوشته شده بود با نوشته های منتشر شدۀ او نمی خواند و تشکیک کرد یا وقتی محمدرضا شاه در آبان 57 متن مشهور«من صدای انقلاب شما را شنیدم» قرائت کرد، خیلی ها گفتند خودش ننوشته چون او تنها سه ماه قبل و در کنفرانس خبری به مناسبت 28 مرداد که آن را «قیام ملی برای نجات سلطنت و رهایی مملکت از سلطۀ کمونیستها و نجات کشور از خودسری دولت مصدق» توصیف می کرد گفته بود تعداد معترضین تنها دو سه نفر – دو سه نفر و نه دو سه هزار نفر- است و لفظ «انقلاب» را هم در طول 15 سال قبل از آن تنها برای اصلاحات ارضی خود به کار می برد و حتی امام خمینی هم تا آن موقع از تعبیر «نهضت» یا «جنبش» استفاده می کرد نه انقلاب و معلوم بود که نویسنده متن یک روشنفکر متمایل به فرانسه است و همه نگاهها متوجه رضا قطبی و احسان نراقی شد که هر دو نسبتی هم با فرح داشتند.

بله، اگر متن با افکار طرف و کارنامه او سازگار نباشد می گویند خودش ننوشته است. مثلا اگر کروبی در ستایش نظارت استصوابی و آیت الله جنتی مینوشت. یا اگرنطق خانم سلحشوری با گفتمان اصلاح طلبی سازگار نبود. دربارۀ دومی البته دشوارتر چون در حبس و حصر که نیست و آزادانه در پارلمان نطق می کند.

با این اوصاف این پرسش برای خوانندۀ این سطور پیش می آید که اگر چنین است و به این وضوح است چرا این شایبه می کنند؟

به دو دلیل:

اول به قصد تحقیر و تخفیف و کوچک سازی. دوم اما با انگیزه شبیه سازیهای تاریخی.

در رژیم گذشته یکی از نمایندگان زن در ستایش رضا شاه نطقی خواند و در آن گفت « اعلیحضرت رضا شاه کبیر سِندِرقیت ما زنان را پاره کرد» و سالها اسباب طنز و طعنه و ریشخند بود چون متن را برای او نوشته بودند و در واقع باید می خواند «رضاشاه سندِ رِقّیّت ما زنان را پاره کرد».

پس اگر متن و محتوا با مواضع سیاسی شخص سازگار نباشد یا اگر هنگام نوشتن یا خواندن غلط فاحشی را مرتکب شود مانند ماجرای «سندِرقیت» به جای سند رِقّیّت می توان گفت دیگری نوشته و در غیر این صورت یا به قصد تحقیر و تخفیف است یا انحراف اذهان از موضوعی اصلی.

احتمالا گاهی در برخی بحثها افرادی را دیده اید که ناگاه اشتباه شما در بیان یک واژه را به رخ می کشند و دانسته یا نادانسته یکی از آموزه های آرتور شوپن هاور برای برتری در بحث را به کار می یرند ولی باز هم اشتباهی رخ داده که دست روی آن می گذارند.

یک چهره سیاسی متنی نوشته و یک نماینده مجلس هم نطق کرده است. درست یا نادرست، موارد یا ادعاها یا راهکارهایی مطرح کردهاند. اینها همه قابل بحث است حتی موضع تند کیهان که بخش موشکی را نقد کرده ولو با اتهام بهتر از این است که بگویی خودش ننوشته...

 


  منبع: عصر ایران
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=102386

نظـــرات شمـــا