کد خبر : 164818       تاریخ : 1402/09/29 11:25:08
طنز/ چُی دبش خش

طنز/ چُی دبش خش

مهدی جهان بخشان

چُی دبش خش

غولی کپلو، بابای مدرسه بید. دوسه سال پیش یَک دَفه، غیبش زد. بعد از مدتها دیدمش. گفتم: ها غولی انگار دوسه سال نبیدی، مسافرت بیدی، جُی رفته بیدی؟

غولی گفت: نه بوا، چه مسافرتی، چه کشکی، چه پشمی؟

گفتم: جونم بالا اُوردی بگو بینیم کجا غیبت زده بید.

گفت: والله قصه اش درازن. ما تو مدرسه هر روز سی معلما، چُی دم می کردیم، چُی دبش خش.

یه روز که چی رختم سی معلما، دیدم چی مون سیاه شده. مدیر گفت: ای چنن، اُمروز ساختی؟ چه سر چُیکو اُوردی؟ گفتم: آغی مدیر، والله چی بگم، نمی فهمم سی چه امروز چُی ما ایجور شده.

خلاصه هی استنطاق پس استنطاق، آخرش ما تو دهنمون دَر رفت، گفتیم که از رو اشتباه جُی که یه قاشق چُی خشک تو غوری بریزیم، دو تا قاشق چُی رختم.

همی بوگو، بلا نگو، مدیر اِسَد وُ سرصدا کردن که تو به اموال مدرسه ضرر زدی، هر چی گفتیم آغی مدیر ببخش، عفو کن، فُیده نداشت، سی ما پرونده ساختن، بیسیمون کردن دادگاه اداری، اونجا هم محاکمه مون کردن و به جرم ضرر زدن به اموال دولت سه سال حبس سیمون بُریدن. حالا هم حَبسُم کشیدم در اومدم.

گفتم: خونه ی بوات چُول، تو که می فهمیدی، از در و دیوار مملکت قانون می باره نِبُیَد بی احتیاطی می کردی، حالا بخورش تا بفهمی دنیا دِسِ کییِِن و اینجا کُجان.


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=164818

نظـــرات شمـــا