کد خبر : 128404       تاریخ : 1400/03/25 12:43:42
انتخابات شورا (2)

انتخابات شورا (2)

بعد سی مو گفت :دی غلومرضا بیو ببرمت سخنرانی سلمان بچه حاج اسدالله، بحرضت عباس نماینده واقعی مردم اووِن. تازه، عارش میاد سانجویل بده، امشو میخواد کِلوچِباب با دوغ و ماس بده.

پسین تنگی بید، دی عبدالله اومد در سرامون گفت:

جومهَ ت بَر کن بیریم، منو سخنرانی داره. شُنُفتم، سانجویل با نوشابه هم می ده، بیو اقلا بیریم سانجویل و نوشابه مفتینی بخوریم سی خومون. گفتم :خو ای خرج و مخارجا که می کنه، از کجا میاره؟

دی عبدالله گفت:عامو بعد تو شورا که جا گرفت مث اُو خوردن درش میاره. می گن یه نفرن بنوم حاج آقا اختلاس یا یه همچی اسمی، ای آدم کمک خیلی می کنه، حالا تو بیو چکار ای چیا داری، بیو بیریم، سانجویل و نوشابه ازدسمون نره ها.

خلاصه بزور و هُی کمک دس ما گرفت بردمون اونجی که منو، می سخنرانی کنه.

از در که رفتیم صحرا، دیدم صفیه ی سلمون هُفکه شهنه می کشه و میاد. روش کرد هل دی عبدالله و گفت:ری سیی دو پینه، خجالت نمی کشی، مییُی رفیق مو می بری سخنرانی منو؟ منو خو همه می شناسن، بواش تو کیچه ی مَجِت پیرزن گِدُی می کرد مگه مردم یادشون می ره؟ حالا امشو می خواد اوراح بوواش سانجویل و نوشابه هم سی مردم بده،

بعد سی مو گفت :دی غلومرضا بیو ببرمت سخنرانی سلمان بچه حاج اسدالله، بحرضت عباس نماینده واقعی مردم اووِن. تازه، عارش میاد سانجویل بده، امشو میخواد کِلوچِباب با دوغ و ماس بده.

دی عبدالله گفت :چه می ده؟

صفیحه ی سلمون گفت:کلوچباب

دی عبدالله زد زیر خنده و گفت :

بدبخت سُمُل پُق، چلوکباب، نه کلوچباب......


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=128404

نظـــرات شمـــا