کد خبر : 189387       تاریخ : 1404/05/14 11:56:58
تهران جلوه گاه تجدد در ایران نوین

تهران جلوه گاه تجدد در ایران نوین

آنچنان که مهمترین نمودهای این تحولات را باید در سالهای بعد از ۱۳۰۰ خورشیدی، در شهر تهران جستجو کرد. شهری که به شکلی ملموس به‌ مثابه تجلی‌گاه استقرار دولتی مقتدر و تثبیت‌شده، واجد شاخص‌های بارزی از امنیت عمومی و سایر دستاوردهای گام دوم مشروطه گردید. این شهر نمونه‌ای شاخص از فضاهایی بود که در آن الگوی سرمایه‌داری مدرن، مجال تکوین یافته بود.

مسعود ساکی  

در تاریخ معاصر ایران شاید مهمترین دوره تغییرات مثبت و معنادار در جهت رسیدن به آمال روشنفکران عصر مشروطه را باید در تحولات دهه های اول و دوم قرن چهاردهم شمسی جستجو کرد.

آنچنان که مهمترین نمودهای این تحولات را باید در سالهای بعد از ۱۳۰۰ خورشیدی، در شهر تهران جستجو کرد. شهری که به شکلی ملموس به‌ مثابه تجلی‌گاه استقرار دولتی مقتدر و تثبیت‌شده، واجد شاخص‌های بارزی از امنیت عمومی و سایر دستاوردهای گام دوم مشروطه گردید. این شهر نمونه‌ای شاخص از فضاهایی بود که در آن الگوی سرمایه‌داری مدرن، مجال تکوین یافته بود. در این دوره، سیمای کالبدی شهر انعکاسی عینی از رویکردهای نوسازانه حاکمیت بود و خیابان‌ها به‌عنوان عنصر اصلی سازمان فضایی شهر، نقشی هویتی ایفا کردند.

تحقق چنین دگرگونی‌هایی در ساختار معابر شهری، اساساً در گرو اِعمال اقتدار حاکمیتی بود که اهداف متجددانه اش، در ایجاد فضایی متناسب با سیاستهای جاری را الزاما باید از مسیر اقتدارگرایی پیش می برد؛ چرا که بدون اتکا به اراده‌ای متمرکز و قدرتمند، نمی‌توانستند عرصه‌هایی را که گاه ملک اعیان صاحب‌نفوذ، یا املاک متعلق به اتباع داخلی و خارجی بود، در راستای ایجاد خیابان‌های نوین یا توسعه معابر موجود به کار گیرند.

دولت پهلوی در واقع وارث یک ضرورت تاریخی برای نوسازی و اصلاحات در ایران بود و با اتکا به اقتدار ساختاری و اراده‌ای آهنین در مسیر تحقق آن حرکت کرد. بخش قابل توجهی از کارگزاران این دولت که از زمره منورالفکران عصر مشروطه به‌شمار می‌رفتند، بهره‌گیری از فناوری‌ها و دستاوردهای تمدن مدرن را شرط لازم برای رفع چالش‌های اقتصادی و اجتماعی کشور قلمداد می‌کردند.

با وجود این، برخلاف پاره‌ای تحلیل‌ها ــ از جمله دیدگاه افراد صاحب نظری چون محمدعلی همایون کاتوزیان که سیاست‌های پهلوی را به نفی کلی سنت و بی‌اعتنایی به فرهنگ اسلامی متهم می‌کند ــ تجربه عملی این دوران در بازسازی عرصه ها و فضاهای شهری نشان می‌دهد که کارگزاران مربوطه عمدتاً کوشیدند با کمترین اصطکاک از موانع سنتی عبور کنند و نه این‌که گسستی مطلق با آن‌ها پدید آورند. چنان‌که در دوره پهلوی اول هیچ‌گونه گزارشی از بی‌احترامی به اماکن مقدس یا ممانعت سازمان‌یافته از برگزاری آیین‌های مذهبی وجود ندارد. هرچند مواردی از برخورد با تجمعاتی که با فضاهای جدید اجتماعی در تضاد بودند و نمادی از بی قانونی یا تعدی به حقوق شهروندان به شمار می رفت وجود دارد(منع قمه زنی، یا قانونمند کردن برخی آئین ها).

در مجموع می‌توان گفت رضا شاه و نخبگان دولتیِ هم‌عصر او، فرآیند نوسازی را نه به‌منزله الگوبرداری صرف از غرب و بی اعتنایی عامدانه و ستیزجویانه با سنتهای بومی، بلکه به‌ مثابه پاسخی به الزامات اقتصادی، اجتماعی و تاریخی ایران دنبال می‌کردند؛ کشوری که در عصر قاجار در اغلب عرصه‌های مدرنیزاسیون از تحولات جهانی عقب مانده بود.

به این اعتبار، تحولات شهری تهران را نمی‌توان تقلیدی بی‌ریشه تلقی کرد، بلکه این دگرگونی‌ها پاسخی عملی به الزامات تاریخی بودند که محتوای فکری خود را عمدتاً از آرمان‌های ترقی‌خواهانه مشروطه اخذ می‌کردند. بسیاری از این اصلاحات در واقع حاصل طرح‌ها و ابتکارات روشنفکران مشروطه بود که به پشتوانه اقتدار ساختاری رضاشاه امکان تحقق یافت.


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=189387

نظـــرات شمـــا