کد خبر : 127838       تاریخ : 1400/02/29 11:04:58
میراث فرهنگی یک ملت ، تبلور آرمان های ملی آن ملت است

میراث فرهنگی یک ملت ، تبلور آرمان های ملی آن ملت است

مجتبی محمدی - کارشناس میراث فرهنگی استان بوشهر

 به مناسبت هفته میراث فرهنگی برآن شدم تا به منظور گرامی داشت میراث فرهنگی کشورمان ایران و برای ادای دینی هرچند مختصر و ناچیز اندکی از هزاران را ولو با دانش اندکم بر زبان آورم. شایان ذکر است که میراث فرهنگی هر سرزمینی بنا بر میزان اثرپذیری و یا اثرگذاری آن سرزمین در تاریخ بشریت حائز اهمیت فراوان است. این میراث هم دربردارنده میزان و سهم یک سرزمین در چرخه تمدن بشری اعم از عرضه و تولید فکر و اندیشه است و هم در دریافت، جذب و هضم دستاوردهای معنوی سایرملل در میراث تمدنی خویش با گفتمانی نوین است. از این روست که پاسداشت میراث فرهنگی به مثابه ارج گذاشتن به هویت ملی، قومی و مذهبی سرزمینی چون ایران است که تار و پود آن با تاریخ پرفراز و نشیبش گره خورده است.

عقبه تاریخی، فرهنگی، مدنی و معنوی ایران، عقبه عظیمی است که در طول تاریخ خود همواره هم زنده بوده و هم زاینده. زنده از آن جهت که در برخورد با فرهنگ ها و آداب و رسوم های گوناگون اگرچنانچه در طرف مغلوب هم قرار می گرفته ؛ اما باز هم به دلیل غنای تاریخی و فرهنگی خویش و با هضم فرهنگ اقوام غالب در ظرف میراث فرهنگی و معنوی خود همواره قوم غالب را مغلوب اندیشه و غنای فرهنگی ایران نمود. و زاینده از آن روی که با هر شکست خوردنی به مانند قُقنس اسطوره ای سر از خاکستر جوشان ایران برمی آورد و زندگی و زایندگی را از سر می گیرد. بین افسانه قُقنس و سرگذشت ایران تشابهی می توان دید.

ایران نیز چون آن مرغ شگفت بی همتا بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زائیده شده؛ ایران و میراث فرهنگی اش بارهای بار این زائیدگی در مرگ را گذرانده است و در میان درد شکفته است.

آری به راستی که میراث فرهنگی ایران میراثی است جاودان، میراثی که به تعبیر سید جواد طباطبایی اندیشمند سیاسی ایران سنگ خارای زمانه است. در پیچ و خم های تاریخی تا مرز نیستی رفته است و از هست ساقط شده است و اما باز هم در بزنگاههای حساس تاریخ خود را یافته است. کشور کهنسالی چون ایران که چند هزارسال بر سر یکی از حساس ترین نقطه های جهان زندگی کرده و محل تلاقی و برخوردگاه شرق و غرب و شمال و جنوب بوده و در مرکز تلاقی تمدن ها و یورش ها و کشمکش ها قرار داشته، بدیهی است که کوله بار سنگینی از میراث فرهنگی و معتقدات می اندوزد و شیوه تفکر و شیوه خاص بودن خود را بنیان می نهد که دست کم گرفتن این میراث فرهنگی و معنوی و یا معرضه با آن نافرجامی شومی با خود به همراه خواهد داشت

 بنا بر قول اندیشمند معاصر محمدعلی فروغی "اگر ما دعوی سربلندی داریم می بایست به لوازم آن عمل کنیم و یکی از لوازم آن احترام به آثار گذشتگان است، حفظ این آثار تنها و تنها محض تفنن و تفرح نیست بلکه اسباب آبروی ماست . معرف عظمت و لیاقت یک ملت است" . ارزش میراث فرهنگی و معنوی ایران تا بدانجاست که اکثر سفرنامه نویسان نیز بدان اذعان داشته ادوارد براون یکی از این شخصیت های فرهنگی است که در سفرنامه خود از قدرت جذب و جاذبه فرهنگی میراث تاریخی ایران سخن به میان می آورد و غنای میراثی ایران را در نوع خود بی همتا می داند.

توصیفی که براوان از آثار تاریخی بین راه اصفهان تا شیراز و حتی آثار باقی مانده سرزمین پارس به میان می آورد بسیار جاندار و دلکش است که از زبان یک فرنگی ایران دوست به نگارش درآمده است . بیشترین تأکید ادوارد براون بر لزوم حفظ مواریث فرهنگی گذشتگان این سرزمین و ثبت و انتقال آن به نسل های آینده بوده است . همه این ظرفیت ها و جوش و خروش فرهنگی و معنوی در روح و کالبد سرزمینی به نام ایران معنا یافته است . به درستی و با اتکای برداشته های فرهنگی مان می توان از عمق وجودمان فریاد برآوریم که میراث فرهنگی مان، تبلور آرمان ملی هر ایرانی است .

 دکتر محمد علی اسلامید ندوشن بر این باور است که :" ایران سرزمین شگفت آوری است، تاریخ ایران از نظر رنگارنگی و گوناگونی کم نظیر است. بزرگترین مردان و پست ترین مردان در این آب و خاک پرورده شده اند . حوادثی که بر سر او آمده بدان گونه است که در خور کشور برگزیده و بزرگی است فتح های درخشان داشته است و شکست های شرم آور، مصیبت های بسیار و کامروائی های بسیار. گوئی روزگار همه بلاها و بازی های خود را بر ایران آزموده است . او را بارها بر لب پرتگاه برده و باز از افتادن بازش داشته . ایران شاید سخت جان ترین کشورهای دنیاست . دوره هائی بوده است که با نیمه جانی زندگی کرده اما از نفس نیفتاده و چون بیمارانی که می خواهند نزدیکان خود را بیازمایند درست در همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند چشم گشوده است و زندگی را از سر گرفته . "

موزه ها و تقویت خود آگاهی ملی

موزه ها نقش مهمی را در تبیین، تفسیر، انتقال و معرفی تاریخ و گذشته پر فراز و نشیب ایران به نسل کنونی دارند .فلسفه ماهوی میراث فرهنگی و فلسفه روایتگرانه موزه ها تا حدود زیادی به هم گره خورده اند.

 موزه ها گذشته های دوری را برای مخاطبان امروزی ترسیم و تجسم می کنند که امروزه فقط در تواریخ و منابع مکتوب تاریخی می توان خبری از آن مقطع زمانی که افراد و مردمانشان در ظرف زمانی خاص و مخصوص به خودشان دنیای آن روز را لمس می کردند و به همان اندازه نیز آمال و آرزوهایشان را با آن ایام و آن روزها گره زده بودند یافت . اشیاء و ابزارالات موجود در موزه علاوه بر اینکه راوی نوع ، نحوه و سبک زندگی و دستاوردهای مردمان یک نسل اند نوعی ویترین زمانه هستند که از دالان تاریخ ارتباطی میان انسان های چندین دوره مختلف تاریخی برقرار می کنند که وجه مشترک آنان زیستن و هویت یافتن و متعاقب آن هویت بخشیدن در چارچوب واحدی به نام سرزمین ایران بوده است. سرزمینی که جای جای آن از هیرمند گرفته تا کارون و از خلیج فارس تا به خزر همه و همه خود موزه ای است از نوع انسان ایرانی با تمامی آرمان ها و ایدئولوژی هایش در طول زمان.

 امروزه نقشی که موزه ها به عنوان تقویت کننده هویت ملی و خودآگاهی ملی ایفا می کند بسیار بسیار در خور و حائز اهمیت است و اگر این رسالت به سرانجام رسد به عاملی بس مهم در قوام و دوام قومیت های گوناگون تبدیل می گردد و برهمبستگی و اتحاد ملی ایرانیان خواهد افزود . حکمت آموزی و خردورزی از مهمترین پیام های آموختن تاریخ است و موزه ها خود می توانند به یکی از مهمترین ارکان انتقال این عبرت آموزی از گذشته و انتقال آن به آیندگان باشند .

 


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=127838

نظـــرات شمـــا