کد خبر : 114790       تاریخ : 1399/03/08 12:41:45
 سخت‌گیری و تعصب

سخت‌گیری و تعصب

کرونای واقعی همین «خودبینی» و «خودپرستی» است که خود را مالک جان فرزندمان بدانیم، نه ویروسی که اگر نصف ما ایرانیان را هم بکشد، در مقابل کشتن بی‌رحمانه این دختر معصوم و بی‌گناه آن هم با داس و در خواب، هیچ است. قانون هم به خاطر موضوع «ولی دم» ابتر است و نهایتاً پدر قاتل (ولی دم!) را رها می‌کند و جنبه‌ی عمومی جرم هم بازدارنده نیست؛..

اسماعیل منصورنژاد- نویسنده و روزنامه نگار

  یک دختر 14 ساله اهل تالش (استان گیلان) که عاشق یک پسر می‌شود و فرار می‌کند و بعد برمی‌گردد، توسط پدرش با داس، آن هم در خواب کشته می‌شود.

من پدر «دختر» هستم و در این ماجرا دو چیز را می‌فهمم: یکی دغدغه و نگرانی پدر برای فرزند، یکی هم جهل و تعصب فردی.

در این ماجرای تلخ، دغدغه و نگرانی پدر برای «فرزند» دیده نمی‌شود؛ زیرا نگرانی با تربیت صحیح و غیرمتعبانه برطرف می‌شود، نه در کشتن فرزند. اما یک «نگرانی عمیق» در پس‌زمینه ماجرا وجود دارد که مربوط می‌شود به نگرانی پدر از موقعیت خودش در جامعه‌ای که علاقمند به قضاوت درباره دیگران است. یا پدر قاتل فکر می‌کند که دیگران به خاطر رفتار دخترش او را تحقیر کنند.

کرونای واقعی همین «خودبینی» و «خودپرستی» است که خود را مالک جان فرزندمان بدانیم، نه ویروسی که اگر نصف ما ایرانیان را هم بکشد، در مقابل کشتن بی‌رحمانه این دختر معصوم و بی‌گناه آن هم با داس و در خواب، هیچ است. قانون هم به خاطر موضوع «ولی دم» ابتر است و نهایتاً پدر قاتل (ولی دم!) را رها می‌کند و جنبه‌ی عمومی جرم هم بازدارنده نیست؛ در حالی که باید دادستان «ولی دم» باشد و این نوع قاتلان بی‌رحم را بدون درنظر گرفتن اینکه مقتول چه نسبتی با قاتل دارد، به شدت مجازات کند.

این افراد قاتل که نمونه‌های آن در کشور کم نیست، نگران فرزند نیستند و تعصب و جهل‌شان نیزالزاماً نتیجه‌ی تعصبات دینی نیست، آنها نگران «خودشان» هستند که نکند «قضاوت» دیگران درباره آنها از پس رفتاری که از فرزندشان سر می‌زند، «منفی» باشد. آنها از هیچ چیز جز «قضاوت دیگران» واهمه ندارند.

این افراد حتی از«خدا» نیز باکی ندارند و رفتارشان فقط برآیند نگرانی از «موقعیت فردی» و «قومی و قبیله‌ای» در جامعه‌ای است که از برچسب‌گذاری آنها واهمه داری. از این جهت می‌گویم الزاماً نتیجه‌ی تعصبات دینی نیست که یک «پدر قاتل» و هم‌استانی را از نزدیک می‌شناسم و مطمئنم در تمام عمرش حتی یک رکعت نماز نخوانده و نمی‌داند قبله کدام طرف است، ولی بر اساس جهل متراکم، برای خودش پرستیژی کاذب ترتیب داده که آن را «غیرت» معنا می‌کند و بر همان اساس فرزنش را می‌کشد که دیگران درباره او «فکر بد» نکنند.(این افراد زیادند.)

از نگاهی دیگر، راستش را بخواهیم، بسیاری از ما قاتل «رومینا» هستیم. تمام کسانی که در عصر روشنگری و فهم و عقل و علم، «تعصب» و «نافهمی» و «جهل » را به عنوان ارزش معرفی می‌کنند یا دیگران را به خاطر برخی رفتارها سرزنش کرده و درباره آنها قضاوت می‌کنند، در خون این دختر بی‌گناه شریک جرم هستند. بویژه کسانی که خواسته یا ناخواسته در تریبون‌های رسمی بر این تعصبات دامن می‌زنند و تیغ را به دست زنگی مست می‌دهند.

حضرت مولانا در قرن هفتم به آدم‌های آن زمان نهیب زده است که:

سخت‌گیری و تعصب خامی است

تا جنینی، کار خون‌آشامی است

اما درست در آستانه‌ی قرن پانزدهم خورشیدی، یعنی 800 سال بعد از مولانا، ما هنوز درگیر «سخت‌گیری و تعصب و خامی» و ناپختگی عقلی و عاطفی هستیم.

 


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=114790

نظـــرات شمـــا