کد خبر : 185935       تاریخ : 1404/01/23 09:24:14
سروده هایی هم‌سایه‌ی سینما و موسیقی
نگاهی به چهار مجموعه شعر "امید غضنفر"

سروده هایی هم‌سایه‌ی سینما و موسیقی

همان گونه که در آغاز نوشتار مطرح شد، یکی از ویژگی های برجسته‌ی شعر امید غضنفر، مولفه‌ای چون روابط بینامتنیتی است که به این شعرها عمق بخشیده و مخاطب حرفه‌ای را در هنگام خوانش به تفکر و پیگیری مستمر وا می دارد به گونه‌ای که او را به واحه‌ای متفاوت معنایی برای کشف روابط پیدا و پنهان شعر با درون و بیرون خود شعر می کشاند.

علیرضا عمرانی  

سال هاست که "امید غضنفر" عزیز را می شناسم و با شخصیت چند سویه‌ی وی آشنایی دارم. او در حوزه‌هایی مختلف چون روزنامه‌نگاری، شعر، طراحی، عکاسی، ترانه سرایی، مدیریت انجمن ها و نشست‌های ادبی فعالیتی چشمگیر داشته که پرداختن به فعالیت‌های‌اش در هر یک از این حوزه‌های ادبی، فرهنگی و هنری مجالی ویژه می طلبد. از این رو چند دهه تلاش در عرصه‌های یادشده، جایگاه وی را در گستره‌ی ادبیات و فرهنگ جنوب تثبیت کرده است.

در این مجال، من فقط از چند جنبه مثل بینامتنیت، روایت گری ،زبان و کارکردهای حجمی نگاهی داشته‌ام به چهار مجموعه‌ی شعری که از اوایل دهه‌ی ۸۰ تاکنون از او منتشر شده است؛ چهار اثری که نشان دهنده‌ی شیوه‌ی برخورد وی با پدیده های جهان هستی، زبان و ... می باشد.

این مجموعه های شعری عبارت اند از: بی‌باتویی‌ها (نشر شروع: ۱۳۸۴)، فریم های شهرنگاتیو (نشر شاملو: چاپ اول ۱۳۹۶- نشرهلیله: چاپ دوم ۱۳۹۹)، سینماشعر (نشرنای بند؛ ۱۴۰۰)، مرثیه برای بود شده ها (نشر هامون نو: ۱۴۰۱).

  

توجه به اسطوره‌های ایرانی، یونانی، ٱیینی، آفرینش، دغدغه‌های فلسفی، انتقادهای اجتماعی، بیان رنج مشترک انسانی، حسرت آرمان‌های سرکوب شده، میل به جست و جوی جاودانگی، بیان تعارضات درونی انسان معاصر در مواجهه با مفاهیم هستی و مرگ، اندیشه‌های تنهایی و ... در موقعیت‌هایی روایی و داستانی در شعرهای مجموعه های یاد شده پر رنگ جلوه گر شده اند. شاعر در گفت و گو با متون پیش از خود در ارتباطی بینامتنیتی با تصویرسازی‌های مبتنی بر نماد و استعاره، گاه با اسطوره‌های آفرینش و اساطیر ایران و یونان پیوند برقرار می کند و گاه با اشاره به شخصیت‌های هنری و داستانی و رویدادهای تاریخی و اجتماعی، فضایی را خلق می کند که انسان و دغدغه های‌اش در مرکز آن قرار می گیرند. دراین مسیر، "زبان" نیز اهمیتی ویژه می یابد؛ به گونه‌ای که موسیقی درونی واژه‌ها، ترکیب سازی‌ها، واژه‌های توصیفی، گاه با تکرار و تاکید، لحنی شاخص به شعرها داده و در ارایه‌ی مفاهیم بنیادین فکری شاعر، موفق عمل می کنند.

همان گونه که در آغاز نوشتار مطرح شد، یکی از ویژگی های برجسته‌ی شعر امید غضنفر، مولفه‌ای چون روابط بینامتنیتی است که به این شعرها عمق بخشیده و مخاطب حرفه‌ای را در هنگام خوانش به تفکر و پیگیری مستمر وا می دارد به گونه‌ای که او را به واحه‌ای متفاوت معنایی برای کشف روابط پیدا و پنهان شعر با درون و بیرون خود شعر می کشاند. "بینامتنیت، مبتنی بر این اندیشه است که متن، نظامی بسته، مستقل و خودبسنده نیست بلکه پیوندی دوسویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد. می توان گفت که در یک متن مشخص هم مکالمه ای مستمر میان آن متن و متونی که بیرون از آن متن وجود دارند جریان دارد؛ این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند" (ایرنا ریما مکاریک، ۱۳۸۴) این ایده "ژولیا کریستوا" بیانگر آن است که گاه متن موجود در گفت و گو با متون پیش از خود می تواند به متنی دیگر، جدید با ساختی دیگرگون تبدیل شود و این روند زایایی یک اثر ادبی را استمرار می بخشد.

در این جا نمونه هایی از روند مکالمه‌گری به شیوه‌ی اشاره و ارجاع نشان داده می شود که ضمن این که به شعرها عمق بخشیده، لایه های متفاوتی را نیز در بستر روایت های تازه و شگفت خلق می نماید: اشاره به اسطوره های ایرانی، یونانی، آفرینش و دینی در مجموعه ی "بی باتویی ها" (شعرهای تراژدی، viva  la  murte، در سور گل سوری، خطابه ی زمین، بابک، مرگ ِ مرگ، ۶۶۶)، اشاره به نام های هنری و ادبی، رویداد های تاریخی و اجتماعی در مجموعه ی "فریم های شهر نگاتیو" (شعرهای ۲، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۲۹، ۳۱، ۴۶، ۵۵، ۵۶)، اشاره به شخصیت های داستانی و سینمایی در مجموعه ی "سینما شعر" (شعرهای ۴، ۸، ۹،  ۱۸، ۲۷، ۴۰، ۴۱، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶)، اشاره به رویدادهای آفرینش، رخدادهای اجتماعی، فرهنگی و هنری ، شخصیت های هنری و داستانی در مجموعه ی "مرثیه برای بود شده ها" (شعرهای ۱، ۳، ۶، ۹، ۲۱، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۴۷).

نکته‌ی ارزشمند این است که این گونه مکالمه گری و روابط بینامتنیتی در بیانی تصویری و اغلب با رویکردی "نمادین" و "استعاری" شکل گرفته اند. از هر مجموعه به ذکر نمونه ای بسنده می کنم.

از "بی باتویی ها": سیزیف های خسته را‌ /دیگر /تاب بر دوش کشیدن سنگ پاره نیست / گیلگمش دلاور /بی سودای جاودانگی /با تاجی از خاربوته / به پندار پادشاهی جلجتاست (viva la murte).

از‌ "سینماشعر": دخترک قرمز پوش/نقش تو /در ذهن اسپیلبرگ بود /نام تو /در فهرست شیندلر /نه (شعر ۴۰).

از "فریم های شهرنگاتیو": بر این وطن/که گذشته است؟ / سرسلسله /خواجه ی جهل و جنون /سراسر سلسله /کرمان های بی نگاه /فین های خیس ِ خون /چند امیر /بایسته بود کبیر /تاجغرافیای جیغ /رها شود /از تاریخ تیغ (شعر ۱۳).

از "مرثیه برای بود شده ها ": کتاب سرایی /کباب سرا شد /باغ آینه /بوی جگر سوخته گرفت /و با هر هجوم /تکه های داغ دل /پیچیده شد /میان برگه های بیگانه /چند سطر تهوع / پاشید از حسرت سارتر (شعر ۳).

ویژگی دیگر شعر امید غضنفر، روایت گرایی است. بافت شعر به گونه ای شکل داده شده که نقش پر رنگ مولفه های موقعیتی (زمان - مکان) در پنهان ِ خود داستانی را می آفرینند. شاعر در برخورد با شخصیت های اسطوره ای و رویدادهای تاریخی و حوادث اجتماعی به گونه ای عمل می کند که فراتر از یک گزارشگر با اتمام آن رویداد در بستر زمانی و مکانی، خود پدیدار شناسانه  روایت برتر ِ دیگری را آغاز می کند و انسان ِ معاصر را در مرکز آن قرار می دهد. در واقع این کارکرد شاعر مدرن است که با نگاه به یک سنت تاریخی، اسطوره ای، ادبی در یک موقعیت غیبت،  اقدام به حضور آن در میان تجربه های زیستی انسان معاصر می کند و در این مسیر، استعاره و نماد نقطه ی اتکای تصویر واقع می شوند.

از دیدگاه "ریکور": "استعاره جنبه هایی از تجربه ی ما را آشکار می کند که خواست به بیان درآمدن دارند، ولی نمی توانند به بیان درآیند." (پل ریکور ، ۱۳۷۳).

در این راستا تصاویر نمادین و استعاره ای در اغلب فضاها از طریق تقابل به آشکارسازی تضادهای درونی انسان می پردازند: مرگ / زندگی، دیروز / امروز، امید / نومیدی، غم / شادی، سکوت /فریاد. کارکردهای روایی در مجموعه ی "بی باتویی ها" را در این شعرها می توان دید: شعرهای شاملو ،عیسا دیگر ،فارنهایت ۴۵۱ ،تراژدی ، viva  la  murte ،مرگ مرگ ، کویری ،۶۶۶ ،از هنوز تا هیچ ، تفسیر ،خطابه ی زمین ،بابک ، شعر ،حسرتی.

از مجموعه‌ی "سینما شعر": شعرهای ۱ ،۲، ۹ ،۱۸ ،۱۰ ،۲۹ ،۴۲ ،۴۶.

از مجموعه‌ی "فریم های شهر نگاتیو": شعرهای ۳، ۱۰ ،۱۷ ،۱۸ ،۲۴ ،۲۹ ،۳۲ ،۳۳ ، ۳۵ ،۳۶ ،۳۹ ،۴۱ ،۴۸ ،۴۹ ،۵۰ ، ۵۱

از مجموعه‌ی "مرثیه برای بود شده‌ها": شعرهای ۱ ،۳ ،۹ ، ۱۰ ،۱۱ ،۱۳ ،۱۵ ،۱۶ ،۲۲ ، ۲۸ ،۳۱ ،۳۲، ۳۵

همان گونه که مطرح شد، تصویر سازی‌های نمادین و استعاره ای در یک رویکرد وصفی، روایت مورد نظر شاعر را با تکیه بر دو مولفه‌ی موقعیتی زمان و مکان تا انتها پیش می برند. از "بی‌باتویی‌ها": از دیروز ِمجنون می آیم /با پاپوشی /به رنگ سوگ سیاووش /آنک /گام برنهادم /در معبر گُر گرفته ی مجنون /و پاهم پای سیاوش هم زاد /در سورگل سوری /گذشتیم /از آزمون ناگزیر آذر (درسور گل سوری). شخصیت اسطوره ای "سیاووش " دراین روایت ، نماد فداکاری و اشاره به مبارزان از جان گذشته ی وطن است و "آذر" نماد عرصه های جنگ و میدان مبارزه است.

  

از "فریم های شهرنگاتیو ": اگر نقاش نازی/ کودک می ماند/ سراسر بودن/ آن گاه/ به جای آوشویتس/ بر زمین/ خورشید می کشید/ با خانه ای چهار رنگ/ رویا می شود/ جهان/ اگر آدولف ها/ از کودکان/ بیاموزند/ عشق/ برتر از همه چیز/ و هیچ چیز/ برتر از عشق نیست (شعر  ۸) دراین جا شاعر توانسته "آوشویتس" را از جایگاه تک معنایی "اردوگاه شکنجه و کار اجباری" آلمان نازی به سطح نمادین "سرزمین ظلم و کشتار و نابودی انسان ها " تبدیل کند و با اشاره به نام "آدولف هیتلر" تمامی دیکتاتورهای تهی از عشق را به باد انتقاد بگیرد.

از "سینماشعر ": دیگر/ به سر رسیده/ سودای صلح حوصله سر بر/ و برجاییان آدولف/ پندار سومین جنون جهانی/ در سر/ کبوتر سیاه پر/ می چکد برجنازه ی زیتون (شعر ۱۰). "سومین جنون جهانی" استعاره ای شاعرانه از "جنگ جهانی سوم " و "زیتون " نماد صلح و دوستی ست که در مواجهه با جنون جنگ طلبان از بین رفته است. شاعر با تقابل جنگ و صلح ، تضاد درونی و تنش های انسان معاصر را به تصویر درآورده است.

از "مرثیه برای بود شده ها": دو حدقه ی حفر شده/ در پوسته ای کویری/ که روزی/ امید می خواندند/ از گلوی نگاهی دریایی/ دو خط موازی بی روزن/ که لبالب/ لب-خند می سرودند/ وقت بوسه ی ترانه/ و انبوهی شیار درهم تنیده/ که تقویم سال های رفته را/ به رخ کشیده اند (شعر ۱۳). در این روایت وصفی، "دوحدقه ی حفرشده" استعاره از گودی چشم هاست و "پوسته ای کویری" استعاره از چهره ی بی رمق و شکسته ی شاعر است که روزگاری سرشار امید بوده اند و لبانی که ترانه ی لبخند می سرودند و اکنون با گذر زمان، بی لبخند و شادی مانده اند. در این جا نیز شاعر به زیبایی با تقابل جوانی و پیری به بیان حسرت ها و دغدغه های درونی انسان می پردازد.

ویژگی مهم سوم که کارکردی برجسته در مجموعه شعرهای موردنظر دارد، نحوه ی برخورد شاعر با "زبان" است. در مورد زبان باید گفت که زبان در وجه دلالت گرایانه ی خودش هم به توضیح جهان اقدام می کند هم می تواند خود را موضوع شناخت قرار دهد و نیز با توجه به برخورد کاربران ، بین خود به عنوان یک نظام دلالت گر با نظام های دلالت گر دیگر ارتباط برقرار کند. مثلا به کاربردن جملات رسمی و کلمات غیر شکسته، دلالت بر توانمندی سخنران در "خطابه" است و به نوعی پایگاه اجتماعی وی را نشان می دهد و در اعتبار طبقه ی فرهنگی وی نقش ایفا می کند. در شعر نیز نوع برخورد شاعر با زبان می تواند ایستگاه انسانی و زیست بوم فرهنگی و ادبی وی را در نزد مخاطبان نشان دهد. در چنین موقعیتی است که هویت یابی که یکی از دغدغه های شاعر در شعرش می تواند باشد، اهمیت پیدا می کند. این مهم در شعرهای امید غضنفر پر رنگ‌ است  و در این جا نقش "طرز اندیشیدن" بسیار جلوه گر می شود.

"رولان بارت" بر این باور است که: "اندیشه ها و درون مایه های آثار ادبی، کمتر مورد توجه من است و بیشتر به طرزی می اندیشم که جامعه به یاری آن، اندیشه ها و درون مایه ها را در اختیار خود می گیرد تا آنها را دستمایه ی چند نظام دلالت گر سازد ." (رولان بارت ، ۱۳۶۸)

شیوه‌ی برخورد این شاعر با زبان، دلالت گرایانه  است؛ یعنی از آهنگ کلمات و واج آرایی و قرینه سازی های نحوی، موسیقی ضروری درونی شعر را خلق می کند. در این جا متوجه می شویم با توجه به حضور پر رنگ "تصویر"، "زمان"، "حرکت"، "مکان"، "صفت "، حضور "صدا" نیز از این طریق در شعرهای وی پر رنگ جلوه گر می شود. میل به ترکیب سازی های خلاقانه، واج آرایی، گزاره های کوتاه، لحن خطابی و گاه امری، صفات انسانی، فعل های حرکتی و.... در ساختاری ایجازگونه، متنی را به وجود آورده که هر یک از عناصر، حضور دیگری را ضروری می داند؛ از این رو کلمات، نقش تکمیلی پیدا می کنند نه تاییدی و حضورشان به ادامه ی شعر در بستر روایت های مورد نظر کمک می کند.

به طنین موسیقیایی برخاسته از هم نشینی واژگان در این سطرها گوش دهید و لحن شکل یافته ی راوی که موقعیت اندیشگی و فرهنگی وی را با بار عاطفی خاص به مخاطب انتقال می دهد. به ذکر نمونه هایی می پردازیم.

  

از "بی باتویی ها": رنج ناله ی نارنج و /سوگ مویه ی سایه /و صبوری یک عشق /در نجوای من و هم سایه (ازگلبانو تادانوش). هقهقه ی رویای پادرگریز مرا/ به قهقهه/ می خندد (کویری). در آغاز شیطان بود/ آمیزه ی تسبیح و تلبیس (۶۶۶). برجاییان شام آخر/ خون مسیح دوباره را/ به ضیافت ظهور/ درجام جمجمه/ می نوشند (تا انفجار صفر). شراع مشتعل برافرازید/ تا کرانه ی هم خوابگی جنین و جمجمه (همسرایان). در مامن من/ تو/ به جست وجوی تویی/ من و/ تو/ ما را/ می یابیم/ نه در تن ها/ که در تنی/ تنها (دریافت). سین هشتم/ سوگ دیرساله/ بر سفره ی حسرت (بچه های گورستان). یک آسمان/ شب در نمی/ در شبنمی (کوتاه به روایت میم). طرحی از تلاش ترد تکه ی تاریک (تفسیر). سایه در سایه/ من و تو/ هم سایه ایم (هارمونی). سکون سیاه دیرسال/ سایه گسترده ست/ بر دقایق آفتاب (شعر) کیفی پر از کیف کودکانه (حسرتی).

از "سینما شعر": کبیسه فرود آمد/ این کابوس فراز شده (۱). پرتی های پرت شده/ از ارتفاع لی لی پوت (۴). زنجموره ی رنج/ در جار زنجره (۵). شاید این گوی سوگوار / در زلال گنگ گاندی/ و جاری بخشش تو/ آرامش یابد (۹). کودکی/ بادبادکی/ تکه تکه/ درباد (۱۸). به جای قلبک های بی حوصله/ و موجی از ایموجی/ عشق را هجی کن (۳۴).

از "فریم های شهرنگاتیو": هستن دکارتی هم/ هستی ست/ من اما/ عاشق ام/ پس هستم (۶ ). حالا که بیگانه ای/ با نگاه بوگارتی/ بگذار/ اعتراف بمانم (۱۲). چند امیر/ بایسته بود کبیر/ تا جغرافیای جیغ/ رها شود/ از تاریخ تیغ (۱۳). شاعران/ غریب می میرند/ سرشار حس بی پناهی/ مثل حسین پناهی (۱۶). در تهوع تکرار/ لخته ای من/ زردابه بالا می آمد/ از زار ِزن (۱۷). تخت های با تاب دو تن/ حتا/ تن پوش دو تنهای اند (۲۰). رحِم/ به تو رحم کند/ که نیایی (۲۸). در دم ا دم درد/ چه دورند/ آدم ها (۳۴). گرداگردش/ آرواره های گول/ گرم ِ ورار (۴۹).

از "مرثیه برای بود شده‌ها": دریغادریغ/ که سروده های آدم/ مرثیه ماندند/ درقالب قابیل (۱). سده ها سپری شد/ و من/ زمانی/ زخمی چنگ چنگیز/ و دیگر زمان/ رنجور جور تیمور (۱). کتاب سرایی/ کباب سرا شد (۳). تنهایی/ یعنی/ از حال پرملال/ به خاطره/ گریختن (۱۴). من مانده/ با کمی هنوز و/ دل گردی های گرد ِ دیگر هیچ (۱۵)۰ پیرامون ام/ یک در ورودی/ بی درکی از ورود (۲۲). برداشت اول: یک سالخورد درون/ درخردسالگی/ برداشت آخر: یک خردسال درون/ در سالخوردگی (۲۴). گوشی های گنگ/ بی درکی از صدا/ گورهای واژه اند و/ گهواره های هیروگلیف(۳۴). تن های تا شده ی تب دار/ گرد ته مانده ها/ می چرخند/ درسلف سرویس سیار (۳۵).

این گونه برخورد شاعر با واژگان نشانگر آن است که همراهی موسیقی و تصویر چقدر می تواند تاثیر عاطفی بر مخاطب بگذارد و در انتقال اندیشه موفق عمل کند. البته دراین مجموعه ها ما با گزاره های هم قرینه و ترکیبات تقابلی و حذف به  قرینه هم مواجهیم که هر کدام نقشی پر رنگ در خلق موسیقی درونی شعر دارند.

در ساختار نحوی نیز گاهی برخورد شاعر، متفاوت و فرمالیستی است یعنی با آشنازدایی، روایت معمول نحوی را بر هم زده و با ایجاد تعلیق، دلالت دیگرگونه ای از زبان را نشان می دهد. این نمونه ی برخورد با زبان از مولفه های شعر حجم به شمار می آید و در این جا شاعر نیز با رویکردی حجمی، فضای شعر را عمقی دیگر می بخشد.

"رویایی" در مجموعه ی "از دوستت دارم " سروده: "از تو سخن از به آرامی/ از تو سخن از به تو گفتن/ از تو سخن از به آزادی/ وقتی سخن از تو می‌گویم/ از عاشق از عارفانه می‌گویم/ از دوستت دارم/ من با گذر از دل تو می کردم / من با سفر سیاه چشم تو زیباست/ خواهم زیست/ من با به تمنای تو خواهم ماند/ من با سخن از تو خواهم خواند " و این گونه ساختی دیگرگونه در نحو پیاده می کند و آشنازدایی می نماید. این گونه ی زبانی در اواخر "بی باتویی ها" دیده می شود: "بی باتو که باشم / تاب مرا هم ندارد/ من/ در بابی تو بودن" یا: "می خواهم در لحظه ی رسیدن رفتن/ با رویای دیروز آن روز ای کاش نمی دیدم ات/لبانی/ تابوت دوستت دارم/ زمزمه سازد باز. گاهی جمله در جایگاه اسم قرار گرفته و گاه اسم به همراه نشانه همراه خود در جایگاه متممی نشسته است. از سینما شعر : " دیری ست/ دوستت دارم را/ می نویسم/ باعشق ( ۳۴). جمله در جایگاه اسم نقش مفعولی پذیرفته است. از "مرثیه برای بود شده ها": آمدم/ چون همیشه ی سال ها / به سمت یک هرگز نیامدن (۱۵) یا: از دل ها رفتن/ در زمانه ی هر آن که از دیده رود (۶) که جمله در جایگاه اسم، نقش مضاف الیهی پذیرفته است. از "فریم های شهر نگاتیو " این نمونه زیباست: "مرگ تر از مرگ بود/ زندگی/ بود تو اگر نبود/ حالا/ هست تر از هرچه هستم/ وقتی نفس می کشم/ هوای وقتی تو باشی/ و نیست تر از هرچه نیستم/ وقتی لحظه های تو نباشی را/ بمیرم/ در خالی میان دو تپش( ۹ ).

  

در پایان باید تاکید کنم که اشعار امید غضنفر هر یک امضای خاص وی را دارد و این ثبات، حاصل فضایی سرشار از تمرین و تجربه های فراوان شعری ست که وی سال ها در آن نفس کشیده است. هرکدام از شعرهای مجموعه های یاد شده از کانون های قدرتی تشکیل شده اند که در یک همکاری هنری، شعری قدرتمند خلق کرده اند؛ چه از نظر زبان و چه از بعد تفکر و اندیشه.

در فرصتی اندک، فقط مجال این بود که از سه حوزه، شعرها مورد بررسی قرار گیرد. از دریچه ی فرم ، عاطفه، ساختار، واکاوی روان شناسانه، برخوردهای پدیدارشناسانه با جهان و مبانی اندیشه ورزی نیز -که هر یک فرصت بسیار می طلبد- این مجموعه ها شایسته ی بررسی اند. هریک از این مجموعه ها از نمونه های موفق شعر معاصر به شمار می آیند.

ياری نامه:

الف) بارت، رولان (۱۳۶۸)، نقد تفسیری، ترجمه ی محمد تقی غیاثی، تهران، انتشارات بزرگمهر

ب) ریکور، پل (۱۳۹۶)، زندگی در دنیای متن، ترجمه ی بابک احمدی، تهران، نشر مرکز

ج) مکاریک، ایرناریما (۱۳۸۴)، دانشنامه ی نظریه های ادبی معاصر، ترجمه ی مهران مهاجر، محمد نبوی، تهران، نشر آگه


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=185935

نظـــرات شمـــا