کد خبر : 165638       تاریخ : 1402/11/17 10:15:17
ساروج‌کوبی
مروری بر سنت و آداب و رسوم گذشته تنگستان

ساروج‌کوبی

یکی از مصالح ساختمانی  پردوام که هم مناسب مناطق رطوبتی بود و هم در مناطق خشک به‌کار برده می‌شد، ساروج بود.

احمد عبداللهی*  

یکی از مصالح ساختمانی  پردوام که هم مناسب مناطق رطوبتی بود و هم در مناطق خشک به‌کار برده می‌شد، ساروج بود. در اهرم از ساروج بیشتر برای ساخت آب انبار استفاده می‌شد گویی که برای ساخت تنورة آسیا‌ب‌های آبی و جداول و آبراه‌های جوی آب شرب و کشاورزی هم از آن استفاده می‌گردید.

در ایران ساختمان و سدهایی از عهد باستان وجود دارد که مصالح و ملاط ساخت آن سنگ و ساروج است و هنور محکم و استوار به جا مانده است. در روستای «اشی» خاییز تنوره‌های سنگ و ساروجی از آسیاب‌های آبی به جا مانده که از صدها سال پیش خودنمایی می‌کنند و استقامت سنگ ساروج را به رخ می‌کشند و یا در قلعه رودخان شهرستان فومن گیلان بنایی از دوره ساسانیان وجود دارد که در دورة سلجوقیان بازسازی شده از آجر و ساروج است.  

 برای ساخت ساروج لوازم  زیر لازم است: ۱- خاک مشیل (خاک رس) ۲- کاه‌کهنه و پهن که از فضولات احشام همچون خر، اسب و قاطر و علوفه‌های به‌جا مانده از خوراک آنها به وجود می‌آمد و با کود حیوانی به نسبت ۲ به ۳ مخلوط می‌کردند؛ یعنی دو قست کود و کاه و خاشاک و خاکروبه و یک قسمت خاک رس را با آب مخلوط می‌نمودند و از آن شُلِ (گِل) نرم می‌ساختند و اجازه می‌دادند گِل (شُل)چند ساعتی بماند تا مواد مخلوط در خاک خوب خیس شود و قابل انعطاف و پهن کردن روی زمین گردد. پس از چند ساعت که معمولاً از شب تا صبح یا صبح تا عصر به‌طول می‌انجامید، زمینی هموار را جارو زده و از سنگ و خار و چوب و غیره خالی و تمیز می‌کردند. سپس دو نفر با بیل، گل‌های آماده شده را كه اكنون در حد حليم نرم و قابل انعطاف و پهن کردن شده بود، در مافه (زمه) می‌ریختند و برای اینکه دسته‌های مافه به زمین نچسبد، زیر هر دسته مافه سنگی می‌نهادند و برای اینکه گل به راحتی در وقت خالی کردن از مافه (زمه) جدا گردد و به زمین بریزد، قبل از ریختن گل در مافه زیر گل را کاه می‌ریختند تا مانع چسبیدن گل به مافه شود. آنگاه دو نفر که یکی جلو مافه (زمه) را و دومی عقب آن را می‌گرفت، آن را بلند کرده و از گود شلی (گِلی) بالا آمده، مافه را بر روی زمین خالی می‌کردند.  نفر سوم نیز گل‌های خالی شده از مافه را با دست به صورت نازک در حد قطر دو انگشت یا کمتر روی زمین پهن می‌کرد و برای اینکه پس از خشک شدن به‌راحتی از زمین جدا شود، روی زمین را هم کاه می‌ریختند تا بعد از خشک شدن، ساروج خام از زمین جدا شود. آنگاه با چوبی دو متری گل‌های پهن شده را به کرت‌های ۳۰ در ۴۰ یا ۳۰ در ۳۵ سانتیمتری در می‌آوردند و چند روز اجازه می‌دادند تا کاملاً خشک شود.

قلعه رودخان شهرستان فومن استان گیلان

  بعد از اینکه گِل‌های کرت‌بندی شده خشک می‌شد، با بیل و یا دست آنها را از زمین جدا نموده به صورت ایستاده به هم تکیه می‌دادند تا قسمت چسبیده به زمین هم کاملاً خشک شود.

وقتی خشت‌های نامنظم ساروج خشک می‌شد، یک ردیف ایستاده دایره‌وار چیده می‌شد و پس از آن‌که خشت‌های دایره‌ای به شعاع دو و سه متر درست می‌گردید، با بوته‌های خار و خس روی دایره خشتی ساروج خام پوشانده می‌شد. سپس ردیف دوم را روی بوته‌های چیده شده به صورت عمودی می‌چیدند. در این حالت، شعاع دایره دوم کوچک‌تر از دایره زیرین بود. آنگاه یک ردیف دیگر از بوته علف‌ها و بوته‌های سلم و کور و خار اشتر برروی دایره دوم چیده می‌شد.  بعد از آن نیز خشت‌های ساروج را مرتب به شکل افقی بر روی دایره بالایی می‌چیدند و تکه پاره‌های نامنظم و آنهایی را که خرد شده بودند،  با بیل در وسط دایره می‌ریختند و شعاع دایره‌های بعدی را کوچک و کوچک‌تر می‌نمودند تا به شکل گنبد در می‌آمد. آنگاه خاربوته‌های وسط خرمن ساروج را آتش می‌زدند. خارها که آتش می گرفت، خشت‌های ساروج هم که دوسوم آنها پِهِن و کاه بود، آتش می‌گرفت و کم کم تمام خرمن شروع به سوختن می‌نمود اما نه آن سوختنی که شعله‌ور گردد. سپس دو نفر با بیل در اطراف خرمن ساروج می‌چرخیدند و اجازه نمی‌دادند آتش مشتعل شود. هر نقطه‌ای از خرمن را که شعله‌ور می‌گشت با بیل خاموش می‌کردند. هدف از چنین کاری این بود که آتش به درون هرم نفوذ کند.

کار کنترل آتش ساعت‌ها به طول می‌انجامید. گاهی نیز که خرمن به کورسوز می‌افتاد برای جلوگیری از شعله‌ور شدن، آن را با کاسه‌ای آب خاموش می‌کردند.

پس از اینکه آتش به درون خرمن نفود می‌کرد، خرمن ساروج را رها می‌کردند اما هر چند ساعت یک بار به خرمن سرکشی می‌کردند و مواظب بودند که شعله‌ور نشود زیرا اگر خرمن سوراخ می‌شد، و هوا به درون خرمن نفوذ می‌کرد، تمام زحمات ساخت ساروج به هدر می‌رفت. اگر هوا به درون خرمن وارد می‌شد، قسمت عمده یا  شاید تمام خرمن به هم چسبیده و در هم جوش خورده غیر قابل استفاده می‌گردید.

  

نمایی از یک آب انبار ساروجی

بعد از آن‌که آتش خرمن خاموش می‌شد، آن‌را رها کرده به مدت هفت تا ده روز اجازه می‌دادند تا خرمن ساروج خنک شود. بعد از آنکه خرمن کاملاً خنک می‌شد، آن را باز می‌کردند و با ساروج پختة آجری رنگ مواجه می‌شدند. ساروج پخته شده را با بیل کوبیده و به صورت خاک نرم آجری رنگ درمی‌آوردند و بعد از باز کردن گنبد، برای مصرف به کارگاه می بردند.

وسیله حمل ساروج برای فاصله نزدیک ابزاری به نام «بخ» بود که از برگ درخت خرما درست می‌شد. بخ را بر خر نهاده و ساروج را در آن ریخته و به کارگاه می‌بردند اما اگر ساروج برای راه دور بود، آن را با جوالی که از پشم گوسفند و موی بزغاله‎ ها دوخته می‌شد، حمل می‌کردند. ساروج را در جوال ریخته هر دو جوال را با یک شتر حمل می‌کردند. لازم به ذکر است که این ساروج قابل استفاه برای ساخت ملاط نبود و می‌بایست عمل‌آوری صورت می‌گرفت تا بشود با آن ملاط ساختمان درست کرد. اولین کار برای عمل‌آوری، غربال کردن ساروج بود تا نخاله که قطعات درشت ساروج بود، از ساروج جدا شود. دومین کار گل کردن میزان ساروجی بود که برای کار یک روز لازم بود که معمولاً با زنبیل کَیل صورت می‌گرفت.  سپس نوبت خیس کردن ساروج و کوبیدن آن با وسیله‌ای به نام «ساروج کوب» بود. بعد از آن هم نوبت مخلوط کردن ساروج با آب و آهک و تهیه ملاط برای کار با سنگ و ساختن آب انبار، تنوره آسیاب آبی، ساختن جو یا جدول و آبراه و دیوار کشی و مخصوصاً پی‌ریزی ساختمان بود.

  

ملاط ساروج

نحوه کوبیدن ساروج

کوبیدن ساروج معمولاً شب‌ها از سر شب آغاز می‌شد و تا نیمه‌های شب پایان می‌پذیرفت. معمار و یا استاد بنا هر شب با زنبیل ساروج خشک را به میزان مصرف روز بعد کیل کرده و در جایی جدا می ریخت. آنگاه بر روی ساروج‌های جدا شده آب می‌ریختند تا نم‌دار شود. بعد از خیس شدن ساروج آنها را جمع می‌کردند و بعد از آن قسمتی از ساروج های خیس نم‌دار را به صورت دایره‌ای به دور کوپه ساروج به عرض نیم گز و قطر سه انگشت پهن می‌کردند و ساروج کوبان اقدام به کوبیدن ساروج می‌نمودند. حدود یک ساعت طول می‌کشید تا این میزان ساروج که به آن «پاتاله» می‌گفتند، کوبیده شود. وقتی پاتاله اول خوب کوبیده و نرم می‌شد، آن را جمع کرده و پاتاله دوم به صورت اول پهن و کوبیده می‌شد تا اینکه همه ساروج‌های کیل شده به همین صورت کوبیده و جمع می‌شد. اگر ساروج برای ساختن آب انبار بود، باید دوباره کوبیده می‌شد تا کاملاً نرم شود و حالت چسبندگی پیدا کند. در غیر آب انبار یک بار کوبیدن کافی بود و دستمزد ساروج‌کوبان نیز نصف دستمزد روزانة آنها بود.

نغاله و نغاله کوبی: بعد از آن‌که خرمن ساروج غربالی می‌شد کروشه‌ها را دوباره به‌وسیلة بیل و یا گچ‌کوب کوبیده و از نو غربالی شده به‌کار گرفته می‌شد اما ساروجی که از کوبیدن نغاله به‌دست می‌آمد، چندان مرغوب نبود و برای ملاط ساخت آب انبار به‌کار نمی‌رفت.

نواها و اشعاری که ساروج کوبان همراه با ساروج کوبی می‌خواندند تا خسته نشوند، بعضاً به قرار زیر بودند.  ‌اشعار این‌گونه آغاز می شد که یکی از ساروج‌کوبان می‌خواند و دیگران جواب می‌دادند:

الله می جونم الله می؛

الله می جونم ساروج كوب

که جواب داده می‌شد:

الله می‌جونم الله می

و دوبار تکرار می‌کردند:

 مولا علی آغامی

جواب:

الله می‌جونم الله مي

شاه رضا مولامی

جواب:

الله می جونم الله می

بعد از اشعار بالا ریتم و آهنگ ساروج‌کوبی و ضرباتی که بر ساروج فرود می‌آمد، عوض می‌شد و به این صورت اجرا می‌گردید:

مزن شانه بر آن زلف سمن‌سا

جواب:

مزن شانه بر آن زلف سمن‌سا

کُحُل کمتر بکش بر چشم شهلا

جواب:

مزن شانه بر آن زلف سمن‌سا

 فلک در آسمون گم کرده ره را  

جواب:

 مزن شانه بر آن زلف سمن‌سا

فلک در آسمون سنگ می‌تراشد

جواب:

مزن شانه بر آن زلف سیه را

ندانم شیشة عمر کی باشه

جواب:

مزن شانه بر آن زلف سیه را

 سپس ریتم اشعار به گونه‌ای دیگر می‌شد.

مو زینیم نَ تُکُندن (من نخلی به نام زینی را تکان نداده‌ام که رطب و خرمای آن به پایین بریزد و من آنها
را بخورم

که جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تُکُندن

مو زیرش وایسادُم گُردُم جُمُندن (من زیر آن ایستاده، گرز(شاخه) آن را جنبانده‌ام تا خرما از آن بریزد و من بخورم.  

که جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تُکُندن

مو دیرش وایسادُم سنگُم پَروندِن (اما من از دور به نخل سنگ پرتاب کرده‌ام تا رطب و خرمایش بریزد و آنها را
بخورم.

که جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تُکُندن

و با ریتم زیر ادامه می‌یافت:

بکش کنتل که تا زینا کنه بَر

نداری طاقت حمّالی بندر

(کنتل،  دو نصف حلب ۲۰ لیتری بود که با طناب به دو سر چوبی 2 متری بسته و پر از آب می‌شد. کشاورز آن را بر دوش کشیده و با آنها به فصیل‌هایی تازه کاشته شده آب می‌داد.)

و جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تَکُندِن

منظور از بندر هم بوشهر بود که افرادی در آن شهر به کار حمّالی مشغول می‌شدند و در آنجا بارهای مردم را به دوش کشیده جابجا می‌کردند به کودکانی هم که به کار حمّالی می‌پرداختند، «بچه حمّال» می‌گفتند.

ادامه این شعر به‌صورت زیر اجرا می‌شد:

بکش کنتل که شیرینی خرما

به از حمّالی بندر تو گرما

و جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تَکُندِن

بکش کنتل که آغای خویش باشی

به نزد دوست و دشمن خویش باشی

و جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تَکُندِن

بکش کنتل که راحت در پی آری 

ز زحمت وارهی خرما بیاری

و جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تَکُندِن

بکش کنتل که از گُشنه‌ی نمیری

نه تنها خوت دَسِ مردم بگیری

و جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تَکُندِن

بکش کنتل که راحت هاست در پیش

برای خویش و قوم و مرد درویش

و جواب داده می‌شد:

مو زینیم نَ تَکُندِن

سپس ریتم و آهنگ عوض می‌شد:

مو می‌خوام لالا کُنُم اَفتو پَرِ بونه

مرغ زردم گم شده قیمتش گرونه
که جواب نیم بیت اول و مابقی همین بود:

مو می‌خوام لالا كنم

مرغ زرد پاکوتاه گردن بلند ای تاج بلندم

مرغ زردم گم شده قیمتش گرونه

سپس ریتم و آهنگ اشعار تندتر و ضربات ساروج‌کوب محکم‌تر بر ساروج فرود می‌آمد.

پیل (پول) ساروج کوب تو بنگه (بانگ-بانک  ) پیش آغازی سرنگه - تش بگیره عاشقی با جیب خالی که برای نومزادِتَم (نامزدت) هیچی نداری

و در آخر با این شعر، کار ساروج‌کوبی به اتمام می‌رسید:

 ای وای سی مرغ زردم - بعد مرغم خُم(خودم) نگردُم

(ای واویلا وامصیبت از برای مرغ مردن زردم که امیدوارم بعد از مردن مرغ زرد زنده نمانم) و با این شعر تمام می شد:

شوخ شَنگُم شوخِ شَنگُم - شوخ و شَنگ گردن بلندُم  که بقیه جواب می‌دادند: شوخِ شَنگُم شوخُ شَنگ

شوخ شنگِ گیل بلندُم که جواب داده می‌شد: شوخُ شنگُم شوخُ شنگ

شوخ شنگ ای تاج بلندُم که جواب داده می‌شد شوخ شنگُم شوخُ شنگ

*دبیر بازنشسته و پژوهش‌گر فرهنگ مردم   


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=165638

نظـــرات شمـــا