عبدالرسول عمادی
دیشب دوستی با من تماس گرفت و در ضمن گفت و گو پرسید دعوت به کار شده ای؟ گفتم نه و تمایلی برای برگشت به کار دولتی بعد از بازنشستگی همندارم گفت پس چرا در انتخابات وارد شدی؟
پاسخ به این سوال سخت است و هر پاسخی جز درخواست بخشی از کیک قدرت قانع کننده نیست و یکی از دو شائبه ساده لوحی و حماقت یا ظاهر سازی و دروغ گویی را ایجاد می کند.
مگر می شود سیاسی بود و خواهان قدرت نبود؟ اصلا سیاست دانش یا کنش کسب قدرت است.
نمی شود کنش سیاسی انتخاباتی داشته باشی و برای موفقیت یک نامزد تلاش کنی و آنگاه قدرت را به دیگران واگذار کنی؟
به این سوال دو گونه پاسخ می توان داد.
یک.
نه! کنشگری سیاسی امری دائمی است. حضور در ساختار قدرت بعد از انتخابات تداوم همان کنش سیاسی انتخاباتی است و انداختن افسار شتر قدرت بر پشت آن ممکن است این شتر را به خانه اول برگرداند و کنشگر سیاسی نباید تنزه طلبی کند و خودش را کنار بکشد.
یا نباید بیایی و یا اگر آمدی باید تا آخرش بایستی و سهمخود را از قدرت برداری و آرمان هایت را پی بگیری.
اگر در انتخابات آرمان ملی داشته ای بعد از رای آوردن نامزد باید آرمان ملی را پیگیری کنی و اگر آرمان شخصی داشته ای باید پیگیر آرمان شخصی باشی و اگر هر دو باید برای هر دو بجنگی و اگر هیچ کدام پس بدون آرمان چرا وارد انتخابات شدی؟ آدم عاقل کار بیهوده نمی کند و لابد عقلت پاره سنگ بر می دارد و یک تخته ات کم است!
رقیب از صحنه بیرون رفته اما با پا پس کشیدن شما دوباره با تغییر شکل و صورت و تراشیدن ریش هایش به صحنه بر می گردد!
دو.
بله می توان پس از انتخابات راه خودت را بروی و برگردی به تنظیمات قبلی، که نه خانی آمده و نه خانی رفته است. می خواسته ای رقیب از صحنه به در شود و شده است.
مگر همهکارهای عالم را تو باید انجام بدهی بقیه اش به عهده دیگران!
اصلاً آن بخش ریسکی کار را که خطر آفرین بود بر عهده گرفته ای و این بخش کار که مستلزم پیش انداختن خود است و سهم خواهی خوشایندت نیست و کار ناخوشایند انجام دادنش لذتی ندارد که رنج آور هم هست.
از این دوپاسخ کدام گزینه درست است؟
در یکجامعه توسعه یافته، کنشگر سیاسی در چارچوب مرامنامه تشکیلاتی عمل می کند و تابعی از سیاست گذاری ها و رویکردهای حزب و تشکیلات است.
هیچحزبی بعد از پیروزی در انتخابات کنار نمی کشد و اصلا آمده و پیروز شده تا قدرت را به دستگیرد و آرمان ها و اهدافش را دنبال کند و کناره گیری و تعارف قدرت به دیگران در چنین شرایطی بی معنی است.
در یک جامعه توسعه نیافته فاقد ساختارهای تثبیت شده سیاسی اما هر یک از این دو پاسخ می تواند درست باشد و به روحیات و سلیقه فرد بستگی دارد.
واقعیت این است کهکنشگری سیاسی در جوامع بی شکل یک جور فدا شدن است یا فدا شدن فرد یا فدا شدن اخلاق.
در جامعه سیاسی بی شکل فعالیت های بعد از پیروزی در انتخابات گاه دیسیپلین اخلاقی شما را به خطر می اندازد و مجبور می شوی خار در چشم و استخوان در گلو بمانی و دم بر نیاوری و یا به بازی در زمینی بروی که در آن دغدغه اخلاق در چالش قدرت طلبی به کل رنگ می بازد.
کنشگری سیاسی در جوامع بی شکل با کنشگری اخلاقی وجوه اشتراک زیادی ندارد.
منبع:
پایگاه خبری تحلیلی پیغام
لینک مستقیم :
http://peigham.ir/shownews.aspx?id=173373