کد خبر : 114669       تاریخ : 1399/03/03 09:58:14
کارکردهای اقتضایی زبان در شعر فرج‌الله کمالی

کارکردهای اقتضایی زبان در شعر فرج‌الله کمالی

فرج‌الله کمالی در ژانر شعر گویشی، شاعری به کمال رسیده است. این به‌کمال رسیدگی را می‌توان از تنوع در جهات محاکاتی شعرش باز شناخت. در شعر او بازنمایی‌های اجتماعی، سیاسی، فلسفی و عاشقانه وجود دارد و به گستره‌ی این بازنمایی‌ها، اقتضائات زبانی شعر او نیز متغیّر و متنوّع است.

 دکتر رضا معتمد*

   چگونگی استفاده از زبان و احاطه بر زوایای مختلف آن و کارکردهای اقتضایی‌اش، از ویژگی‌های شاعران به کمال رسیده است. تفاوتی هم نمی‌کند که شاعر در کدام نحله‌ی زبانی، شعر بگوید.همچنین نحوه‌ی محاکات(بازنمایی) از خصیصه‌های هویت ساز یک ژانر شعری است خواه غزل باشد، خواه رباعی یا شعر منثور. در همه‌ی این ژانرها ارتباط وثیقی میان محاکات و ظرفیت‌های زبانی و کارکردهای اقتضایی زبان وجود دارد و این در واقع بازگشت به همان مفهوم «تناسب» در نظریه‌ی ژانری ارسطو است‌

جهان محاکاتی شاعران صاحب سبک و به استقلال رسیده می‌تواند متنوع باشد. این تنوع در قالب غزل به‌مراتب بیشتر است و به پیروی از آن، کارکردهای اقتضایی زبان نیز از رنگارنگی بیشتری برخوردار است.

فرج‌الله کمالی در ژانر شعر گویشی، شاعری به کمال رسیده است. این به‌کمال رسیدگی را می‌توان از تنوع در جهات محاکاتی شعرش باز شناخت. در شعر او بازنمایی‌های اجتماعی، سیاسی، فلسفی و عاشقانه وجود دارد و به گستره‌ی این بازنمایی‌ها، اقتضائات زبانی شعر او نیز متغیّر و متنوّع است. ما در این‌ مختصر به سه‌گونه بازنمایی و تطبیق آنها با کارکردهای زبانی مقتضی با آن اشاره می‌کنیم:

۱- بازنموده‌های عاشقانه

در شعر گویشی کمالی، با گونه‌هایی برجسته از شعر عاشقانه برخورد می‌کنیم. برخی از این‌ شعرها به‌جهت گیرایی‌شان در حافظه‌ی بسیاری از دوستداران شعر این شاعر جای‌گیر شده است. دو‌ شعر معروف «قَمَرو*» و «بی‌مُقَمّا*» در شمار این‌گونه از اشعار کمالی‌اند.

۲- بازنموده‌های نوستالژیک

بازنموده‌های نوستالژیک، نه خصیصه‌ی شعر کمالی که جزیی از هویت شعر محلی در جنوب ایران از جمله استان بوشهر است. این بازنموده بدون آن که بخواهم آن را آگاهانه قلمداد کنم، اشتراک زیادی با وجوه نوستالژیک در شعر بدوی دارد. اصولاً یاد گذشته و حسرت بر آنچه از دست رفته است، بر قابلیتی کهن‌الگویی استوار است. در شعر کمالی، شعر «دشتسون» که شاید معروف‌ترین شعر او نیز باشد، وجوه نوستالژیک زیادی در خود نهفته دارد.

۳- بازنموده‌های سیاسی – اجتماعی

بخش مهمی از شعرهای محلی کمالی را این نوع بازنموده در برمی‌گیرد. اصولاً او و هم‌نسلانش برای شعر، کارکردی فراشخصی قائل بودند و شاعری را نه یک دل‌مشغولی شخصی بلکه یک تکلیف رسولانه تلقی می‌کردند. برای همین شعر آنها سرشار از اشارات اجتماعی و سیاسی و حتی فلسفی است و البته پرهزینه‌ترین بخش شاعری برای او و هم‌اندیشانش نیز همین بخش بود.

تناسب اقتضائات زبانی با بازنموده‌های شعر کمالی

پیش‌تر گفتیم که از خصیصه‌های یک شاعر موفق، انسجام ساختاری میان بازنموده‌های وی و اقتضائات کارکردی زبان او است‌. در شعر این شاعران، غالباً میان وجوه مختلف بازنمایی و اقتضائات کارکردی زبان پیوند وجود دارد. از این رو مثلاً کارکرد اقتضایی زبان در بازنموده‌های عاشقانه با کارکرد اقتضایی زبان در بازنمایی سیاسی تفاوت وجود دارد.

آیا ارتباط میان بازنموده‌های شعری و کارکرد اقتضایی زبان یک ویژگی عالم‌گیر است؟ به‌نظر نمی‌رسد که چنین ویژگی یک پدیده‌ی عام و جهانی باشد و تا حد زیادی به فرهنگ، سنت و هنجارهای حاکم بر جوامع وابسته است. این یک اقتضای طبیعی و حتی ناگزیر در زبان جوامع بسته و سنتی و غیر آزاد است که به نماد و استعاره روی بیاورد حتی اگر شاعر بخواهد شعر عاشقانه بگوید. حمل بسیاری از استعارات عاشقانه و زنانه بر مضامین عارفانه (یا برعکس)، در شعر گذشته‌ی ما و یا رواج نمادگرایی شدید در دوره‌ای از شعر سیاسی و اجتماعی معاصر را نمی‌توان به جوامع آزادتر نیز سرایت داد.

در اشعار فرج‌الله کمالی و به‌طور اخص سه بازنموده‌ی برشمرده در شعر او (عاشقانه، نوستالژیک، سیاسی اجتماعی) ما با سه کارکرد اقتضایی زبان مواجهیم. این سه کارکرد عبارتند از:

 کارکرد توصیفی (وگاه استعاری): اغلب شعرهای عاشقانه‌ی کمالی با چنین کارکردی از زبان هماهنگ‌اند. شاعر در این شعرها که با تسلط زبانی خاصی نیز همراه است، به توصیف حالات عاشقانه‌ی خود و معشوق می‌پردازد و ماجراها، گلایه‌ها و شکایت‌ها را با سادگی یک‌ عاشق روستایی – شهری بیان می‌کند.  هم در شعر« قمرو» که آغاز آن وجهی خطابی دارد و هم شعر «بی مُقَمّا» که نوعی زبان روایی بر آن حاکم است، ما با این کارکرد اقتضایی زبان مواجه‌ایم.

 کارکرد تشبیهی (و گاه استعاری): این نوع کارکرد، در شعرهای با بن‌مایه‌های نوستالژیک شعر کمالی به‌فراوانی یافت می‌شود. شعر «دشتسون*» او نمونه‌ی اعلا و برجسته‌ی کارکرد تشبیهی است. بیت بیت این غزل پر از تشبیه، آن هم تشبیه حسی به حسی و البته تشبیه مرکب است‌. تشبیه حسی به حسی، شالوده و سنگ بنای محاکات عینی و بازتاب دهنده‌ی تجربه‌های عمومی و مشترک در یک اقلیم یا سرزمین است. کمالی اصولاً یکی از شاعرانی است که در کاربرد چنین تشبیهی در شعر مهارت تام و تمام دارد. کارکرد تشبیه در این نوع از شعرهای کمالی در همه‌ی وجوه آن (تشبیه مفصل، مجمل و بلیغ و نیز تشبیه تفضیل) به‌چشم می‌آید‌.

کارکرد اقتضایی نمادین: این نوع کارکرد زبانی در شعرهای کمالی بیشتر با بازنموده‌های سیاسی، اجتماعی و گاه فلسفی هماهنگی دارد. از ویژگی‌های کارکرد اقتضایی نمادین، لغزان بودن آن است. بدین معنی که اهل شانه خالی کردن از چیزی است که بدان حمل می‌کنند. شعری با ظاهری دو رو که می‌تواند در حضور محرمان، چهره‌ی اصلی خود را نشان دهد و در  حضور نامحرمان ادعا کند که وجه حقیقی‌اش همان وجه نقابی است. نمونه‌ی بارز شعر نمادین کمالی، شعر «شُوْ دو وُلا*»ی او است. که مسمطی ترجیع‌بند دار است و کاملاً وجهی نمادین دارد. شاعر در این ترجیع‌بند، از حاکمیت دوباره‌ی شب شکوه  و در سرتاسر شعر، خود و دیگران را به‌خاطر فرصت‌سوزی‌ها و تغافل‌شان، ملامت می‌کند. «شب» یک نماد دست‌فرسود در شعر گذشته و به‌خصوص معاصر ما است و کمالی نیز در شعرش بر این نماد دست‌فرسود چیز دیگری نیفزوده است اما افزودن تصاویر مرتبط با زیست بومی جنوب در این شعر که آنها نیز تماماً وجهی نمادین دارند، به نماد تکراری شب نیز نوعی تازگی و طراوت بخشیده است.

آنچه در باره کارکردهای اقتضایی زبان و تطابق آن با بازنموده‌ها و جهان محاکاتی شعر فرج‌الله کمالی می‌توان گفت، به‌مراتب بیشتر از آن چیزی است که در این‌جا و با بیان سه وجه از وجوه متکثر شعر او نوشته آمد. این نوشته می‌تواند فتح بابی باشد بر وجوه کارکردی زبان شعر کمالی و اقتضائات زبانی شعرش و از چنان استعداد و ظرفیتی بهره‌مند است که دست‌مایه‌ی تحقیقات گسترده در باره جلوه‌های مختلف زبانی اشعار این شاعر شود‌. چنان‌که در این‌جا به کارکرد اقتضایی تمثیل در شعر او اشاره‌ای نرفت در حالی که تمثیل در شعر کمالی جایگاهی ویژه دارد به‌خصوص اگر آگاه باشیم که فرج‌الله کمالی و شاعران دیگری در تراز او همچون شمسی‌زاده، اصرار عجیبی به برجسته‌سازی وجوه تمثیلی زبان جنوب ایران و به‌خصوص ضرب‌المثل‌های جنوبی داشتند.

* شاعر، پژوهش‌گر و منتقد ادبی، دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی

*قَمَرو همان قمر است که نامی زنانه در جنوب است.  پسوند «و» پسوندی معرفه ساز است و در گویش جنوب، مفهومی متضاد و متناقض از تحبیب و تحقیر دارد.

*بی مُقَمّا : بی مُقَدْما: بی‌مقدمه

*دشتسون: دشتستون: دشتستان (شهرستان زادگاه شاعر) این شعر از معروف‌ترین و حتی‌ می‌توان گفت معروف‌ترین و محبوب‌ترین شعر کمالی در سراسر استان بوشهر است.

*شو دوُ وُلا‌: «شو» شکلی گویشی از «شب» است. «دو وُلا» نیز به معنی «دو باره» است‌.


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=114669

نظـــرات شمـــا