عبدالرسول عمادی
اول کلی توضیحات کسل کننده مجری و نمایش کلیپ و آخر هم نشان دادن چند نفری که در پس پشت قضیه مناظره ناظر بر آن بودند و اما در میانه آن ها در هر مناظره، چهار ساعت جدال که بعد معلوم شد هفتاد درصد مردم اصلا آنها را ندیده اند به این دلیل ساده که مردم تلویزیون نمی بینند و تازه همین سی درصد مخاطب هم اوج شکوفایی تلویزیون ایران بوده است.
در این بیست ساعت مناظره آقای قالی باف تلاش می کرد چهره ای رای آور و منزه از خودش نشان بدهد اگر چه دوست داشت او هم مثل زاکانی بتواند به پزشکیان حمله کند اما حیف که پوششی نبود و نباید این فرصت پنجم و شاید آخرین فرصت رئیس جمهور شدن را این جوری می سوزاند.
وقتی کسی مثل پزشکیان به حرف هایش استناد می کرد نگاهش برق می زد وخوشش می آمد. کلا می خواست بگوید به پیر و پیغمبر او برای ریاست جمهوری خیلی خوب است.
قالی باف آدم بدی نیست موقعیت ها خوب و بدش می کند. یک ماه از رئیس مجلس شدنش نگذشته آمده رئیس آن یکی قوه هم بشود زبل خان اینحا زبل خان آنجا زبل خان همه جا...
جلیلی اما نخوانده ملایی همه چیز دان است هر چیزی حتی روسری دختران را هم در یک عمق راهبردی فرو می برد و از هر مساله ای کوچک هزاران مساله بزرگ و حل نشدنی در می آورد و کلا همه چیز را به بوته تعلیق می برد و وقتی به حرف هایش توجه می کنی احساس می کنی برای همه چیز راه حل دارد اما راه حل هایش همه در بی نهایت هستند و تو تنها تا بخشی از این مسیر گیج کننده پیچ در پیچ بی پایان می توانی او را همراهی کنی و مجبوری در نهایتی به ستوه آمده به او بگویی لطفا کمی از اعماق راهبردی به سطوح تاکتیکی واقعیت برگرد. سرم رفت.
او به پور محمدی و به پزشکیان می گوید چیزی نمی فهمند و چون مساله را نمی فهمند آن را بد مطرح می کنند و لذا نمی توانند مثل او به مسائل به نحو راهبردی نگاه کنند و فکر می کنند که مسائل قابل حل است در حالی که هر مساله ای از نظر او با هزار مساله دیگر مرتبط است و اصلا معلومنیست اول باید کداممساله حل شود تا بعد کدام یک بلکه فقط می توان گفت که در نهایتی که در بی نهایت است همه مساله ها حل می شود.
جلیلی از آنآدم هاست که رئیس جمهور نمی شود ولی مثل محسن رضایی همنیست که بی خیال نامزدی شود او احتمالا تا زمانی در بی نهایت همچنان نامزد ریاست جمهوری خواهد بود.
پور محمدی اما مثل یک وجدان بیدار شده با خودش حرف هایی را واگویه میکند که تو با خودت می گویی بروم این حرف ها را ثبت و ضبط کنم شاید دیگر کسی در تاریخ جمهوری اسلامی از این حرف ها نزد چون کسی تا حالا هم این ها را نگفته است.
جلیلی به او می گوید خواب نما شده ای وچیزی نمی دانی ولی واقعا اینحد از واقع گرایی در صحبت های یک آدمدر اشل پورمحمدی همان به خواب نمایی بیشتر می ماند.
قاضی زاده هاشمی مثل دانش آموز حرافی است که برای گرفتن نمره بیست در درس انشا بیست صفحه انشا نوشته است او وقتی حرف می زند دلت می خواهد تلویزیون خاموش باشد ولی متاسفانه روشن است با صلوات به امامهشتم شروع میکند شاید می خواهد بگوید اهل مشهد است واین را برای خودش امتیازی می شمارد اما مشهدی غیر از اوهم هست شاید این طوری عادت کرده است.
اما پوششی بودن او خیلی تابلو است او رسالتی جز کوبیدن پزشکیان ندارد وقتی نوشته هایش را که حاوی مشتی مطالب سطحی و عوام فریبانه است می خواند برق رضایت در نگاهش می درخشد مخصوصا کهمدل او برای حل مساله ها هم همیشه شاهدی از عملکرد مشعشعش در بنیاد شهید دارد. نوچگی در انتخابات قبلی جایی بهتر از بنیاد شهید برایش جور نکرد او می خواست سه روزه مساله بورس را حل کند ولی رفت و در افق بنیاد شهید ناپدید شد.
زاکانی اما وقتی شروع می کند آدم آرزو می کند ای کاش تلویزیون اختراع نشده بود یا می شد در حین تماشای تلویزیون نصف صفحه اش را که زاکانی را در خود جای داده حذف کرد و به جایش استکانی چای یا فنجانی قهوه نوشید.
او در یککلام برای جایگاه نامزدی ریاستجمهوری آبرویی باقی نمی گذارد و نوشتن هر گزاره دیگری در باره اش از اهمیت این امر می کاهد.
پزشکیان اما پزشک قلبی است با قلبی مجروح. او آدمی اخلاقی است که واقعا نمی داند با این همه بد اخلاقی چهکند؟ گاهی چونماکیان سری بالا می زند گاهی در خود فرو می رود و هی به چپ و راست نگاه می کند تا تحمل خود را تقویت کند و وضع جلسه را تاب بیاورد و آخرش هم میگوید مشکل ما همیناست که آمده ایم با هم دعوا کنیم نه اینکه مشکل کشور را حل کنیم و وقتی هم میگوید راه حل مشکل کشور فرزندان کارشناس ایران هستند جلیلی فوری می پرد وسط که توخودت باید مثل منراه حل هر چیزی را در چنته داشته باشی جلیلی میگوید تو نمی دانی و او می گوید من نمی دانم ولی می دانم که نمی دانم و تو نمی دانی و نمی دانی که نمی دانی.
منبع:
پایگاه خبری تحلیلی پیغام
لینک مستقیم :
http://peigham.ir/shownews.aspx?id=171325