کد خبر : 124452       تاریخ : 1399/11/21 13:15:18
از تو نمي نويسم...

از تو نمي نويسم...

رسول سعادت نیا- وکیل دادگستری استان در سوگ وکیلی که با شلیک همسر موکلش در کرمانشاه به قتل رسید نوشت:بگذار از تو ننويسم كه چگونه عاشقانه در راه پرخطر دفاع از حق، سينه سپر كردي و پيش از آنكه در اتیان سوگند وكالت، شرافت خود را، وثيقه ي قسمت كني ، نقد جان در ره عدالت سپردي و سنگ فرش خيابان دادگري را به خون خويش نقش زدي،تا بر کج فهمان، بفهمانی که وکالت، کاسبی نیست عاشقی است.

رسول سعادت نیا- وکیل پایه یک دادگستری

نفس سخت در حلقوم حبس است و بغض آبستن طوفان،مي خواهم بنويسم ترا اما چگونه؟؟! بگذار از تو ننويسم كه چگونه در آرزوي رداي وكالت شب ها را در سوسوی چراغ به صبح رساندي و در نبرد سخت علمي، موفق به كسب رتبه ١٥ قبولي آزمون كارآموزي وكالت شدي، تا نه به رانت زر و زور كه با تكيه بر دانايي و توانايي، زينت و طراز دلكش رداي وكالت شوي. و پریوشانه بال مهر بگسترانی و آزادگی و دادخواهی را دادبان باشی.(1)

بگذار از موكلت بنويسم كه با روياي زندگي عاشقانه پاي سفره عقدي نشست كه عُقده شده ...عُقده ای که درد هزاران ساله همجنسان تو را برتارک رسانه ها نشاند. دردی که در لابه لای قانون، ضجه می زند. آنجا که آزادی اراده ی تو در اختیار رهائی و جدایی از زندگی مشترکی که بویی از تفاهم و همدلی  نمی دهد،  نادیده گرفته شده است.آنجا که استرداد جهیزیه، خون می گیرد.

بگذار از تو ننويسم كه چگونه عاشقانه در راه پرخطر دفاع از حق، سينه سپر كردي و پيش از آنكه در اتیان سوگند وكالت، شرافت خود را، وثيقه ي قسمت كني ، نقد جان در ره  عدالت  سپردي و سنگ فرش خيابان دادگري را به خون خويش نقش زدي،  تا بر کج فهمان، بفهمانی که وکالت، کاسبی نیست عاشقی است.

بگذار از موكلت بنويسم كه به جرم زن بودن در آغوش خون غلتيد؟!

بگذار از تو ننويسم كه در احياي حق برابري و رفع تبعيض جنسيتي جان باختي.  بگذار از موكلت بنويسم كه به روز زن، تقاص زن بودن خود را پس داد...!؟

  

اصلا بگذار نه از تو بنويسم و نه از موكلت، بگذار از آن قرباني نگون بختي بنويسم كه در جهلي مركب، با باورهايي غلط، چنان بر جنس زن بودن تو، بر نيمه ي وجودخود، تاخت كه باآن خود زنی در سیاهچاله ی تاریخ، داغ ننگین بر پیشیانی خود حک کرد. و موجب شرمساری خود و تمام آزاد مردانی شد که از دامان مهر مادری،  طعم شیرین همسانی و برابری آموختند.

بگذار از دختركان معصومي بنويسم كه قبل از بلوغ و قوه تشخيص؛ در روزگار مدرنيته، به چوب جبر، در حجله ي جهل و جهالت، قرباني مردسالاري مي شوند. و آیا می توان ناباورانه تر از خبر ازدواج بیش از 9هزار دختر 10 الی 14 ساله در تابستان امسال، خبری یافت؟! آماری که در بستری خاموش هر روز قربانی می گیرد  و تو و موکلت،  مشتی نمونه از خروارها قربانی این رهگذر تاریک است و  شوربختانه همگان در تماشای این تراژدی مرگ، ایستاده ایم ...؟!!!

 اصلا بگذار از ننه علي بنويسم كه چگونه  در روزی که تو و موکلت به عنوان دختران او در احیای حقوق زنانه اش شیرانه جان باخته و او را داغ دار نمودید چگونه  داغدار یکی ازشیرمردان سرزمينم شد. شیر مردی که خود به حق بر دستان پر مهر مادری بوسه می نواخت. (2)

  

از مادری بگویم که خود پارداکسی عجیبی است  پارداکسی از زن بودن ، مادر بودن، دختر بودن ....

راستی کی و کجا درخواهد یافت قانون نویسی که در نوشتن قانون، تو را در جبهه مقابل خود می بیند  توئی که گاهی در قامت مادر به او شیره جان می دادی وگاهی به نام خواهر بهترین همدم اویی...!

کاش به جای این همه مُهر اتهام به تو در مطالبه مهریه و جهیزیه و وو.. تنها یاد می گرفتیم همانگونه که به پای سفره ی عقد تفاهم را ملک انتخاب می دانیم در مسیر ادامه زندگی نیز برابری را همیشه پیشه کنیم. تا دیو عدم تفاهم و جدائی های پیاپی رخت از رویاهای عاشقانه ی دیروز بربندد و خانواده مأمن آسایش و آرامش می شد.و بيابیم کلید حل معضل تنش های  خانواده نگاه برابری و منع هرگونه تبعیض است.

پانوشت:

(1) صبح سه‌شنبه ۱۴ بهمن99، زنی به دلیل اختلاف با همسرش به همراه وکیل و شاهد خود به یکی از شعب دادگاه‌های دادگستری کرمانشاه  مراجعه می کند. پس از پایان دادگاه، زن به همراه وکیل و شاهد خود به دفتر وکیلش در خیابان بنت الهدی مراجعه می کنند که در این هنگام شوهرش با استفاده از یک قبضه کلت کمری به سمت آن‌ها شلیک می کند مرد مسلح در این تیراندازی برادر همسرش را که شاهد پرونده نیز بود  را به همراه همسرش و وکیلش به نام پریوش ظفری که کارآموز وکالت بوده را به قتل می رساند.

(2) ننه علی در روز مادر15بهمن 99 داغ دار فرزند خود زنده یاد علی انصاریان بازیکنان پیشکسوت تیم پرسپولیس و بازیگر سینما شد.


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=124452

نظـــرات شمـــا