کد خبر : 190193       تاریخ : 1404/08/07 08:15:14
خنده‌های تلخ به فیش حقوقی پرستاران

خنده‌های تلخ به فیش حقوقی پرستاران

پرستار بوشهری از فیش حقوقی که در بانک، مسخره خوانده می‌شود و همکارانی که حتی ضامن یکدیگر نمی‌شوند، چون درآمدشان اعتبار نمی‌آورد، می‌گوید‌.

به گزارش پیغام به نقل از فارس، روایت زندگی و تجربه‌های خانم هاجر حیدری، مدیر داخلی بیمارستان کنگان، پُر است از صداقت، ایثار و عشق به حرفه‌ای که بیشتر از هر چیز یادآور انسانیت است.

او با لحنی آرام اما محکم، قصه‌ سال‌ها حضور در خط مقدم مراقبت را بیان می‌کند، قصه‌ای از زنان و مردان که بی‌وقفه جان می‌دهند تا جان‌ها را نجات دهند.

اصالتش از اصفهان است، اما از سال ۱۳۸۷ به واسطه اینکه شوهرش که بوشهری و شاغل در شرکت‌های منطقه است در شهرستان کنگان زندگی می‌کند؛ شهری که برایش دیگر نه فقط محل کار، که خانه‌ دوم شده است.

  

پرستار نماد فداکاری است

او خود از همان روزهای نخست، در بیمارستان امام خمینی(ره) کنگان فعالیتش را آغاز کرده، ابتدا به‌عنوان پرستار، و در دو سال اخیر به‌عنوان مدیر داخلی بیمارستان.

می‌گوید: تا کسی در بطن کار نباشد، نمی‌داند سختی شغل پرستاری چیست. پرستار، برای او فقط یک عنوان شغلی نیست؛ نماد فداکاری است، انسانی که ممکن است خودش پدر یا مادر باشد، فرزندش مریض شود، اما باید در هر شرایطی برای دیگران حاضر بماند.

  

وقتی کرونا مردم را از کادر درمان فراری داد

در روزهای بحران کرونا، روایت خانم حیدری رنگی از دلهره و غرور دارد: وقتی همه دورکار بودند و خانه‌ها پناهگاه شده بود، پرستاران جان بر کف آمدند. اما در همین روزهای سخت، گاهی حتی مردم ازشان فاصله گرفتند؛ پرستارانی داشتیم که پرستار بچه‌شان حاضر نبود به خانه‌شان بیاید، چون می‌گفت شما در بیمارستان کار می‌کنید. تاکسی‌هایی بودند که وقتی فهمیدند مسافر از کادر درمان است، وسط راه پیاده‌اش کردند.

با همه‌ این‌ها، تنها کسانی که تا آخر پای کار ماندند، همین بچه‌های بخش درمان بودند؛ مدافعان سلامت که بسیاری‌شان جانشان را از دست دادند، تا نفس مردم نگیرد.

می‌گوید: تا قبل از شرایط کرونایی سابقه نداشت که در بیمارستان چندین فوتی در یک روز داشته باشیم اما در کرونا، هر روز عزایی تازه بود و گاهی وقت‌ها روزی ۵ یا ۶ نفر فوتی داشتیم که بار روانی سنگینی روی دوش پرستاران افتاده بود و با همه‌ این‌ها، تحمل کردند.

  

خنده‌های تلخ به فیش حقوقی پرستاران

غصه‌ خانم حیدری تنها از رنج نیست، از بی‌مهری جامعه است: وقتی بحران صنعتی یا مثلا جنگ ۱۲ روزه پیش می‌آید، کادر درمان همیشه در صحنه است. همه دورکار می‌شوند، تشویقی می‌گیرند، اما پرستاران بی‌هیچ چشم‌داشتی کنار مردم می‌مانند، بی‌هیچ تشکری.

او می‌گوید: اگر روزی یک واحد صنعتی از کار بیفتد، ضررش اقتصادی است، اما اگر بیمارستان یک روز بخوابد، فاجعه است.

خانم حیدری از حقوق پایین و دغدغه‌های مالی نیروها سخن می‌گوید؛ از پرستارانی که با حقوق کمتر از ۲۰ میلیون تومان، هنوز پابرجا مانده‌اند؛ از فیش حقوقی که در بانک، مسخره خوانده می‌شود، و همکارانی که حتی ضامن یکدیگر نمی‌شوند، چون درآمدشان اعتبار نمی‌آورد.

با این حال، هنوز صبح‌ها سر کار می‌روند، لبخند می‌زنند، و زندگی را به بیماران تزریق می‌کنند. با این حداقل حقوق، باز هم پای‌کار هستند. انگیزه‌شان فقط خدمت است.

بی‌مهری به روز پرستار

بیمارستان کنگان، به‌گفته‌ حیدری، سنگر جنوبی‌ترین مناطق بوشهر و فارس و هرمزگان است و باید با نگاهی ویژه‌تر و انسانی‌تر دیده شود.

متاسفانه بیمارستان توان مالی برای تجلیل از پرستاران نداشت و مجبور شدیم به اهدای شاخه گل به آنها اکتفا کنیم. از بسیج و مدارس برای تبریک به پرستاران آمدند ولی مسوولین شهرستان حتی برای تبریک این روز هم نیامده‌اند.

بیشتر نیروها غیربومی هستند، خانواده‌هایشان کنارشان نیستند، و همین دوری، خستگی را دوچندان می‌کند. انتظار نداریم کسی پاداش بدهد، گاهی فقط یک تبریک، یک دلجویی، به اندازه‌ دنیا می‌ارزد.

  

خاطره‌ای شیرین از تولد نوزاد

در میان روایت‌های سنگین، یادآوری‌های گرم هم هست. یکی از لحظه‌هایی که هنوز در ذهنش مانده، مربوط به نوزاد ۲۹ هفته‌ای است؛ روزی که بیمارستان هنوز بخش NICU نداشت. با امکانات محدود، بچه را زنده نگه داشتند و روزی آن کودک را، سالم و خندان، در آغوش خانواده‌اش دیدند. خانواده بعدها با تابلویی از قدردانی، بارها به بخش آمدند تا پرستارانشان را ببینند. پدر نوزاد که مغازه اسباب بازی داشت، یک اسباب‌بازی کوچک به عنوان یادگاری برای پسر کوچولوی خانم حیدری آورد، هدیه‌ای که هنوز در خانه‌اش مانده، یادآور معنا و شیرینی کارشان.

پرستاران را ببینید

در پایان حدیث دلش را ساده بیان می‌کند: پرستار، قشری است که زیاده‌خواهی ندارد. فقط حق و حقوق خودش را می‌خواهد. حرف همه‌ ما این است که ارزش کارمان درک شود.

قصه‌ هاجر حیدری، قصه‌ تمام پرستارانی است که در سکوت، شب‌های بلند بیمارستان را تاب می‌آورند. صدای بی‌صدایی‌شان این است: ما در خدمت انسانیم؛ فقط دیده شویم، فقط قدرمان دانسته شود.


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=190193

نظـــرات شمـــا