رسول سعادت نیا- وکیل پایه یک دادگستری
در میانهی دود و باروت و آوار، میان آتش و موشک و پهباد، زنده یابانی هستند که زندگی را دوست دارند و برای زنده ماندن ما از جان خود میگذرند و نگاه مهربانشان ترا به جنون، به بُهت، به سرگشتگی و بی هویتی میکشاند که مگر میشود تو خود را اشراف مخلوق بخوانی و او را دون، پَست و ناپاک ببینی به گونهای که به هفت دریا پاک نشوند؟! چگونه اشرف مخلوقی هستیم که دائم در حال چنگ و دندان نشان دادن به همدیگریم!!! . چگونه خود را نشان و آیت آفریننده میبینیم وقتی جز خود نمیبینیم، به حق غیر از این است که آئینهی دلها کدر شده و جز به چشم ظاهر بین سر، فقط فقط خود نگر و خود بینیم و هرگز به پند حکیم طوس توجه نداشتیم که سرود:
«به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دو بیننده را »
به راستی چگونه موجودی هستیم؟ آیا سوای بر ظاهر انسان گونه خود به واقعیت درونی خود توجه کردهایم؟! باطنی که در آن می تواند از فضیلت عرش تا رذیلت فرش به یک چشم بر هم زدنی سقوط نمود به سانی که قعر چاه ویل در برابرش اوج باشد. آنجاست که مصداق بارز و کامل كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلّ است و جنگها و جنگها مثال روشن این خوی پلید است. درازنای تاریخ گواه هست که هیچ حیوانی به قدر انسان به زیستگاه خود، به همنوعان خود ناروا روا نداشته است. آیا قرار بر حیوان ناطق بودنمان و فهم این بود؟!
وقتی در اخبار می خوانی چارلی و آلوین به همراه ۴۹ سگ تجسس از سراسر کشور برای کمک به آدمها در جنگ ١٢ روزه آمدند و توانستند ۱۴ نفر را زنده و ۱۸۸ پیکر بیجان را زیر آوار بیرون بکشند و در این تلاش ، هر یک به قصهای پر غصه جان باختند. از خود میپرسی اینان کجایند و ما کجائیم؟! ما به کشتن همدیگر دلشادیم و آنان در غم ما نالانند و جان میبازند. مگر می شود به نگاهشان خیره شد و آرزوی بودنی چون بودنش نکرد!؟
و با خود مرور میکنم رفتار ما با مردم مهاجر عزیز افغانستانی که پارهای از ایران بزرگ بوده و هست چگونه است؟! مردمانی که منش، آداب و رسومشان جزء جدایی ناپذیر فرهنگ اصیل پارسی است و قند پارسی، زبان شیرین و مشترک ماست.
با خود مرور می کنم در این کوچاندن ناگهانی که درپی جنگ؛ شدت گرفته، چه بسیارند دختران ایرانی که به جهت ازدواج با این مهاجران مجبور به ترک وطن هستند؟! چه بسیارند کسانی که در ایران متولد شدهاند و تعصب و عرقشان نسبت به ایران اگر از ما بیشتر نباشد کمتر نیست و مقررات تابعیتی ایران، آنان را ایرانی میشناسد و میبایست از کلیه حقوق شهروندی این سامان برخوردار باشند. که نمونه آشکار آن افراد مشمول بند ۴ ماده ٩٧۶ قانون مدنی است.
اما اما اینک به بهانه گسترش نفوذی، به ناگاه از خانهاشان آواره و به آن سوی مرز فرستاده میشوند؟! حال آنکه رد پای نفوذیان در تصمیم سازان و تشویق گران جمعآوری پول برای ترور ترامپ و نتانیاهو، در مخالفان برجام و میزه مذاکره، در مردم ستیزان آغلاندیش، در دوقطبی سازان جامعه به خودی و غیر خودی هویداست و باز از خود می پرسم رفتارمان در کوچاندن اجباری این عزیزان چقدر موجب تکدر خاطر و ایجاد خصومت بین مردمان هموطن پیشین و دو همسایه کنونی میگردد الله اعلم.
و مگر می شود در نگاه متناقض متولیان امور به مردمان افغان و لبنان، مبهوت و حیران نشد!؟ مردمی که در درازنای تاریخ، ایرانی بوده و هستند و حمایت و دوستی با آنان پشتوانهی امنیت ملی ایران بزرگ است با مردمانی که هیچ وجه اشتراک مرزی و زبانی و فرهنگی با ما ندارند و بایست رخدادهای اخیر را نیز در همین نگاه های متناقض جست. نگاههایی که نشان نفوذ نفوذیان در اتخاذ تصمیمات راهبردی دارد. و بایست با اصلاح در تصمیمات راهبردی و حکمرانی با رویکردی مردم محوری در جهت وفاق و آشتی ملی به تقویت و تحکیم وحدت ملت و دولت پرداخت و از هرگونه نگاه مُخل امنیت و منافع ملی پرهیز کرد.
پانوشت :
سایت رکنا١١/٠۴/١۴٠۴ سیدرضا مومنی، امدادگر هلال احمر در گفت و گو با رکنا به حضور و کمک سگ های جست و جو و نجات در عملیات های جنگ ١٢ روزه و کمک هایی که این سگ ها به نجات جان انسان ها کرده اند اشاره کرد و گفت: «نیروهای امدادی از ۱۸ استان کشور بهصورت پشتیبان در تهران حضور داشتند. در مجموع، ۲۴ استان درگیر بودند و ۵۱ تیم عملیاتی فعال شدند. همراه این تیمها، ۵۱ قلاده سگ زندهیاب و ۵۱ مربی نیز حضور داشتند. به طور کلی، ۲۵۳ عملیات جستوجو و نجات توسط سگها انجام شد که ۱۴ نفر زنده از زیر آوار بیرون آورده شدند و پیکر ۱۸۸ شهید نیز توسط این سگها شناسایی شد.» متاسفانه عملیات های جست و جو و نجات جنگ 12 روزه ، دو سگ، آلوین، از مرکز آنست، متعلق به استان سمنان و چارلی از خراسان جنوبی بودند که یکی از آنها در عملیات خیابان صابونچی و دیگری در عملیاتی در تهرانپارس تلف شدند. این سگ ها، در ماموریتهای نجات تهران حضور داشتند و از استانهای مختلف کشور با تیمهای عملیاتی آمده بودند.»
ماده ۹۷۶ قانون مدنی « اشخاص ذیل تبعه ایران محسوب می شوند: ۱ - ... . ۲ -...٣ - .... ۴ - کسانی که درایران ازپدرومادرخارجی که یکی ازآنهادرایران متولدشده بوجودآمده اند. ۵ - کسانی که درایران ازپدری که تبعه خارجه است بوجودآمده وبلافاصله پس ازرسیدن به سن هجده سال تمام لااقل یکسال دیگردرایران اقامت کرده باشند والاقبول شدن آنهابه تابعیت ایران برطبق مقرراتی خواهدبودکه مطابق قانون برای تحصیل تابعیت ایران مقرراست ....»

منبع:
پایگاه خبری تحلیلی پیغام
لینک مستقیم :
http://peigham.ir/shownews.aspx?id=188201