کد خبر : 101810       تاریخ : 1397/05/18 12:30:04
در آن سال ها
ویژه بیست ویکمین سال انتشار پیغام؛

در آن سال ها

بهترین دوران نویسندگی من در نشریات مکتوب،‌ همان سالهایی بود که از خورموج می‌آمدیم و پیغام میعادگاه‌ ما بود.در ما شعر می‌جوشید یا مقاله‌ای یا نقدی و هرگز دستانمان برای پیغام تهی نبود.عشق بود و عشق بود و عشق و زایش اندیشه های تاثیر گذار.

خلیل شیخیانی

من روزنامه نگاری و نویسندگی و ارتباط با نشریات استان بوشهر را با هفته نامه پیغام با صاحب امتیازی و مدیر مسولی دکتر رضا معتمد و سردبیری علی هوشمند در سال ۱۳۷۷ یا ۷۸ بود  که آغاز کردم. هنوز از یادم نرفته و هرگز از یاد نخواهم برد خانه سازمانی ‌آموزش و پرورش شهرستان بوشهر، چهار راه کشتیرانی یک اتاق تمام هفته نامه را در خود جای می‌داد . سرکار خانم دهقان تایپیست هفته نامه بود که بعدها با دوست شاعرم ابراهیم بردبارازدواج کرد .
بهترین دوران نویسندگی من در نشریات مکتوب،‌ همان سالهایی بود که از خورموج می‌آمدیم و پیغام میعادگاه‌ ما بود.در ما شعر می‌جوشید یا مقاله‌ای یا نقدی و هرگز دستانمان برای پیغام تهی نبود.عشق بود و عشق بود و عشق و زایش اندیشه های تاثیر گذار. من با پیغام بزرگ شدم و شاید از پیشگامان نقد شعر و داستان و مقالات ادبی در نشریات استان بوشهر بودیم و این بر نمی‌گشت مگر به حضور دو شاعر و نویسنده اهل دل رضا معتمد و علی هوشمند.
در آن سال ها هر هفته به بوشهر می‌آمدیم و بیشتر شب‌ها را در خانه دوست و برادرم حسین منصوری داستان‌نویس مزاحمش می‌شدیم و او هرگز جز لبخند چیزی به ما نبخشید. برای ما فقط انجمن های ادبی عشق بود و پیغام. در سال ۷۷ جشنواره مطبوعات استان بوشهر در نقد شعر، من جایزه اول استان را کسب کردم. بهترین نقدهایی که آن سالها از من در پیغام  چاپ شد، نقد مجموعه داستانی  "شناس" از محبوبه میر قدیری بود. برای این نقد، من به دعوت انتشارات ومطالعات زنان در تهران، در پیشگاه محمود دولت آبادی و خیلی از نویسندگان مطرح ایران  به نقد این کتاب پرداختم و سخنرانی کردم. نقد دیگر در حوزه ادبیات به نقد "چه کسانی شاعر شعر گفتارند" پرداختم. نقدی بر محمد رضا صفدری با عنوان "صفدری از سنت تا مدرنیته " هم در پیغام به چاپ رسید. "همنشینی واژگان"یکی از مقالات ادبی دلنشینی است که هنوز دوستش دارم و در پیغام عزیز به زیور چاپ رسید. آن روزها برای تولید مطلب باید خوب مطالعه می‌کردیم، باید خوب می خواندیم ،عمیق می خواندیم و هرگز نه سیاست بود و نه سیاست زدگی و نه دوز و کلک. من در آن ساله هرگز آدم فروشی ندیدم .
در سال ۱۳۸۰ که کتاب شعر من با نام "دنیای من از پلاک ۱۱می آید "به چاپ رسید، این هفته نامه پیغام بود که برایش مراسم رونمایی و نقد و بررسی ترتیب داد.هنوز من دلتنگ آن روزها هستم‌. ساختمان پیغام حالا دیگر در خیابان نادر ساختمان رزم‌دیده بود . با پیغام من با زنده یاد منوچهر آتشی، اسماعیل منصورنژاد، حسین دوراهکی ،امید غضنفر،منصوره حکمت شعار ، دکتر عباس عاشوری نژاد، زنده یاد تیمور ترنج، زنده یاد محسن شریف و تمام دوستان  شاعر و نویسنده بوشهر آشنا شدم و چه حس خوبی بود وقتی پا به پیغام می‌گذاشتیم.  سفره که پهن ‌می‌شد، همه با عشق به سفره پناه می بردیم. نان و تخم مرغ و پنیر و سبزی همیشه بود و خیال گرسنگی در تو نمی‌رویید. الان پیغام در بیست و یکمین سال تولدش زیباتر از همیشه به سادگی زیسته است و من دنیای نویسندگی ام را مدیون پیغام هستم و این دوستی سالها است که با ما است و من‌ می دانم قلم چه ها که نمی‌کند.
جلسات انجمن ادبی پیغام بهترین جا برای رشد و بالندگی نوجوانان و‌جوانان مصمم در راه شعر بود. الهام مردانی را خوب یادم هست که با چه شهامت و توانایی در نوجوانی به شعر ‌می‌پرداخت. 
انتخابات ریاست جمهوری در راه بود .سال ۱۳۸۰  سید محمد خاتمی  برای دور دوم قصد آمدن به انتخابات را داشت. پیغام این تیتر را انتخاب کرده بود با عکس بزرگ سید محمد خاتمی که " بوی سپند و کندر و عود آمد " و این شماره آذین بند غرفه پیغام در نمایشگاه بین المللی کتاب و مطبوعات شد. برای من لذت بخش بود. من ۱۰ روز آنجا بودم و پیغام با کمترین امکانات که من خودم تهیه کرده بودم، در جشنواره می درخشید و دوستان زیادی که در آن روزها مهمان ما شدند، از زنده یاد منوچهر آتشی گرفته تا محمد فنایی کمک داور فینال جام جهانی ۹۰ تا  دکتر مسجد جامعی‌، زنده یاد حسین‌منزوی و حسین منصوری داستان‌نویس، همسرش خانم مریم جشن و  همشهریان بسیاری که با من بودند.

 


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=101810

نظـــرات شمـــا