کد خبر : 152971       تاریخ : 1402/02/09 10:18:53
آوایِ بدرود!

آوایِ بدرود!

وَ چه شنیده ها که رفته و‌ چه ناشنیده ها که مانده از آن همه سوز و صدا زیر درختانِ بابل و گل ابریشم قبرستانِ شِکِری!

 حسام حق پرست

کلام آخرین!

روزِ وداعِ یاران!

وَ... بدرود؛ یار!

جمعی راهی می شوند؛ غمگنانه و‌ خسته!

همین بود این سرای سپَنج!؟

و دیگر هیچ!

می خوانند و می روند و جار می زنند...

خیال و خاطره ای پیش چشمانت می گذرد وَ صدا...صدا...صدای یک صبحِ نامحرم که دمّام می شود!

و لحنی رازناک و تاریخی کشیده می شود بر گلو تا همگان، رفتن را بیشتر دریابند!

صدق اللهُ صدق المرسلون ...

هم آواییِ اهالی بندر با دردِ و داد! که ذات و زمان و زبانِ هنر را با خود دارد!

چهارگاه؛سئوال و جواب می شود!

و چه آشناست این‌هنگامه با کوی و‌ کوچه های شِکِری.

این آوا و نوای پیچیده در خانه ها و در و دیوار آن از سال های دور و ساکنانش چه این نغمه را خوب شنیده و می فهمند.

وَ قرآن که مایه و لحنش هوای همین بندر را دارد و تو در هیچ جای دیگر نمی شنوی!

*لحنِ بوشهری!*

وَ چه شنیده ها که رفته و‌ چه ناشنیده ها که مانده از آن همه سوز و صدا زیر درختانِ بابل و گل ابریشم قبرستانِ شِکِری!


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=152971

نظـــرات شمـــا