کد خبر : 186177 تاریخ : 1404/02/17 09:40:12 «دِشک» و یا تراخم چشم و درمان آن با یک حبه قند از بیماری هایی که در حدود شصت سال پیش از این در میان کودکان وجود داشت «تراخم چشم» بود. این بیماری اگر درمان نمی شد کودک را کور می کرد. نبود بهداشت کافی و استفاده از آب های غیر بهداشتی اغلب کودکان صبح ها که از خواب بر می خواستند ملاحظه می شد که چشم هایشان وَرَم کرده و به هم چسبیده است طوری که قدرت باز کردن چشم های خود را نداشتند احمد عبداللهی از بیماری هایی که در حدود شصت سال پیش از این در میان کودکان وجود داشت «تراخم چشم» بود. این بیماری اگر درمان نمی شد کودک را کور می کرد. نبود بهداشت کافی و استفاده از آب های غیر بهداشتی اغلب کودکان صبح ها که از خواب بر می خواستند ملاحظه می شد که چشم هایشان وَرَم کرده و به هم چسبیده است طوری که قدرت باز کردن چشم های خود را نداشتند که در این موقع با آب ولرم و یا چای نیم گرم چشمان کودک را با پنبه می شستند تا بتواند چشم را باز کند. جوش های زیر پلک چشم کودک را آزار می داد. همیشه دستمالی روی چشم های کودک بسته بود تا نور خورشید او را نیازارد. خلاصه اوضاعی بود وصف ناپذیر. جوش هایی که زیر پلک چشم ظاهر می شد و موجب درد و ناراحتی او می شد را دِشک می گفتند. در ان وانفسا زنانی بودند که با مهارت و به راحتی درد و آلام کودکان چشم درد را درمان می کردند. زنان روستایی کودکان خود را برای درمان درد چشم پیش آن زنان ماهر که خانم حکیممی گفتند، می بردند. خانم حکیم دستور می داد چشم ورم کرده را با آب نیم گرم شسته و خشک کنند. آنگاه دستور می داد دست های کودک از پشت گرفته و یا بسته شود که پدر و یا مادر این کار را انجام می دادند . دست های بچه از پشت گرفته می شد. خانم حکیم با دست پلک های چشم را به طرف خارج بر می گرداند و یک حبه قند بر می داشت و قسمت صاف قند را روی دانه های دشک ( تراخم) می کشید که فریاد کودک بلند و چشم پرخون می شد. بعد از آنکه کار تمیز کردن پلک اول تمام می شد و همه دانه ها دشک ترکانیده و صاف می شد نوبت به پلک دیگری می ر سید. پلک دوم چشم را هم به سمت بیرون بر می گرداند و با یک حبه قند صاف دیگر به روش چشم اولی جراحّی می نمود. سپس پلک های چشم دیگر را به شیوه چشم اول درمان می کرد خون تمام چشم ها را فرا می گرفت. دو چشم پر از خون می شد. بعد از اینکار خانم حکیم چشم های کودک را با آب جوشانده ی نیم گرم می شست و با پنبه تمیز که معمولاً پنبه نو و کار نرفته که تمیز بود روی چشم های کودک گذاشته با دستمال تمیز می بست و به خانه می فرستاد که بعد از چند روز چشم درمان می شد و مادر و کودک برای سپاسگزاری خدمت خانم حکیم می رفتند و گاهاً هدیه ای که می توانست مرغ و یا خروس، کاسه روغن و یا ماست و یا کیسه ای دوغ بود، برای حکیم درمانگر می بردند. حکیم چشم کودک را معاینه می کرد و می گفت خدار رو شکر تمام دشک ها بر طرف شد و دیگر مشکلی ندارد که درست می گفت و تراخم چشم برای همیشه بر طرف می شد. منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام لینک مستقیم : http://peigham.ir/shownews.aspx?id=186177