مرتضی زندپور
بسیار گل که از کف من برده است باد
اما من غمین
گل های یاد کس را پر پر نمی کنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمی کنم
سیاوش کسرایی
این بار هم چرخ روزگار، آن هم در بهار، گلی از بوستان ادب و فرهنگ ما را چید و با خود برد.
علی رغم پذیرش مرگ به عنوان فرجام نهایی هر انسان، مهم این است که انسان چه گونه زیستن را انتخاب می کند و زندگی اش چه تاثیری بر جامعه می گذارد.
کم نیستند کسانی که زنده اند، اما نقشی در زندگی انسان های پیرامون خود ندارند. کسانی هم هستند که هم در زمان حیات شان بر جامعه تاثیرگذارند و هم در آثاری که از خود بر جای می نهند، راهنما و راهگشا. در حقیقت انسان های تاثیر گذار در آثار به جا مانده شان زنده اند و زندگی می کنند.
به قول حافظ:
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
با اندوه فراوان در سال های گذشته، چهره هایی گرانمایه همچون محمدرضا نعمتی زاده، منوچهر آتشی، محمد بیابانی، حسن زنگنه، محسن شریف، فرج کمالی، ایرج شمسی زاده، ماشا رضا زاده، ضیا جمالی و... را از دست دادیم. عزیزانی که در عرصه های مختلف ادبی، فرهنگی و هنری از افتخارات ما بودند. به بودن استاد حمیدی دلخوش بودیم که وجود ارزشمند و تاثیر گذار این انسان فرهیخته و پر تلاش در عرصه ی ادبی همچنان درخشان برجای مانده بود. دریغ، او هم کوچید و ما را در حسرت دیدار و بهره بردن بیشتر از گنجینه ی داشته های ارزشمندش در اندوه نشاند.
آشنایی من با آثار استاد حمیدی در سال ۱۳۶۰ بود که یکی از دوستان همکار در اداره بندر، مجموعه شعر "از سایه تا نشان" را به من هدیه داد. سروده های این مجموعه به دل ام نشست، چون انگار درد دل های خودم بود. در سال های بعد سعی کردم دیگر آثار این فرزانه ی ارجمند را به دست آورده و مطالعه کنم.
در سال هایی که دبیر سرویس ادبی هفته نامه ی "نصیر بوشهر" بودم، چند بار سعادت دیدار ایشان را از نزدیک یافتم که برایم افتخار بزرگی بود.
استاد، بیشتر روزهای هفته را به خواندن و نوشتن می پرداخت و مقالات بسیاری در نشریات کشور به ویژه نشریات پژوهشی به چاپ رساند. ایشان با بسیاری از نشریات مطرح همچون خوشه، فردوسی، نگین و سپید وسیاه همکاری می کرد .
وی در سال ۱۳۳۷ دیپلم ادبی را از مدرسه ی سعادت آن هم با رتبه ی اولی گرفت. در سال ۱۳۳۷ لیسانس ادبیات را از دانشگاه پهلوی شیراز، سال ۱۳۴۹ فوق لیسانس تربیتی را از دانشگاه تهران، سال ۱۳۵۶ فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران و مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۶۳ از دانشگاه مشهد دریافت کرد و سال ها استاد ممتاز دانشگاه های معتبر ایران بود.
استاد حمیدی بدرود حیات گفت، اما آثاری در زمان حیات پربارش نگاشت و به یادگار نهاد که باعث مباهات فرهنگ پژوهان و فرهنگ دوستان کشور به خصوص استان بوشهر است.
او در کنار دوست و همراه دیرینه اش استاد "منوچهر آتشی" در فرهنگ سرای "شیخ حسین چاهکوتاهی" آرام گرفت تا این فرهنگ سرا، فضایی برای حضور علاقه مندان به دو چهره ی برجسته ی عرصه ی فرهنگ و ادبیات و نیز دوست داران سردار به یاد ماندنی میدان مبارزه با استعمار باشد.
□
به یاد استاد گرانقدر از دست شده مان، غزلی از سروده های ام را به روان پاک و زلال اش پیشکش می کنم:
آینه ی خاک
نظر به سبزه بیفکن که جان و تن بینی
دو چشم سبزه رخان را تو در چمن بینی
نگه به سرو نما سرو قامت اش زیباست
درون هر رگ آن اشک یاسمن بینی
به روی خاک تو آرام تر قدم بردار
چو بنگری گل پیچیده در کفن بینی
اگر چه خاک زمین خفته زیر پای شماست
درون آن چه گهر های با ثمن بینی
کنون که چشمه ی این عمر خسته می گذرد
به خاک آینه بنگر که خویشتن بینی

منبع:
پایگاه خبری تحلیلی پیغام
لینک مستقیم :
http://peigham.ir/shownews.aspx?id=186149