مینا درعلی
دستی آرام نوشت: "شمارهی هزار"... با خود گفتم: هزار!
چه سالهایی گذشته و چه واژههایی بر این میز روی کاغذ ها ثبت شدهاند. گاه شعری دلنشین، گاه رویدادی، خبری، درد دلی و داستانی و هزار موضوع دیگر را در خود به عاریت گرفته است.
هزار شماره، نه فقط عددی بر صفحه که لحظات زیستن مشترک بین کاغذ، قلم و نویسنده است؛ زیستنی از سر انتقال تجربهی یکی به دیگری برای بهتر دیدن؛ اندیشیدن و زیستنی متفاوت.
احساسی مرا وادار می کند تا بگویم هر دو پیر شدهایم، اما پیری رسانهای تو هنوز هم تازه است و من.....!
باید اعتراف کنم دلتنگ شمارهی اول این نشریه هستم، نسخهای که سفید بود و کم کم جوهر کلمات را در خود حل کرد تا امروز که دارد بر صفحههای مجازی می دود تا به آیندهای نه چندان دور اما متفاوت با فضای اولیناش برسد.
دوست دارم بدانم که آن اولین آیا به این هزارمین میاندیشید؟ فکر می کرد که روزی کلمات را بر صفحهای سفید یک لپ تاپ یا یک کامپیوتر حفظ و نگه داری کند؟ آیا می دانست که مردم دیگر کمتر به بوی کاغذ و جوهر اعتیاد دارند، می دانست که دیگر گرفتن خودکار در میان انگشتان، تاولی را بر آن ها نخواهد نشاند.
باز هم به هزارمین شمارهی این نشریه فکر می کنم. راستی... پیغامی که میلیونها پیغام را در دل خود دارد، این روزها به چه میاندیشد؟ آیا خوشحال است که دوستان بسیاری دارد که قلبشان برای نوشتن هنوز هم می تپد. من برای خودم خوشحالام که می توانم در ماندگاری این نشریه سهیم باشم، هر چند کوچک اما بی نهایت لذت بخش مانند هزار نسخهی نشریهی پیغام که روزی روزگاری کاغذی بود و باور کرد می تواند حرف بزند، مانند درختی که هر بار رویش می نوشتند، قدرتمندتر می ایستاد و همواره در لحظههای شادی و غم مخاطبان سهیم بوده وهست.
سالها گذشته است. نویسندگانی بسیار آمدند و رفتند و این نشریه همچنان ایستاده و پیغامی در دلاش حمل می کند. دستی دیگر آمده تا آرام بنویسد:
شمارهی "هزار"مبارکمان باد.

منبع:
پایگاه خبری تحلیلی پیغام
لینک مستقیم :
http://peigham.ir/shownews.aspx?id=187586